ایکس – شبهه/ پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همین که با این همه عصیان سرپا هستیم و هنوز فرصت داریم، عین لطف و معجزه است.
ابتدا دقت داشته باشیم که خداوند متعال، خدمتگزار، اجیر و نوکر پدر ما نیست، بلکه خالق، رازق، مالک، قیوم، ربّ و هادی ماست.
الف – ما نه تنها خداوند متعال را به حداقل لازم نشناختهایم، بلکه پدر و مادر و قدر، منزلت، جایگاه، اثر و وظیفهی خودمان در مقابل آنها را نیز نشناختهایم؛ لذا اگر بر سر مادر غر یا فریاد میزنیم و یا میرنجانیم، کار بسیار بسیار خطا و جاهلانهای است.
ب – یک دقت اندک و جزیی کافیست که بفهمیم، به مراتب بیش از آن چه مقابل پدر و مادر بدرفتاری میکنیم، مقابل خداوند متعال، بیمعرفتی، ناسپاسی و حتی معصیت و گردنکلفتی میکنیم، پس خیلی ارحم الراحمین است که نه تنها بندهاش را به اولین معصیت نمیگیرد و عقوبت نمیکند، بلکه دائم مشمول رحمت، عفو، غفران و حتی لطف مضاغف خود قرار میدهد.
ج – کار خاصی که انتظار داریم خدا برایمان بکند چیست؟ ما بنشینیم و دستور بدهیم، او هم ناگهان معجزه کند و حاجات ما را اطاعت و استجابت کند؟ ما از فعل خدا چه میدانیم که مدعی بشویم کار خاص نمیکند؟ خلقت کار خاص نیست، یا ربوبیّت، یا رزاقیّت، یا هدایت و ... . چنان سخن از خود، پدر و مادر و کارهایمان به میان میآوریم که گویا خودمان خالق خودمان بودهایم و این استعدادها و فیوضات را خودمان به خودمان افاضه نمودهایم، یا پدر و مادر و مهربانیشان را ما از سرکوچه خریداری نموده یا به آنها تعلیم دادهایم!
د – خداوند کریم، همه بندگانش را دوست دارد که خلق و ربوبیت میکند، دوست دارد که هدایت میکند، دوست دارد که نادیده میگیرد، دوست دارد که مشمول نعمت وجود و رحمت هدایت میکند و ...، اما بشر؟ « إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ – همانا كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است» * « وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ – و خود بر این ناسپاسی کاملاً گواه است» (والعادیات، 6و7)
ﻫ – پس بگوییم: رحمت خدا واسعه است، همه را در بر میگیرد، اما برخی اصرار دارند خود را از دایرهی رحمت خارج کرده و به نقمت اندازند – بگوییم: خدا همه را دوست دارند، اما خیلیها او را دوست ندارند، لذا در دایرهی محبت الهی قرار نمیگیرند – بگوییم: او با ماست، ولی ما به او پشت میکنیم و سپس مدعیانه میپرسیم: پس کجاست؟ بگوییم: خدا همه را هدایت نموده و راه رشد و فلاح و سعادت و سلامت را نشان داده، اما برخی اصرار دارند که به بیراهه روند، و وقتی دچار مشکل شدند، میگویند: پس خدا چرا کار خاص نمیکند؟ البته اگر وسط بیراهه و پرتگاه نیز روی برگردانند (توبه) و صدایش کنند، کار خاص را نیز میبینند.
بله، البته که وقتی کسی محبت خدا را از دلش خارج کرد و جایش بت نشاند و محبت الهی را به آن بتان اختصاص داد، محبوب او نخواهد بود.
فرمود: اول من جلو میآیم، صدایم کن (نه این که دستور بده) تا جوابت را بدهم، اما متقابلاً وقتی من صدایت میکنم، تو جواب بده. ایمان بیاور.
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ » (البقره، 126)
ترجمه: و چون بندگان من از تو در بارهى من بپرسند، همانا من [به آنها] نزديكم و دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند پاسخ مىدهم، پس آنها نيز دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان بياورند، باشد كه راه يابند.
ناز کردن و ناز خریدن:
از زیباترین و لطیفترین روابط بین عاشق و معشوق، «ناز کردن و ناز خریدن» است. برخی هم ناز کردن را بلد هستند و هم ناز خریدن را، اما برخی بسیار خشک هستند و هیچ کدام را نمیدانند.
آن که بلد است، خودش را برای محبوب و معشوق زیبا میکند، خوشبو میسازد، به استقبال میرود، وقتی مقابل معشوق قرار گرفت، با غمزهها و عشوههای خوشایند، دلبریایی میکنند – این عده اگر خطا و جفایی به معشوق کرده باشند، سریع با یک دسته گل بر میگردند و ضمن توجیه، عذرخواهی میکنند. میگویند: عزیزم، منو ببخش، نفهمیدم، حواسم پرت شد، گرفتار و عصابی شده بودم، قصدم این نبود و ... .
اما برخی دیگر، خیال میکنند که ناز کردن یعنی قیافه گرفتن و رو ترش کردن. در روابط زن و شوهر ندیدید که یک عده وقتی میخواهند برای محبوب و معشوق خود ناز کنند تا او نازشان را بخرد، قبل از هر کاری رو ترش میکنند، سپس قهر میکنند، سپس پشت میکنند و بعد معشوق را به انواع و اقسام جرائم متهم میکنند ... و هر گاه سخن از آشتی به میان آید نیز، با تکبر و غرور جاهلانه، بیمیلی نشان میدهند و منتظرند که معشوق محق، بیاید و التماس کند.
معمولاً نتیجهی این روش غلط، دوری، جدایی و طلاق است و به غضب طرفین نسبت به هم میانجامد.
پس اگر کسی خدا را دوست دارد، اما احساس میکند که مدتی دور شده و دلش میخواهد نزد محبوب برگردد، قشنگ و درست ناز کند و نگذارد که شیطان وارد شود و ناز او را از نوع گروه دوم نموده و خراب کند تا فاصله بیشتر شود.
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید