چرا پیامبرصلی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام را در بستر خوابانید و ابابکر را با خود به غار برد؟ (طلبه)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بدیهی است که وقتی نام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و شیخین با هم آورده میشود، ابتدا گرایشات، محبتها یا بغضها، متبلور میشوند، اما یک دانشپژوه، چه طلبه باشد (شیعه یا سنّی)، یا دانشجو یا محقق باشد، باید بتواند "چرا"های خود را بدون تعصب پیگری کند.
الف – ماجرا و صحنه را متصور گردید. یک شخصی، با مواضع حقی، در مقابل یک نظام باطلی ایستاده است. انواع دشمنیها، آزار و اذیتها، تعقیب و گریزها و توطئهها علیه او و یارانش در جریان است و اکنون بر اساس اطلاعات به دست آمده، آگاه شده است که قرار است امشب، به هنگام خروج از خانه و مکه ترور شود! پس، موضوع از سنخ یک "عملیات" است؛ آن هم علمیات «سیاسی – تروریستی».
بدیهی است که باید این عملیات، از سوی هدفِ ترور، خنثیسازی شود و البته علیمانه و حکیمانه و با در نظر گرفتن تمامی جهات و تاکتیکهای لازم، نه فقط نجات جان در یک شب.
ب – پس اگر این اصل را که «همیشه در مواقف تعیین کننده، امام جانشین پیامبر است»، را کنار بگذاریم و مسئله را خیلی طبیعی بررسی کنیم، به نکات ذیل پیمیبریم:
1- ایشان میدانستند که آنها به امیرالمؤمنین علیهالسلام، تعرضی نخواهند کرد و اساساً جرأتش را ندارند و اگر اقدامی کنند نیز، ایشان قادر به دفاع از خود میباشند.
2- جانشین در این عملیات، حتماً باید حکیمانه انتخاب میشد. حکیمانه، یعنی کسی که جایگزین میشود، از سیاست و کیاست و زیرکی لازم برای مقابله با مهاجمین برخوردار باشد؛ و البته کسی در برتری امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به همگان تردیدی ندارد.
3- جانشین در چنین امر مهمی و آثار و تبعاتی که در پی خواهد داشت، باید حتماً مطمئنترین و امینترین گزینه باشد و برای حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، هیچ کس مطمئنتر و امینتر از امیرالمؤمنین علیه السلام نبود.
4- و ...
ج – اما مهمترین مسئله این است که جانشین در هدف ترور، یا به قول خودمان سپر بلا شدن، مستلزم برخورداری از شجاعت کامل از یک سو و نیز صبر، درایت و بصیرت کامل از سوی دیگر است.
اگر جانشین از انجام مأموریت بترسد – اگر دلش محکم نباشد – اگر با صداقت و یقین کامل آماده و مشتاق این مأموریت خطیر نباشد – اگر حین مأموریت بترسد – اگر به هنگام حمله وحشت کند و ...، چه اتفاقها و پیامدهایی را میتوان متصور شد؟
آیا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله با ابوبکر به غار رفتند:
در این که آن شب که موسوم به «لیلة المبیت» میباشد، امیرالمؤمنین علیه السلام، جان خود را در معرض تیررس دشمنان تروریست قرار دادند، هیچ شکی نیست و تمامی اسناد تاریخی شیعه و سنی نیز بر آن گواهی دارند، اما در این که ایشان با ابوبکر رفته باشند و یا اساساً همراهی داشته باشند، تردید و حتی رد و تکذیب [به ویژه در منابع معتبر اهل سنت] بسیار است:
1- ابن کثیر دمشقی، در کتاب معروف «البدایة و النهایة» خود، در فصل «فصل فی سبب هجرة رسول الله بنفسه الکریمه»، یعنی "فصل هجرت رسول مکرم به تنهایی"، روایت مبسوطی نقل کرده که تصریح دارد، اصلاً هیچ کس همراه ایشان نبوده است. وی میافزاید:
«فخرج رسول الله فأخذ حفنة من تراب في يده ... / رسول خدا از خانه خارج شد، مشتى از خاك برداشت، خداوند چشمان مشركان را نابينا كرد و آنها رسول خدا را نديدند، آن حضرت خاكها را را بر سر آنها پاشيد؛ در حالى كه اين آيه را مىخواند: «يس و القرآن...» مردى از آنها باقى نماند؛ مگر اين كه خاك بر سر او نشست، سپس رسول خدا به سمتى كه مىخواست برود، حركت كرد.... » (لبداية والنهاية، ج 3، ص 177، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت)
2- احمد بن حنبل در مسند خود این ماجرا را بدون این که نامی از ابوبکر یا هر همراه دیگری بیاورد، به نقل از ابن عباس بیان کرده و میافزاید:
«ابن عباس در باره اين سخن خداوند «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ؛ ياد كن اى رسول ما! هنگامى كه كافران از راه حيلهگرى تصميم گرفتند تا تو را به بند كشند (الانفال30)»، نقل شده است كه در يكى از شبها، كفّار قريش در شهر مكه به مشورت پرداختند و نتيجه مشورتشان آن بود كه بعضى گفتند: بامداد كه شد، محمد را دستگير كرده او را به بند كشيم؛ ديگرى پيشنهاد كرد: چنين نيست بلكه او را مىكشيم؛ ديگرى پيشنهاد داد او را تبعيد مىكنيم.
خداى تعالى، رسول (ص) را از تصميمهاى قريش، آگاه ساخت. آن شب على عليه السّلام در بستر پيغمبر (ص) خوابيد و آن حضرت از خانه بيرون رفت تا به غار ثور رسيد. كافران آن شب على عليه السّلام را كه خيال مىكردند پيغمبر (ص) است، تحت نظر گرفته بودند كه مبادا شبانه از خانه بيرون برود!.
بامداد كه به خانه رسول خدا (ص) حمله ور شدند، على عليه السّلام را مشاهده كردند و دانستند كه از حيله گرى خود بهرهاى نبردهاند. از على عليه السّلام پرسيدند: مصاحب تو (رسول خدا) كجاست؟ حضرت على عليه السّلام اظهار بىاطلاعى كرد. كفّار قريش اثر پاى حضرت را دنبال كرده تا به كوه منتهى شد. آنجا اثر پائى به چشم نخورد، ناچار بر فراز كوه آمدند غار ثور را ديدند، تارهائى بر در غار تنيده شده بود، گفتند: اگر پيغمبر با وجود همين تارهاى عنكبوت وارد غار شده بود، تارهاى عنكبوت از هم گسيخته میشد. و به اين ترتيب، از تصميمى كه داشتند منصرف شدند. رسول خدا (ص) سه شبانه روز در غار به سر برد.» (مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 348، ح3251)
3- طبری نیز در جامع البیان خود همین نقل را آورده است. (الطبری، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 9، ص 228)
از همان زمان، هو افتاد که چون امیرالمؤمنین علیهالسلام در جای ایشان قرار گرفته بود و جای پایی که توسط قدم شناسان و تعقیب کنندگان شناسایی شد نیز فقط به یک نفر اختصاص داشت، و ممکن نیست که ایشان در حضور مراقبین رفته باشند و کسی ندیده باشد، پس حتماً کسی او را در کیسهای کرده و روی دوش گرفته و برده که آن هم لابد جناب ابوبکر است و افزودند، آیه مربوطه نیز در حق ایشان است. اما در عین حال خودشان نیز تصریح دارند که جناب عایشه اذعان داشته که خداوند متعال هیچ آیهای را در حق ما (خاندان ابوبکر) نازل نکرده است. (صحيح البخاري ج6 ص133)
به فرض که ابوبکر همراه بوده باشد:
البته آن چه بیان گردید، نظرات علما و اکابر اهل سنت بود، اما ما چنان چه از معنا و سیاق آیه معلوم میشود، بر این باوریم که حتی اگر ایشان به تنهایی از مکه بیرون رفته باشند، در آن غار دو نفر حضور داشتند [چنان چه آیه تصریح دارد به "ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ" یعنی او دومی از آن دو تن حاضر در غار بود]؛ اما در عین حال تصریح دارد که دومی ترسیده و نگران بود و حضرتش به او آرامش میداد.
در هر حال، آن نفر دوم، چه ابوبکر باشد و چه هر صحابهی دیگری، ترسیده بود و بسیار نگران بود [این که دیگر صریح آیه قرآن کریم است].
«إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (التوبه، 40)
ترجمه: اگر او را (پيامبر را) يارى نكنيد بىترديد خدا (ياريش مىكند چنان كه) او را يارى نمود هنگامى كه كافران او را (از مكه) بيرون كردند در حالى كه يكى از دو تن بود، (پيامبر و ابو بكر) آن گاه كه هر دو در آن غار (غار ثور نزديك مكه) بودند، وقتى كه به همراه خود مىگفت: اندوه مخور كه حتما خدا با ماست، پس خدا سكينه و آرامش خود را بر او (پيامبر) فرود آورد و او را با سپاهيانى كه شما آنها را نمىديديد (در جنگهاى اسلامى) تقويت نمود و سخن كسانى را كه كفر ورزيدند پست كرد، و كلمه خداوند (وعده ازلى او در يارى انبيا و پيروزى دينش بر اديان) است كه والا و برترست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حكمت است.
*- حال کسی که در کنار شخص پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، و آن هم خارج از شهر، و آن هم در غاری که به معجزهی الهی توسط تار عنکبوب مسدود شده بود، میترسیده، چگونه میتوانست عهدهدار مأموریت نثار جان، در غیاب ایشان، در تنهایی و خوابیدن به جای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، موفق باشد؟ لذا ایشان امیرالمؤمنین علیهالسلام را به انجام این مأموریت گماردند.
- تعداد بازدید : 2199
- 26 آبان 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی