برهان نظم - در سایت زندیق بر برهان نظم و تقریبا تمامی برهانهای اثبات خدا و بسیاری از اعتقادات اسلام و تشیع، نقد و رد نوشته شده. طی مناظرهای که با یک آتئیست داشتم، ایشان در رد برهان نظم، سایت زندیق رو به من معرفی کرد...، سایت پاسخگو یا پاسخ مناسب چیست؟ (دانشجوی کارشناسی نرمافزار)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: یعنی آیا شما باید بروید مخاطب سایت زندیق شوید، تا بفهمید که دلیلی برای رد برهان نظم آورده است؟! این که مشترییابی برای آن سایت است، نه یک بحث فلسفی و منطقی در خصوص رد یا اثبات برهان نظم. خب مگر خودش مشتری و مبلغ آن سایت نمیباشد و نمیداند که آن سایت چه دلایلی را اقامه کرده؟ پس چرا خودش آن دلایل را با شما در میان نگذاشته و شما را حواله داده است؟ خب اگر روش بحث این است، شما نیز هفت هشت یا دهتا نشانی سایت و سی چهل عنوان کتاب معرفی کنید و بگویید: پاسخهای شما نیز در این منابع هست. آیا میپذیرد؟!
بدیهی است ما نیز منفعل نشده و به آن سایت یا سایر سایتهای مشابه و سایر بنگاههای ضدتبلیغی زندیقها رجوع نمیکنیم تا ببینیم که چه گفتهاند تا پاسخ دهیم. بالاخره معلوم است که زندیق چه میگوید. اما پاسخ به شما کاربر عزیز و تمامی کاربران گرامی وظیفه است.
الف – وقتی گفته میشود «برهان نظم»، یعنی از گروه براهین و دلایل و ادله عقلی میباشد؛ پس اختصاصی به توحید و اسلام ندارد، بلکه مربوط به عقل است؛ پس هر کس برهان نظم را رد کند، اساساً عقلانیت را رد کرده است.
ب – آنها که منکر "برهان نظم" میشوند و بعد آن را به نوعی بهانه برای رد وجود خدا میگیرند، یک مطالبی را از مباحثه "هیوم" (فیلسوف انگلیسی قرن هیجدهم) با شخصیت فرضی او به نام "کلئانتس" در این سایت و آن سایت دیدهاند و اصلاً متوجه نشدهاند که او چه میگوید، منتهی از حرص ضد تبلیغ علیه خدا و اسلام، آن را به صورت شعاری مطرح میکنند.
ج – بدیهی است که در این فرصت و مجال کوتاه، نه امکان طرح "برهان نظم" است و نه مباحث مطروحه "هیوم" و نه اشکالات وارده بر آن؛ اما به طور اجمال به اصول عقلی برهان نظم اشاره میشود:
ج/1 – نظم یعنی ارتباط معقول و منطقی و علمی بین اجزا برای حصول هدفی معین.
ج/2 – "برهان نظم"، در حیطهی مباحث و دلایل عقلی است و نه در حیطه علوم تجربی.
ج/3 – به حکم عقل، همان گونه که ثابت است "هیچ معلولی بدون علت نمیباشد" – ثابت است که "هیچ نظمی نیز بدون ناظم" پدید نمیآید.
توضیح: سریع اشکال یا مغلطه میکنند که به فرض هر نظمی ناظمی داشته باشد، چه ربطی به اثبات وجود خدا دارد؟ پاسخ این است که اولاً وجود نظم، فرض نیست، بلکه یقین عقلی و نیز حسی و تجربی است و بدیهی است که اگر نظم حاکم نبود، نه تنها هیچ کشف علمی صورت نمیگرفت، بلکه فنا و تباهی حاکم میشد و اصلاً عالمی باقی نمیماند - ثانیاً چنان چه بیان شد، رسالت "برهان نظم" در گام نخست همین است که اثبات کند، هیچ نظمی به صورت تصادفی، بیدلیل و بیناظم، به وجود نیامده و نمیآید. حال نظام کیست؟ آن مقوله دیگری است که البته از تمامی براهین عقلی و از جمله برهان نظم، استنتاج میشود.
د – سایر براهین عقلی نیز همینطور هستند، معلول اثبات وجود علت میکند – حادث اثبات وجود محدث میکند – متحرک اثبات وجود محرک میکند ... و نظم هم اثبات وجود "ناظم" مینماید. حال علت العلل، واجب الوجود، محدث، حول و قوه و محرک و ناظم کیست؟ نتیجهگیری از براهین عقلی میباشد.
یک سؤال:
حالا عقل انسان سؤال میکند که بسیار خب، فهمیدیم که معلول علت و نظم ناظم میخواهد، اما او کیست؟ یا به تعبیر آنها: از کجای برهان نظم ثابت میشود که ناظم "الله جلّ جلاله" است؟ و یا به تعبیر "هیوم": برهان نظم ثابت نمیکند که مثلاً ناظم مهربان نیز هست.
پاسخ عقل:
عقل، فقط برهان نظم را نمیشناسد، بلکه تمامی قوانین "علیت" را نیز میشناسد، پس اصرار و اجباری ندارد که پاسخ را مستقیم از همان سؤال یا موضوع به دست آورد.
به عنوان مثال (و چون فقط جهان مادی و تجربی را در نظر دارند، به عنوان یک مثال مادی): وقتی انسان میبینید اقلامی از مواد خوراکی، با نسبتهای معین ترکیب شده و در درجه حرارتی مناسب پخته شده، عقل حکم میدهد که "لابد آشپز داشته است"؛ پس اگر یکی بپرسد: حالا از کجا معلوم که او خیاط نیز هست یا نیست؟ از نگاه به دیگ و قابلمه به دست نمیآید و آثار دیگری خیاط بودن یا نبودن آشپز را اثبات میکند. اما عقل با نگاه به همین خوراک تهیه شده، به مشخصههای دیگری از آن آشپز نیز پی میبرد، از جمله آن که: آشپز علم آشپزی داشته – آشپز مسلط بر کار و تولید خود بوده – آشپز هنر این کار را داشته و ... .
بدیهی است که وقتی کسی ساختمان بلندی را میبیند، با عقل خود میفهمد لابد مهندس داشته و مهندس آن علم به معماری داشته است. قدرتش را هم داشته است. از سایر ویژگیهای لازم برای بنای این ساختمان نیز برخوردار بوده است. در این جا دیگر کسی سؤال نمیکند که حالا از کجا معلوم که این مهندس خوش اخلاق است یا بد اخلاق – مرد است یا زن و – چاق است یا لاغر؟ این دیگر مغالطهی ذهن است، نه کار عقل. این صفات نیز با دیدن نظمهای دیگری شناخته شده و به اثبات میرسد.
جهان:
میگویند: ما فقط همین جهان ماده را میشناسیم و قبول میکنیم – خب اگر به همین عالم ماده نیز نگاه کنند، میفهمند که لابد ناظمش، خود از اجزای این عالم ماده نیست. پس باید وجود ماوراء الطبیعه را بپذیرند. همین جا یا بحث با جدل به پایان میرسد و یا اگر بحث عقلی دنبال شود، کلاً مسیر و شاخصهها و ادلهها متفاوت میشود، چون ساختمان فکری مبتنی بر "مادی" بودن عالم هستی، فرو میریزد.
میگویند: حالا شما در همین چار چوب عالم ماده بحث کنید. خب میگوییم: نظم عالم دلیل بر ناظم است، اما عالَم، یک خوراک لذید، یا کمد لباس یا اتاق خواب، یا فقط یک عنصر نمیباشد، پس نه تنها ناظم این عالم، خودش غیر این عالم است، بلکه از علم، قدرت، حکمت و ...، برای چنین نظمی برخوردار میباشد.
نظم عالم، ترکیب و ارتباط منظم و هدفدار تمامی اجزا و عناصر آن است. به عنوان مثال: رابطه ترکیبی عناصری از اکسیژن با ئیدروژن در نسبت معین و لازم، برای به دست آمدن آب که مایه حیات کلیه جانداران است ... – ارتباط این آب با حرارت و جاذبه – جاذبه با زمین، گردش، جو، کهکشان – حرارت با زمین، خورشید، جو و ... و خلاصه تک تک اجزا و کل همین عالمی که جز آن را قبول ندارند، دال بر نظم واحد و ناظم علیم و حکیمی دارد که دیگر خودش جزو یا عنصری از همین عناصر و اجزا نمیباشد.
ما به این ناظمِ، علیمِ، حکیمِ و قادر، میگوییم: پروردگار عالم، خداوند عالمیان و ... – اصراری هم نداریم که از برهان نظم، مهربانی خدا را اثبات کنیم، اگر چه آن نیز اثبات میشود. چرا که مهربانی نیز صفات، حالات و ابزار خود را دارد که منظم است، پس ناظم دارد. هماهنگ است، پس یک ناظم دارد.
اما آنها چون میخواهند به هر قیمتی که شده وجود خدا را نفی کنند، هر سخن غیر منطقی و هر موجود فرضی و اوهامی را قبول میکنند، حتی شانس، تصادف و اتفاقِ بیمحاسبه و بیعلت را بدون آن که دلیل داشته باشند و یا نمونهای داشته باشد را قبول میکنند؛ اما حقیقتی که نظم عالُم نیز آن را نشان میدهد را تکذیب میکنند!
- تعداد بازدید : 5663
- 8 فروردین 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید