ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آن چه در اصطلاح به آن «شرور طبیعی» میگوییم، به تناسب برخی از خطراتی است که از این بابت متوجه انسان میگردد؛ وگرنه در خلقت و نظام علیمانه و حکیمانهی الهی، هیچ شرّی وجود ندارد، چرا که از خداوند سبحان (منزه از هر عیب و نقص)، هیچگاه شرّ صادر نمیشود.
در فعل و انفعالات طبیعی زمین و آسمان نیز نه تنها هیچ شرّی وجود ندارد، بلکه همه خیر است. طوفان، رعد و برق، خسوف و کسوف، زلزله، آشتفشان و ... مرگ، همه لوازم بقا و خیر هستند، چنان چه علوم تجربی امروزی نیز فواید هر کدام را در چرخه هستی، به خوبی (البته نه کامل) شناخته است.
الف – در هیچ امری نفرمایید «مگر خدا نمیتوانست؟»، خداوند متعال خالق زمین، آسمانها و هر در آنهاست میباشد؛ هستی محض و کمال محض است که «قدرت» از جمله مصادیق کمال است؛ لذا هر گاه حتی فرض – آیا نمیتوانست – وارد شود، در قدرت، کمال و هستی محض بودن او تشکیک شده است؛ و اگر این فرض به موجودی راه یابد، او دیگر خدا نیست.
ب – اما خداوند متعال علیم و حکیم است و عالم هستی را بر اساس علم و حکمت خلق نموده است، پس هر چیزی در اندازههای (قَدر) خودش خلق شده و در جای خودش قرار گرفته است، که معنای عدل نیز همین است.
«لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (الشّوری، 12)
ترجمه: كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مىگرداند. اوست كه بر هر چيزى داناست.
ج – اما در خصوص «خلق یک موجود مختار که مبتلابه حوادث طبیعی نگردد»، باید گفت: وقتی خداوند متعال ملائکهاش را از ارادهی خود مطلع کرد و فرمود: «میخواهم خلیفه خود را روی زمین قرار دهم»، آنها با توجه به علم و اطلاعشان از چگونگی حیات مادی در زمین، تعجب کردند و گفتند: چرا یک موجودی با "با بدن مادی و حیوانی"، که حیاتش (به تناسب قوانین عالم ماده) مستلزم فساد، تباهی و خونریزی است؟ خب ما را خلیفه قرار بده که بدن مادی و نیازهای مادی نداریم؟ خداوند علیم نیز در پاسخ آنها فرمود: من داناترم به آن چه شما نمیدانید.
«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، 30)
ترجمه: و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم.» فرمود: «من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.
ج/1 – دقت شود که در این پاسخ به «علم خداوند علیم و حکیم» احتجاج شد و برتری حضرت آدم علیهالسلام را نیز در همان ظرفیت علمی (معرفتی) و برخورداری از علومی قرار داد که ملائک از آن بیخبر بودند.
د – خداوند متعال، این مخلوق خود (آدم – بنی آدم - انسان) را که با اندازهها، ظرفیتها و استعدادهای «خلیفةاللهی» خلقش نموده است، در تمامی عوالم وجود، از "اعلی علیین" گرفته تا "اسفل السافلین" یا به تعبیر دیگری، از ملکوت اعلی گرفته تا دنیای دنی (پست، پایین، افتاده) سیر داد، تا در این سیر نزولی و صعودی، کسب علم و معرفت نموده و رشد کند.
بدیهی است که در هر عالمی، برای درک آن عالم، ابزار و ملزومات متناسب را نیز به او داده است، مثل عقل برای عالَمِ معرف، قلب برای عالَم فهم و عشق، یا بدن برای عالَم ماده.
این بدن، برای عالَم فانی است، پس خودش هم مستهلک و فانی میشود، فاسد و تباه میشود، چون قرار نیست اینجا بماند؛ و آن چه باقی میماند، همان روح و شخصیت و شاکلهی او، پس از این سفر است که بر اساس شناخت، اطاعت و عبادتش شکل میگیرد. از انسان خلیفةالله – تا کالانعام بلهم اضل.
کلمات کلیدی:
اعتقادی