ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: سؤال این که «چرا حضرت علی علیهالسلام که منصوب الهی در جانشینی پیامبر خاتم صلوات الله علیه بودند، از صحنه اصلی و تأثیر گزاری فعالیتهای اجتماعی که اوج آن حکومت میباشد، دور نگاهداشته شده بودند؟!» را باید از خواص و عوامِ مسلمانان صدرِ اسلام پرسید. اما چنین نیست که ایشان در این مدت فقط بیل میزدند و یا کشاورزی مینمودند.
الف – کنار گذاشتن حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام از حکومت، صرفاً یک جریان سیاسی بر سر خلافت بود؛ هر چند که هر گونه موضعگیری سیاسی هم از اعتقادات دینی نشأت میگیرد و هم بر جریان حرکت دینی در جامعه و تاریخ اثر میگذارد.
ب – مأموریت اصلی امیرالمؤمنین علیهالسلام، حفظ و اشاعهی اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله بود، پس دلیل نمیشود که چون از حکومت کنار گذاشته شدند، کولهباری برداشته و در این شهر و آن شهر و یا این کشور و آن کشور به منبر روند. چه بسا دشمنان اسلام نیز همین آرزو را داشتند که ایشان دورهگردی را آغاز نماید و به طور کلی از صحنهی تاریخ اسلام پاک و فراموش شوند. و البته چه بسا در یکی از همین دورهگردیها نیز ترور شوند.
پ – حکومت غصب شده بود، نه اسلام – لذا ایشان باید در همان مرکز و قلب همان حکومت میماندند و حتی در صورت لزوم قوام و پایداری مرکز حکومت اسلامی را در لغزشها و نیازها یاری میکردند تا کل جامعهی اسلامی سقوط نکند. دقت شود که نه تبلیغ فقط وعظ و سخنرانی است و نه حرکت سیاسی فقط جنگ، کودتا و خلافت است. گاهی فریاد حرکت سیاسی است و گاهی سکوت. و تشیخص عمل صالح با اصلح است.
بدیهی است اگر در مرکز اسلام (سرزمین حجاز، مکه و مدینه)، مردم وی را نشناخته، یا نسبت به ایشان حسد داشته و یا حتی بغض داشتند و حکومت ایشان را نخواستند، در سایر بلاد غریبتر بودند. لذا بهترین و اولیترین مرکز برای فعالیتهای فرهنگی نیز همان مدینه بود. مضافاً بر این که چون مرکز حکومت اسلامی بود، دانشمندان و مردم سایر بلاد نیز برای آشنایی با اسلام راستین به آنجا میآمدند.
ج – بدیهی است که اگر فعالیتهای دینی و سیاسی ایشان در روشنگری اذهان عمومی نبود، پس از خلیفه سوم، مردم به در خانهی ایشان نمیریختند و قبول حکومت را از او تقاضا نمینمودند.
د – حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این مدت که به دوران سکوت معروف شده است [که البته خودشان چنین نامی بر آن دوران گذاشتند، بلکه آن را دوران صبر (استقامت) نامیدهاند]، در محورهای خاصی فعالیتهای آشکار و پنهان داشتند که برخی از اهم آنها عبارتند از: تفسیر قرآن کریم – تعلیم و تربیت شاگردانی بزرگ چون ابن عباس برای جهان اسلام – تعلیم و تربیت نخبگان علمی و حتی عرفانی - پاسخگویی به پرسشهای دینی، به ویژه به دانشمندان ملل، ادیان و مذاهب مختلف – تبیین احکام الهی، به ویژه در موضوعاتی که جدید حادث میشد – بالتبع جلوگیری از تحریف اسلام ناب و نیز مبارزه با رواج اندیشههای انحرافی و خرافی به نام اسلام که ویژه یهودیت در ترویج آنها میکوشیدند – حفظ قرآن، معارف، احکام و سنت و سیرهی نبوی (ص) در عصری که امر شد همه قرآنها را بسوزانند و در عصری که امر شد هیچ کس حق نقل حدیث از پیامبر اکرم (ص) ندارد، وگرنه به سختترین مجازاتها تنبیه میشود – حفظ یاران به ویژه در دورانی که ابوذر نیز تبعید میشد، چه رسد به دیگران - تلاش گستردهی برنامهریزی شده برای فقر زدایی، به رغم آن که قدرت و امکانات حکومتی در اختیار ایشان نبود. [از این دسته خدمات بیشتر تحت عنوان کشاورزیهای ایشان یاد میکنند، در حالی که صرفاً کشاورزی نبود، بلکه ایجاد آبادانی، آبرسانی، زراعت ... و وقف آنها برای مستمندان بود] ... و بالاخره نجات حکومت وقت از مشکلات عدیدهای که حتی ممکن بود به سقوط اقتدار جهان اسلام منجر گردد.
*- آیا بهتر بود که این حضور در قلب حکومت و قدرت اسلامی و این فعالیتهای گستردهی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را رها کرده و به این طرف و آن طرف سفر کرده و منبر میرفتند؟!
*- نقش امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام در حفظ و گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله در این دوران صبر، کمتر از نقش ایشان در دوران کوتاه خلافت نبوده است.
کلمات کلیدی:
تاریخی