ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: محبت و دلسوزی، با کشش و گرایش و تسلیم و یا همراهی و همکاری در دشمنی متفاوت است.
بیشتر از من، شما و هر دلسوز دیگری، این خداوند متعال است که بندگانش را دوست دارد و مایل به بازگشت (توبه) و اصلاح و اکمال آنهاست. عزیزترین بندگانش را با پذیرش سختترین شرایط و مصائب، برای هدایت همهی بندگانش فرستاد و در رحمت، مغفرت و توبه را به روی همه بازگذاشت.
*- پس از خداوند متعال، کسی دلسوزتر به دوست و دشمن، از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وجود ندارد، که «رحمة للعالمین» است؛ حرص ایمان آوردن بندگان خدا را دارد:
«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (التوبة، 128)
ترجمه: حقّا كه شما را فرستادهاى از خودتان آمده (نه از فرشتگان و نه از اجنّه) كه رنج و ضرر شما بر وى گران است بر (ايمان و كمال) شما حريص است و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
آنقدر علاقمند به همگان، دلسوز، نگران و تلاشگر برای هدایت، ایمان، رشد و کمال مردم (حتی دشمنان) است، که خدا او را تسکین میدهد و میفرماید:
«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا» (الکهف، 6)
ترجمه: شايد، اگر به اين سخن ايمان نياورند، تو جان خود را از اندوه، در پيگيرىِ [كار] شان تباه كنى.
*- پس از ایشان، دلسوزترین انسانها و جمیع مخلوقات، معصومین علیهمالسلام هستند که جان خود را در راه خدا، برای اصلاح امّت به مخاطره انداخته و به شهادت رسیدند. قطعاً امام حسین علیهالسلام، برای ایمان حضرات زینب، ابوالفضل یا علی اکبر علیهم السلام قیام ننموده و به شهادت نرسیدهاند، بلکه برای اصلاح امتی که به فساد کشیده شده بودند و جلوگیری از افساد و تباهی مردمان در روزگاران آینده، به میدان آمدند.
*- و پس از آنان، سایر اولیاء الله هستند که دلسوز همگان میباشند، لذا بسیار دیدهاید که حتی سرسختترین دشمنان را نصحیت میکنند تا شاید اصلاح شوند.
پس، این نوع محبت و دلسوزی به بندگان خدا و دغدغهی هدایت و رشد آنها، اخلاق و سیرهی همه انبیا، اوصیای و اولیای الهی میباشد.
الف – "محبت"، نقطه مقابل "بغض" است. محبت به یک شخص یا چیزی، به همراه بغض به همان، در یک دل نمیگنجد؛ و هر محبتی نیز با بغض دشمن آن محبوب همراه است. مثل این که بگوییم: هر کس به علم علاقه دارد، از جهل بیزار است – هر کس به استقلال علاقه دارد، با استعمار دشمنی و مقابله میکند – هر کس به تقوا علاقه دارد، از معصیت دوری میکند – هر کس به بهشت علاقه دارد، از جهنم گریزان میشود و ... .
ب – "محبت"، خود به دنبال معرفت (شناخت) میآید. انسان کسی یا چیزی را دوست یا دشمن دارد که آن را میشناسد و به هر میزان که بشناسد، به همان میزان محبت یا بغض دارد.
از این رو، "ولایت"، دوست شناسی و دشمن شناسی، از معرفتالله و بالتبع معرفت اولیاء الله گرفته تا شناخت هر خیر و شرّ دیگری – از دشمنی دشمنان خدا گرفته تا دشمنان خود و انسانیت، ریشه اعتقادات و زیر ساخت مواضع و اعمال میباشد. "تولا و تبرا" که اصل دین است، یعنی همین دوست شناسی و دشمن شناسی و بالتبع حب به دوستان و بغض به دشمنان.
ج – لعن و نفرین و دشمنی نیز لفظی نیست، بلکه مبتنی بر شناخت عقلی، باور قلبی و مواضع عملی است. اگر در قرآن فرمود: خدا لعن میکند و یا ملائک لعن میکنند، معنایش این نیست که [العیاذ بالله] تسبیح به دست گرفته و دائم ذکر لعن میگویند؛ بلکه یعنی از شمول رحمت خارج میکنند. دیگر آن ملعونین را دوست نداشته و مورد تفقد کریمانه قرار نمیدهند.
د – حبّ دوستان و لعن و دشمن داشتنِ دشمنان خدا، دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان بشریت، فقط در چند دعا یا زیارت عاشورا نیامده است، بلکه کلام الله به آن تصریح دارد. « أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ » - « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ » - « وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا » ... همه آیات الهی است.
*- منتهی نباید گمان شود که هر کس شیعه نیست، لابد دشمن اهل بیت علیهمالسلام میباشد، بلکه هر کس به دشمنی پرداخت دشمن میشود. چنان چه مقام معظم رهبری در خصوص "ضد ولایت فقیه" میفرمایند هر کس که قبول نداشت یا حتی مخالف بود، ضد ولایت فقیه نیست، بلکه هر کس که پنجه درانداخت ضد است (مضمون).
نکته: دقت کنیم که چند قرن استعمار و فرهنگسازی انگلیس و امریکا به صورت مستقیم و توسط عمّال دلبسته و وابسته، سبب گردیده تا در میان اهل سنّت بحث از «دشمن» مطرح میگردد، به یاد شیعه میافتند و تا در میان اهل تشیع، بحث از «دشمن» به میان میآید، به یاد سنّی میافتند، و بالتبع در فرصت مناسب و به فرماندهی همان کفار و طواغیت به جان افتاده و گمان میکنند که کلّی هم ثواب دارد؟!
اگر دقت کنیم در همین ایران اسلامی خودمان که پرچمدار "وحدت بین مسلمین" است، از یک سو مبحث لعن مقدسات دیگران را تبلیغ میکنند و از سوی دیگر به شدت علیه لعن به امریکا و انگلیس ضد تبلیغ میکنند! خب این آثار همان دلبستگی به طاغوت است که البته بیبصیرتی هم میآورد.
پس مراقب باشیم و اجازه ندهیم که زود یک خط کش وسط بیاورند و عوامانه بین صفوف مسلمین خط کشی کنند و آنها را مقابله هم قرار دهند و خود فایدهاش را برده و جشنش را بگیرند.
ما با دشمن خدا، رسول، قرآن، اسلام، مسلمین و بشریت دشمن هستیم، در عقل، قلب و عمل نیز لعن میکنیم و البته میدانیم که دشمن ما امروز امریکا، انگلیس و اسرائیل (صهیونیسم بین الملل) است که با تمام قوا به میدان آمده و میجنگد.
ﻫ – مهم این است که انسان نفس خویش را به کنترل بگیرد، منیّت را بدون هیچ توجیهی کنار بگذارد و هر کسی یا چیزی را برای خدا و به امر خدا دوست یا دشمن بگیرد. «حبّاً لله، بغضاً لله».
پس اگر کسی نسبت به دشمنان خدا، اسلام و مسلمین و بشریت، احساس علاقه، محبت و دوستی میکند، از یک سو ضعف شناخت دارد و از سوی دیگر درگیر و اسیر کششهای نفسانی خویش است.
*- آیا ندیدیم بسیاری مسلمانند، حتی ملبس به لباس اهل علم نیز هستند، نماز هم میخوانند و دم از اسلام و اسلامشناسی و حتی تشیع و ولایت امیرالمؤمنین، قیام امام حسین، ظهور حضرت مهدی علیه السلام میزنند، اما مدلّس نیز میباشند و دلشان برای انگلیس و امریکا میطپد؟!
عقل و بصیرت و ولایت پذیری، برای همین است که حتی مواضع درست نیز درست اتخاذ شوند، تا بعداً هیچ اعوجاجی رخ ندهد. آیا کم بودند دوستانی که دشمن شدند؟ یا کم بودند دشمنانی که دوست شدند؟
کلمات کلیدی:
گوناگون زیارت