از ما میپرسند فایده علوم حوزوی چیست و اصولاً این علوم چه خدمتی به ما کردهاند؟ آیا مثلاً ادیسون از آیه ا.. طباطبایی بیشتر خدمت به بشر نداشته؟ آیا بهتر نیست به جای سرمایهگذاری در علوم حوزوی سراغ سرمایهگذاری در صنعت و تکنولوژی برویم؟ لطفاً مفصل پاسخ دهید.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ایجاد تزلزل و سپس فرو ریزی اعتقادات و ایمان مردم، مستلزم کمرنگ و سپس بیرنگ و حذف شدن هر گونه علم، اطلاعات، بصیرت و آگاهی نسبت به «دین = معارف و احکام» میباشد، لذا از هیچ حیله و ترفندی برای تحقق این هدف فروگذاری نمیکنند، خواه ضد تبلیغ گسترده در فضای مجازی یا افواه عمومی باشد، خواه ایجاد سؤالهای هدفدار و شبهه باشد، خواه ضدیت و مقابله عملی باشد و خواه توطئه و فتنه و جنگ و ترور باشد و یا ... . اما، هدف یک چیز است و آن زدودن فرهنگ دینی از افکار عمومی آحاد مردم و جامعه میباشد. لذا حتی اگر شده مرحوم علامه طباطبایی (ره) را با جناب ادیسون مقایسه کنند، ابا نمیکنند، هر چند بسیار بیمنطق باشد.
الف - هایکل فارادی مکتشف مهار الکتریسته بود که به مکتشف برق مشهور شد و توماس ادیسون نیز مخترع لامپ و چراغهای رشتهای و دهها اختراع دیگر بود که در امریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه به ثبت رسیده است. تردیدی نیست که در رشد تکنولوژی، بهرهای که امریکا و انگلیس (اروپای غربی) از این اکتشافات بردهاند، آسیاییها، ممالک در حال توسعه و یا عقبافتاده یا به قولی جهان سومی نبردهاند.
حال سؤال این است که اگر در امریکا و اروپا بگویند: کانت، دکارت، هگل، مارکس، هابس، فوکویاما، رورتی، باومن ... و نیز سایر جامعهشناسان، حقوقدانان، فلاسفه، نظریهپردازان، اخلاقیون و ...، برای ما چه کردهاند؟ خیر آنها بیشتر بوده یا ادیسون؟ پس تمامی دانشگاهها و رشتههای مربوطه را تعطیل کنیم و بودجهی آن را صرف تکنولوژی نماییم؛ پاسخ چه خواهد بود؟!
ب – بیتردید دانشمندان، مکتشفین و مخترعین در علوم تجربی و عرصهی تکنولوژی، شخصیتی داشتند که از اعتقادات، اخلاقیات، قانونپذیری در شئون متفاوت زندگی فردی و اجتماعی و ... نشأت گرفته است و هیچ کدام را از جریان الکتریسته، کابل برق، لامپ رشتهای، موتور بخار، یا علوم هستهای و نانو به دست نیاوردهاند.
ج – بدیهی است که هر عملی، هر هنری، هر تخصصی و هر ذوقی، جایگاه خودش را دارد. به عنوان مثال، چرا علامه طباطبایی را با ادیسون مقایسه کنیم، پیکاسو را مقایسه میکنیم و میگوییم، مگر برای ما چه کرده است؟ یا کارگردانان مشهوری چون «جان فرانکن هایمر (2002- 1930)» را مقایسه میکنیم و میپرسیم: مگر چه کردهاند؟ و بعد بگوییم: آیا بهتر نیست که تمامی رشتههای هنر در تمامی دانشگاههای جهان تعطیل شود؟ چرا ادبیات، چرا تاریخ، چرا علم موسیقی، چرا نقاشی، چرا مجسمهسازی و ...، همه را تعطیل کنیم و بپردازیم به تکنولوژی!
پس هر استعداد و هر علمی جایگاه خودش را دارد، زندگی بشری به همه علوم نیاز دارد. در یک جامعه نیز نه همه ادیسون میشوند و نه همه علامه طباطبایی (ره) میشوند، لذا نه تنها لزومی ندارد که این علوم جایگزین یک دیگر گردند، بلکه رشد و کمال بشری، مستلزم توجه لازم و کافی به همه آنهاست.
شعار «این به جای آن»، یک تاکتیک است که البته همیشه علیه دین استفاده میشود. پیش از این در بخش یادداشتهای سردبیر، مطلبی تحت عنوان (تاکتیک این به جای آن – لینک) نوشته شده بود، که حتماً مطالعه نمایید.
د – اگر از افرادی که عمداً یا سهواً سؤال را اینگونه مطرح میکنند و در نهایت دو شخصیت مثل مرحوم علامه طباطبایی (ره) و جناب ادیسون را با هم قیاس میکنند، بپرسید: حالا در حوزههای علمیه چه تدریس میشود که شما صلاح میبینید به جای آن صرفاً به تکنولوژی پرداخته شود، باور بفرمایید که اغلب نمیدانند و اگر بدانند نیز فقط الفاظ است، مثل این که بگویند: فقه، اصول، اخلاق و ... .
بپرسید: چرا سرمایهگذاری امریکا و اروپا که مهد و پیشروی تکنولوژی هستند، در علوم انسانی، اگر بیشتر از عرصهی تکنولوژی نباشد، کمتر هم نیست؟
بپرسید: امروزه در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی علوم انسانی جهان، به «اندیشه» بیشتر توجه میشود یا به تکنولوژی؟
بپرسید: آیا امروزه در جهان، به «حقوق» بیشتر توجه میشود یا به ماشینسازی؟
بپرسید: آیا «اندیشه» و «حقوق» به اذهان عمومی جهت میدهد، یا پیچگوشتی و ابزار سازی؟
بپرسید: آیا نظام سلطه، با القا و یا حتی تحمیل «اندیشه» و «حقوق» محقق میگردد، یا با تکنولوژی؟
بپرسید: آیا سرمایهگذاریهای کلان در تکنولوژی نظامی و ارتباطات، از جمله هالیوود، شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، شبکههای اینترنتی، خبرگزاریهای کلان صهیونیستی چون: بیبیسی – سیانان – رویترز – تایمز – ووآ و ...، برای رشد تکنولوژی و توزیع آن در جهان صورت گرفته است و یا برای جهت دادن به جهانبینیها، اندیشهها، اهداف، آمال، آرزوها، تمایلات و ...، در اذهان عمومی؟!
بپرسید: آیا دشمنی امریکا با ما، به خاطر اختلافات اندیشهای است، یا تکنولوژی؟ و آیا اگر با رشد علمی و صنعتی ما مخالفند، به خاطر حسادت است، یا به خاطر آثار اندیشهی پشت این تکنولوژی و تأثیر آن در افکار عمومی جهانیان. چرا نمیخواهند ما پیشرفت کنیم و اگر به تکنولوژی دستیابیم، آنها همه گزینههایشان را روی میز میگذارند و تحریم و تهدید میکنند؟!
بپرسید: آیا حقوق بشر، مجالس قانونگذاری، دادگاه لاهه و سایر دادگاههای ملی یا بینالمللی، سازمان ملل، شورای امنیت، دانشکدههای حقوق و ...، برای انسان و جامعه بشری حق و حقوق تعیین میکنند یا تکنولوژی؟
بپرسید: آیا ارزش نهادن و یا محکومیتهایی به خاطر رفتارهای شخصی، اجتماعی، سیاسی و ...، مبتنی بر تعریف از «حقوق» صورت میگیرد یا تکنولوژی؟
بفرمایید: دنیا اسرائیل را در این نسل کُشی و قتل عام کودکان محکوم میکند، اما امریکا به اسرائیل حق میدهد! آیا منشأ این مواضع امریکا و متحدانش، تکنولوژی است، یا انسانشناسی و تعریف درست از اهداف، رشد، کمال، ترقی، رفاه، حقوق، احکام، چه باید کردها و چه نباید کردها و ...؟
**- در حوزههای علمیه، علوم انسانی، به ویژه در عرصهی «اندیشه» و «حقوق = قوانین و احکام» تدریس میگردد، به اضافه «اخلاق» و ...، که مستلزم خداشناسی، معاد شناسی، دین شناسی، فلسفه، حکمت، حقوق و احکام (در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر، از طهارت گرفته تا اقتصاد و تا روابط بین الملل، جنگ و صلح و ...) میباشد، که اگر نباشد، انسان نه تنها برده، بلکه ابزاری میشود در دست طاغوتها و فرعونهای زمانِ خود، و به همین دلیل با حوزهی علمیه، علوم و خروجیهایش مخالفند.
هیچ طاغوت، فرعون و مستکبری، از ادیسون نمیترسد، دستآورد تکنولوژی را برای سلطه و جنایت بیشتر استفاده میکند، اما از یک آیتالله یا اندیشمند، فیلسوف، حکیم و حقوقدان مسلمان میترسند، چرا که سبب بیداری، هوشیاری، آگاهی و بصیرت مردم میشوند و بالتبع سبب تزلزل و در نهایت سقوط نظام سلطه میشود.
تکنولوژی، ابزار میسازد، دین آدم میسازد. پس تکنولوژی نه تنها لازم، بلکه مفید است برای «آدم»، تا در رشد او سرعت و سهولت ایجاد کند، اما اگر به دست ددمنش بیافتد چه؟!
آیتالله العظمی، امام خمینی (ره):
«... اصل شغل انبیا غیر از این نیست که آدم سازی است. تمام نبوتها، تمام کتابهای آسمانی، برای این آمده است که آدم درست کند؛ انسان درست کند؛ انسان با فضیلت. در مقابل انبیا، این دستگاههای مادیگری است که میخواهند که انسان را نگذارند انسان بشود؛ نگذارند بافضیلت بشود. به همان حد حیوانی، که سایر حیوانات هم با او مشترکند، به همان حد باشد. ولو خیلی صنعتگر باشد، ولو خیلی متخصص باشد، لکن فضایل نداشته باشد. ممکن است که یک کسی فانتوم درست کند، لکن فضیلت انسانی نداشته باشد؛ خائن باشد. ممکن است که یک کسی طبیب بسیار خوبی باشد که خیلی هم مبرز، لکن فضیلت انسانی نداشته باشد، آنها از طبیب نمیترسند؛ از صنعتگر نمیترسند؛ آنها از آدم میترسند. اگر آدم در یک کشوری پیدا بشود، دست آنها را کوتاه میکند. اگر یک دانشگاه فضیلت ایجاد کند در جوانها، اگر یک مدرسه جوانها را متعهد بار بیاورد، متدین بار بیاورد، این با آن چیزی که آنها میخواهند مخالف است.»
- تعداد بازدید : 1784
- 11 مرداد 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون