ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اجازه دهید از آخر شروع کنیم. مگر معامله با خدا کار بدی است؟
زندگی سرتاسر و لحظه به لحظهاش "معامله و تجارت" است. هر کاری که انسان انجام میدهد، در آن نوعی معامله و تجارت [داد و ستد] مستتر میباشد. اگر یک ساعت بخوابد که خستگی در کند یا حتی دو رکعت نماز بخواند، باز هم نوعی تجارت کرده است. چرا که دست کم یک ساعت از عمر خود را هزینه کرده، تا سلامتی جسم و روان به دست آورد و یا در نماز پنج دقیقه عمر را هزینه کرده تا به خدایش تقرب جوید. پس تجارت کرده است.
خداوند منّان در قرآن کریم تصریح دارد که شما دائماً در حال تجارت و معامله و داد و ستد هستید، پیس بیایید با خودم معامله و تجارت کنید که من خوب خریداری هستم. خداوند علیم و ربّ، در قرآن کریم متذکر میگردد که حتی دین و ایمان تجارت و داد و ستد است و به آن توصیه مینماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» (الصّف، 10 و 11)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذابى دردناك نجات بخشد * به خدا و فرستادهاش ايمان بياوريد و در راه خدا با مالها و جانهايتان جهاد كنيد، اين (ايمان و جهاد) براى شما بهتر است اگر بدانيد.
قواعد تجارت با خدا:
تجارت بر چهار پایه استوار است: فروشنده، کالا، قیمت و خریدار.
زندگی بازار تجارت است. فروشنده در این بازار "انسان" است – کالای او یا جانش است و یا اموالش (داراییها، از ثروت گرفته تا سایر علایق و وابستگیها و اعتبارات و ...) – قیمت کالا بستگی به نظر و توافق فروشنده و خریدار دارد و خریدار یا خداست و یا غیر خدا (شیطان).
البته خدا به هیچ وجهی با کفار و مشرکین و اهل معصیت معامله نمیکند. خداوند متعال صادق است و با حقهبازها معامله نمیکند، اما به مؤمنین میفرماید که من "مشتری" شما هستم و با شما معامله میکنم (إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ). جان و مالتان (که البته همه مال خودم است و امانت دادهام) را میخرم و بابت این امانتداری، قیمت خوبی هم میدهم که عبارت است از بهشت جاویدان و قرب خودم. و در آخر نیز به کسانی که چنین «بیع و تجارتی» میکنند، مژده موفقیت و سود سرشار میدهد.
«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (التوبه، 111)
ترجمه: حقّا كه خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريدارى كرده به بهاى آنكه بهشت از آن آنها باشد (و كيفيّت تسليم متاع اين است كه آنها) در راه خدا مىجنگند پس مىكشند و كشته مىشوند (و از اموال خود در راه خدا انفاق مىكنند، اين معامله) وعده حقّى بر عهده اوست (گذشته در علم ازلى، نگاشته در لوح محفوظ و نوشته شده) در تورات و انجيل و قرآن (به عنوان سند معامله)، و چه كسى وفادارتر به عهد خود از خداست؟ پس شادمان باشيد به اين داد و ستدى كه انجام دادهايد، و اين است كاميابى بزرگ.
قواعد تجارت با شیطان:
هر کس با خدا معامله نکند، حتماً و قطعاً و قهراً با غیر خدا معامله میکند، چنان چه بیان شد زندگی سرتاسر معامله و تجارت و داد و ستد است و گریزی از آن نیست.
غیر خدا هر چه باشد، «دنیاست» و کسی با دنیای دنی و فانی معامله نمیکند، مگر آن که فریب مشوق و بازاریابی چون «شیطان = ابلیس و تمامی شیاطین انس و جنّ» را خورده باشد. او قسم خورد به فریب دادن و اغوای انسان.
شیطان، فقیر و ورشکسته است، پس بهایی بابت کالای انسان (جان و مال) نمیتواند بدهد، از این رو فقط خالیبندی میکند و وعده و وعید دورغین میدهد و به اصطلاح چک بیمحل میکشد. انسان معاملهگرِ با شیطان نیز جان، مال، دین، دنیا و آخرتش را میدهد و در نهایتِ این تجارت، آن چه به دست میآورد (اگر به دست آورد)، بسیار کم، بیارزش و فانی است. لذا فرمود: یک عده هستند که سرمایههای کلانی که به آنها دادهام را به قیمتی بسیار ارزان میفروشند:
«اشْتَرَوْاْ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (التّوبه، 9)
ترجمه: آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مىدادند.
پس دنیا، دارِ تجارت است. ما باید ببینیم که کالای خود را به کی و چند میفروشیم؟
نذر و احکام آن:
نذر کردن نیز اصول و قواعدی دارد و بسیار از نذرهای ما اساساً نذر نیست.
به عنوان مثال: در نزد باید نیت کند که اگر این حاجت من (با قید زمان یا بدون قید) روا شد، برای خدا بر من است که فلان کار را بکنم. پس اگر همینطوری گفت: اگر قبول شدم، هزار تومان صدقه میدهم، این آن نذر شرعی نمیباشد. مضافاً بر این که نذر مشروط به «اگر» میباشد. یعنی اگر چنین شد، چنان میکنم. خب وقتی این «اگر» محقق نشد و حاجت حاصل نشد، دیگر چیزی بر عهدهی نذر کننده نیست که اگر انجام ندهد، گناه باشد.
آیتالله العظمی سیستانی:
مسأله ۲۶۵۷ ـ نذر آن است که انسان برای خدا بر خود واجب کند که کار خیری را بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است ترک نماید.
مسأله ۲۶۵۸ ـ در نذر باید صیغه خوانده شود، و لازم نیست آن را به عربی بخواند، پس اگر بگوید چنانچه مریض من خوب شود برای خدا بر من است که ده تومان به فقیر بدهم، نذر او صحیح است، و اگر بگوید برای خدا نذر کردم چنین کنم، ـ بنا بر احتیاط واجب ـ باید عمل کند، ولی اگر نام خدا را نبرد و فقط بگوید نذر کردم، یا نام یکی از اولیای خدا را ببرد نذر صحیح نیست. و نذر اگر صحیح بود و مکلف به نذر خود عمداً عمل نکرد گناه کرده است، و باید کفاره بدهد، و کفاره وفا نکردن به نذر مانند کفاره مخالفت قسَم است، که بعداً خواهد آمد.
مسأله ۲۶۶۵ ـ اگر نذر کند که کار حرام یا مکروهی را انجام دهد، یا کار واجب، یا مستحبی را ترک کند، نذر او صحیح نیست.
آیتالله العظمی خامنهای:
س: شخصى نذر مىكند در ده روز هر روز 100 صلوات بفرستد. اگر مراد خاصى از روز در نذرش معين نكرده باشد آيا روز تا ساعت 12 شب است؟ و اگر در يكى از روزها بعد از ساعت 12 شب يادش بيايد و صلواتها را بفرستد انجام نذرش درست است؟
ج) در فرض عدم تعيين، چنانچه در خلال 24 ساعت انجام دهد، کافى است و چنانچه در نذر، صيغه مخصوص را نخوانده است، ترک آن عمل نيز مانعى ندارد، ضمن آنکه انجام آن پس از وقت مذکور نيز صحيح خواهد بود.
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا