پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این ادعاها و شبهاتی که در «کلمه» مطرح میشود، بسیار سبک، تکراری و بیمنطق است، البته خودشان هم میدانند؛ اما چون «کلمه» متعلق به وهابیت است و وهابیت نیز نه شیعه است و نه سنّی، بلکه یک سازمان جاسوسیِ انگلیس و امریکا و یک شبکه فراماسونی است، تمام هدف، بودجه و امکانات را صرف ایجاد اختلاف نموده است و اساساً به همین منظور تأسیس شده است. چنان چه شاهدیم هدف و حاصل وهابیت، همین سلفیها، تکفیریها، طالبانیها، القاعدهایها و سایر تروریستها هستند که به اسم اسلام سلفی تکفیری، شیعه و سنّی را به بدترین وضع قتل عام کرده و حتی مُثله میکنند. لذا لازم است که به ویژه جوانان شیعه و سنّی، دشمن شناس باشند و به طور کلّی خود را مخاطب فتنههای این سازمان، به ویژه در عرصه و سنگر جنگ نرم قرار ندهند.
اما در عین حال برای روشن شدن اذهان نسبت به شبهه فوق و ادعای آخر آن (چرا جواب نمیدهید)، نکات ذیل ایفاد میگردد:
الف – مجادله با تحقیق و بحث فرق دارد. اساساً نه تنها «مجادله» خوب نیست، مگر آن که بر اساس «اُدْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ – النحل، 125 » باشد و وهابیّت اهل این حرفها نیست، بلکه انسان عاقل به هر سؤال و حرف هر شخصی جواب نمیدهد، چرا که اینها اصلاً به دنبال پاسخ نیستند، بلکه به دنبال بازار گرمی جهت تشدید اختلاف هستند و نباید آب به آسیاب دشمن ریخت. اگر این پایگاه نیز پاسخی درج مینماید، فقط جهت تنویر اذهان عمومی مسلمانان گرامی و در حال و هوای تحقیق و بحث مستند است، نه پاسخ به آنان که دشمنان قسم خورده هستند.
ب – چنان چه مکرر در پاسخ اینگونه شبهات بیان شد، اخیراً (به ویژه پس از کتاب آیات شیطانی – سلمان رشدی)، وهابیت بسیار سعی دارد که در همان راستا، اذهان عمومی را متوجه مسائل زندگی خصوصی پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نماید، تا از رسالت آنها، فرهنگ قرآن کریم، سنّت و سیرهی آنها، دلایل و براهین عقلی آنها که از بیان کلام الله به نور وحی است و کلاً فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) دور بمانند.
با این دیدگاه، اسلام که آخرین دین الهی است، در اذهان تبدیل به فیلم هندی میشود! کی با کی ازدواج کرد و چرا؟ کی چند بار ازدواج کرد؟ کی چند تا زن داشت و...؟
ج – مشکل امروز مسلمانان در سرتاسر جهان، این است که دشمنان قسم خوردهی آنها، یعنی امریکا، انگلیس، اسرائیل، شیوخ وابسته، نوکر مآب و حقیر عرب و سایر عوامل که در یک جمله میتوان آنها را «فراماسون – صهیونیسم» نامید، دیگر را شمشیر را از رو بسته و از قلب اروپا (بوسنی) گرفته تا قلب کشورهای عربی (فلسطین، لبنان، سوریه) و تا قلب مرکز خاورمیانه (عراق و افغانستان)، تا قلب خاوردور (میانمار) و ...، مسلمانان را از زن و مرد و کودک و پیر و نیز از شیعه و سنّی قتل عام میکنند، زنده زنده پوست میکنند، مثل گوسفند مُثله میکنند، بچهها را دار میزنند سر میبُرند، زنان مسلمان را برای تروریستها حلال میکنند و حتی نزدیکی با محارم را برایشان حلال میکنند و... . آن وقت اینها ذهن مردم را میکشند به این سو که ازدواجها در صدر اسلام چگونه بوده است؟!
د – حقایق عالم هستی و از جمله مسائل کلّی که در اسلام تحت عنوان «اصول» مطرح است و اساساً «جهانبیتی»، با ازدواج، معاهده، گفتمان، مذاکره، همکاری مقطعی در موضوعی خاص، با هم چای یا قهوه نوشیدن یا ننوشیدن و ...، نه به اثبات میرسد و نه نفی میگردد. بلکه خداوند متعال به هر انسانی «عقل و فطرت» داده است و به دنبال آن نبی و رسول با براهین و ادلهی روشن فرستاده است و به همراه رسولانش نیز کتاب (وحی) و میزان (امام) فرستاده است، تا انسان آگاه شود، راه را از چاه بشناسد و حق و باطل را تمیز دهد و برای قسط و عدل، در عقل خود، در مملکت وجود خود، در زندگی شخصی خود و نیز در جامعه قیام کند:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
ترجمه: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و میزان را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند ... .
کِی رسول اعظم خدا صلوات الله علیه و آله فرمود: به توحید و اسلام بگروید، چون من با حضرت خدیجه کبری ازدواج کردم و یا به جان هم بیافتید چون من با عایشه ازدواج کردهام؟! در کجای اسلام فرمود که دلیل انتصاب ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام از سوی پروردگار علام، چگونگی ازدواجهای من میباشد؟! در کجای خطبهی غذیر که شیعه و سنّی آن را نقل میکنند و بر آن اعتقاد دارند، ایشان به همسرانشان اشاره کردهاند؟!
ﻫ – مگر میتوان گفت که فرعون برحق بود، چون همسرش آسیه بود – یا همسر حضرت لوط (ع) بر حق بود، چون شوهرش پیامبر خدا بود – یا جعده بر حق بود، چون شوهرش امام حسن مجتبی علیهالسلام بود و یا هم چنین همسر امام جواد علیهالسلام ... (دختر مأمون) بر حق بود؟! و اگر بر حق نبودند، پس چرا آن بزرگواران با اینان ازدواج نمودند، پس این ضعف آنهاست؟! از کِی تا به حال ازدواج ملاک تمیز حق و باطل شده است، این ملاک و داوری در طول تاریخ بیسابقه است!
همین امروز نیز ممکن است کسی به مصلحتی ازدواج کند – از روی اجبار ازدواج کند – به رغم میلش ازدواج کند – برای تحقق اهدافی بزرگتر ازدواج کند – برای پیوندهای قبیلهای یا فامیلی ازدواج کند – برای اهداف سیاسی ازدواج کند و ... .
و – در مورد یکی از همسران پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به نام «عایشه» نیز قضاوت را به علما و فقها و تاریخشناسان مسلمان (اعمّ از شیعه و سنّی) و انسانهای عاقل و فهیم میسپاریم و نه به مزدوران انگلیس و صهیونیسم.
بالاخره بنا بر اقوال و اسناد محکم تاریخی که در منابع موثق شیعه و سنّی درج است، اولاً بسیار فرق است در امر همسری پیامبراکرم (ص)، بین ایشان با حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام، تا آنجا که در اذیت کردن ایشان زبانزد شدند.
ثانیاً در زمان خلیفه سوم عثمان، مکرر میگفت: «اقتلوا نعثلا فقد کفر» یعنی: بکشید این نعثل (عثمان) را که او کافر شده است (تاریخ الطبری – الطبری – ج ۳ – ص 477) – (الامامة والسیاسة – ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی – ج ۱ – ص ۵۱-موسسه الحلبی)
توضحیح: نعثل، یعنی پیرمرد احمق و کودن.
عبدالرزاق که از علمای به نام اهل سنّت است مینویسد: «نماز برپا شد و عثمان جلو رفته و تکبیر گفت؛ در این هنگام زنی از حجره خویش ایستاده و گفت: ای مردم بشنوید؛ و سپس در مورد رسول خدا سخن گفت و افزود: اوامر رسول خدا را ترک کردید و با وی مخالفت کردید و … سپس سکوت کرد؛ سپس دیگری ایستاد و همین سخنان را گفت؛ و آن دو زن عائشه و حفصه بودند؛ وقتی که عثمان سلام نماز را داد گفت: این دو زن فتنهگر مردم را در نماز به فتنه انداختند و اگر از این کار دست برندارند هر دشنامی که به ذهنم برسد به ایشان خواهم داد !!!« (المصنف – عبد الرزاق الصنعانی – ج ۱۱ – ص ۳۵۵ – ۳۵۶)
و/1 – پس در این مورد، این که عایشه مرتد هست یا نیست؟ ما چنین ادعایی نکردیم، اما جناب عثمان که خلیفهی سوم است، او را «فتنهگر» نامید. پس اگر امثال کارشناسان «کلمه» ایرادی دارند، به جناب عثمان بگیرند.
و/2 – به لحاظ فقه اهل سنّت نیز، جناب سرخسی که از علما و فقهای بزرگ اهل سنت است مینویسد: «کسی که طعن بزند به اصحاب پس همانا ملحدی هست که خویش را به اسلام نسبت داده است. دوای او شمشیر هست اگر توبه نکرد» (أصول السرخسی – أبو بکر السرخسی – ج ۲ – ص ۱۳۴- دار الکتب العلمیة).
و در هیچ کجای منابع اهل سنّت نخوانیدم که ام المؤمنین عایشه از مخالفتش با عثمان و طعنه «نعثل – پیرخرفت» زدن به او دستور قتلش توبه کرده باشد.
و/3 – در مطالب فوق به عمد به موضوع جنگ جمل که نه تنها مخالفت و دشمنی با خلیفه بر حق بود، بلکه حتی لشکرکشی علیه خلیفهی مسلمین، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بود اشاره نشد، و گرنه احکام آن در منابع فقه اهل سنّت که بسیار شدید است. لذا ما اصلاً بنا نداریم که قضاوت کنیم آیا ام المؤمنین عایشه مرتد شده بود یا نشده بود، بلکه مستندات و فقه اهل سنّت کافیست. خلیفه سوم او را فتنهگر و لایق فحش شنیدن و خود را اهل فحش دادن معرفی کرد و فقهای اهل سنّت نیز برخوردار از چنین مواضعی را «ملحد» و لایق شمشیر معرفی کردهاند. پس، کارشناسان «کلمه» بروند مشکلشان را با خلفای صدر اسلام و فقهای اهل سنّت حل و فصل کنند. و البته به مسلمانان اهل سنّت نیز توصیه میشود که به آنان بگویند: چون اهل اسلام نیستید، به شما مربوط نمیشود.
ز- ازدواج با چنین اشخاصی نیز دلیل بر ضعف پیامبر اکرم و یا ائمه اطهار یا سایر انبیای الهی صلوات الله علیهم اجمعین نمیباشد، چرا که چنان چه بیان شد، ازدواج دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد، لذا دلیل بر تأیید یا تکذیب کسی نیست، چه رسد به ملاک قرار گرفتن برای تمیز حق و باطل – بلکه این بیتوفیقی چنین همسرانی است که نتوانستند از این فرصت استثنایی، برای کسب معرفت، اخلاق و رشد بهرهی لازم را ببرند.
جدید:
نکتهها: سفر به غرب – مجموعه مباحثات با برادران اهل سنت - (7) مدینه، بعثه ترکها - «آذربایجان، سجده بر مهر و نکاح متعه»
کلمات کلیدی:
تاریخی