یادداشت/ ع. چینیچیان: عادیسازی ناهنجاریهای رفتاری، ضد تبلیغ علیه اعتقادات و احکام اسلامی، به تمسخر گرفتن ارزشهای اخلاقی و انقلابی، تبلیغ فرهنگ منحط فمینیسم، ضد تبلیغ علیه جنگ و رزمندگان معتقد و جان برکف، القای نقش منفی «پدر» در خانواده و بدآموزیهای گوناگون دیگر به نسل جدید در سریالهایی که از شبکههای متفاوت پخش شده است آن قدر تکرار و استمرار یافته و هم چنین نقدها و اعتراضها آن قدر مورد بیتوجهی محض مسئولین ذیربط قرار گرفته است که گویا دیگر هیچ کس انگیزه و حوصله تذکر ندارد.
هر چند این همان هدفی بود که مهاجمان فرهنگی مترصد تحقق آن بودند. یعنی کثرت و استمرار همجه از یک سو و بیتوجهی به نقدها و اعتراضها از سوی دیگر، برای تداوم تهاجم و غلبه عرصه فرهنگسازی.
سریال «بیدارباش» نیز آن قدر سخیف و وقیح است که حتی ارزش نقد یا اعتراض هم ندارد. سراسر مسخره کردن شعایر انقلاب، جنگ، بسیجیها، حتی بیانات امام خمینی (ره)، کار فرهنگی با هدف و سیاق دینی، خانوادهی شهدا، جانباری و ... را سیاق خود قرار داده است! و اگر بپرسند «ژانر» این سریال چیست؟ نمیتوان گفت: کمدی، جنگی، اجتماعی یا ...، اما با قاطعیت میتوان گفت که ژانرش مسخره کردن همه ارزشهاست.
کارگردانان فیلم هندی مسلک ما که بدون «زن و عشق و عاشقی» راه تنفس را برخود بسته میبینند نیز اخیراً این القای جدید را افزودهاند که جبهه نیز فرقی با پارک و کافیشاپ نداشت. دختران و زنان معشوقهای، در پشت جبهه، داخل جبهه و حتی خط مقدم حضور داشتند و عدهای عاشق پیشه، از جوان متعهد و انقلابی گرفته تا لاابالی، به خاطر وصال یا لقای آنها عازم جبهه میشدند.
چنان چه بیان شد این سریال سخیف و کثیف به هیچ وجهی حتی ارزش نقد نیز ندارد، اما دلیل نمیشود که ضدتبلیغ و اهانتهای آن قابل تحمل یا گذشت باشد. ولی مجموع این گونه سریالهای هدفمند و جهتدار و نگران کننده، مجموعه سؤالاتی در ذهن ایجاد مینماید که امید است مسئولین ذیربط و به ویژه آقای ضرغامی [دست کم در ذهن و وجدان خود] به آنها پاسخ دهند. و البته فراموش نکنند که در هر مقامی باشند، جایگاهی جز خدمت ندارند و در قبال صاحبکاران خود، یعنی مردم، موظف و متعهد بوده و مکلف به پاسخگویی هستند.
این سؤالها بر اساس اغلب سریالها و به تناسب موضوع به چند دسته یا گروه متفاوت تقسیم میشوند که به شرح ذیل ایفاد میگردد:
تشکیلاتی:
*- آیا سازمان صدا و سیما (به ویژه سیما) هیچ تشکیلاتی برای هدفگذاری و برنامهریزی، در تولید فیلم و سریال دارد؟ یا یک گروههای تعیین شده و مشخصی هستند که هر چه خواستند تولید و پخش مینمایند؟
*- آیا هیچ تشکیلاتی برای نظارت قبل از تولید، حین تولید و پس از تولید و قبل از پخش وجود دارد؟ البته منظور بندهای تدوین شده در اساسنامه یا شرح وظایف، یا قوطیهای مصور در چارت سازمانی و یا اتاقها، میزها و دستمزدهای تعیین شده نیست، بلکه منظور تشکیلاتی تعریف شده، مصمم و فعال است.
*- آیا گزینش و انتصاب مسئولین ذیربط تابع اصول، تعاریف، شاخصهها و ضوابط معین و منطقی میباشد و یا بر اساس رابطه، من سالاری و ملاکهای دیگر غیر منطقی صورت میپذیرد؟
*- آیا این هجمه گسترده، یک نواخت و مستمر، متکی به تشکیلاتی در پشت پرده نیست و همین طوری همه اتفاقی و بیهدف، بی غرض و بیمرض صورت میگیرد؟! یعنی این قدر ساده انگار و خوش خیال و بی توجهاید؟
*- برایتان جالب، قابل تأمل و تعمق نیست که به غیر از فیلم و سریال، غالباً و تقریباً بدون استثناء در هیچ شب شهادت یا میلادی نیست که برنامههای مفصلی به موسیقیشناسی، ساز شناسی، خواننده شناسی و ... اختصاص داده می شود؟! [نمونه نزدیک: برنامههای شبکههای دو و چهار سیما در شب میلاد حضرت معصومه علیهاالسلام!] واقعاً در این شبها موضوع دیگری برای شناخت و تبلیغ در اذهان عمومی نیست و یا هیچ هارمونی موضوعی در این اختصاص دیده میشود؟ و این امور عمدی و هدفدار نیست؟ یعنی این قدر ساده و بی توجهاید؟!
تخصصی:
*- آیا این مسئولین ذیرط، به عمرشان، چه قبل از نشستن پشت میز و دریافت حقوق و دستمزد و چه بعد از آن، فیلم یا سریالی دیدهاند، یا می گویند اینها برای مردم است و ما خودمان برای این مزخرفات وقت نداریم؟ و اگر دیدهاند، آیا فقط برای سرگرمی بوده و خیال میکنند که فیلم و سریال فقط نقش پر کردن اوقات فراغت را دارد؟
*- آیا با اصول اعتقادی اسلام، احکام و شریعت، ارزشهای اخلاقی، شعایر انقلابی، قانون اساسی، حقوق و ...، هیچ آشنایی دارند که در نظارت آن را لحاظ کنند؟ و اصلاً چار چوب یا دست کم خط قرمزی (به جز نمایش علنی سکس) در این عرصه وجود دارد؟
*- آیا تا کنون زحمتی برای کمترین اطلاع و آشنایی با مفاهیمی چون: تبلیغ، ضد تبلیغ، جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، جهتدهی به اذهان عمومی، نقش فیلم و سریال در فرهنگسازی ... و این مقولههای اصلی، اولیه و لازم به خود دادهاند. و اگر کمترین آشنایی یا دست کم ادعای آن را دارند، آیا کمترین بصیرتی هم دارند که بتوانند مصادیق آنها را شناخته و پیامهای مستقیم و غیر مستقیمشان را ادراک کرده و تشخیص دهند؟
*- آیا تا کنون مورد سؤال، چرا، اعتراض یا مؤاخذه هم قرار گرفتهاند؟
سازمانی:
*- آیا این گونه سریالها قبل از تولید مطالعه و تصویب میشود؟
*- آیا پس از تولید مورد بازبینی و نظر نهایی قرار میگیرد؟ خودشان که مکرر اذعان دارند ما اغلب شب مونتاژ میکنیم تا روز به پخش برسد! پس فرصت را از مسئولین برای هرگونه بازبینی، نظارت و اظهار نظر گرفتهاند! آیا متوجه این تاکتیک متداول هستند؟
*- آیا برای تولید این سریالهای مفتضح که بیرقیب در میدان ضد تبلیغ و تهاجم فرهنگی یکهتازی میکنند، بودجهای نیز اختصاص داده میشود؟ و آیا مسئولین ذیربط این بودجه را از جیب شخصی مبارک میپردازند، یا بیت المال و پول مردم علیه خود آنها مصرف میشود؟! ای کاش دست کم پولش را دشمنان خارجی به اینها میدادند تا از جیب خودمان علیه خودمان هزینه نکنند و به ما مضاعف نخندند.
*- آیا در محاصره، تنگنا و مجبورید؟ تحمیلی هست که شما میدانید، ولی مردم نمیدانند تا مانند صحنهها و تگناهای دیگر به کمک شما بشتابند و این معضل بزرگ را نیز به سهولت مرتفع نمایند؟!
روحی و روانی (تأثیری):
*- به نظر شما وقتی تولید کنندگان این قبیل سریالها (تقریباً همه سریالها به استثنای موارد نادر) پای تلویزیون نشسته و حاصل تهاجم و موفقیت خود را میبینند، به ریش شما میخندند یا مردم، یا هر دو؟!
*- به نظر شما وقتی به سکانسها و یا دیالوگهایی میرسند که مقدسترین اعتقادات و والاترین ارزشها را مسخره و تسخیف کردهاند، چه حال، حالت و شعفی به آنها دست میدهد؟
*- به نظر شما با مشاهده سریالهای منحطی چون «بیدارباش» چه احساسی به رزمندگان غیور ارتشی، سپاهی و بسیجیان بصیر و دشمن ستیز و مدافعین این نظام و مملک دست میدهد؟ به جز افسوس، غبن، یأس و خاری در چشم، استخوانی در گلو و بغض کشندهای در قلب، آن هم نه به خاطر مکر دشمن، بلکه به خاطر تسامح و تجاهل خودی، انتظار دیگری میرود؟
*- به نظر شما نسل جدید [نوجوانان و جوانان] با تماشای سریالی چون «بیدار باش» یا هر سریال دیگری که کمترین اشاره و نظری به جنگ تحمیلی داشته باشد، چه شناخت، احساس و انگیزهای پیدا میکنند؟! همیشه دیدهاند، یک مشت اراذل و افراد لاابالی به هر بهانهای «اگر چه دختربازی یا به قولی نامزدبازی و عشق و عاشقی – و یا دریافت کارت بسیج، وام و حتی یافتن گنج، طلا و ...» عازم جبهه شدهاند و اتفاقاً اغلب همان آنها متحول شده یا نشده از دین، کشور و ملت دفاع کردهاند؟! اگر چند روحانی، سپاهی، بسیجی و ارتشی جدی نیز حضور داشته است، بداخلاق، خشک، انعطاف ناپذیر و چه بسا احمق، حرف نفهم و یک دنده بودهاند!
جبههای که رزمندهاش سازدهنی میزند، بسیجی و لشکر مردمیاش برای منافع و مطامع شخصی عازم شده است، اسیرش با قابلمه دمبک زده و تصنیفهای روحوضی میخواند، خط مقدم و درمانگاهش محل دختربازی است و...، چه معرفت و انگیزهای ایجاد میکند؟! یا اساساً نگاه نسل جوان به رزمندگان آن روز یا سپاهیان، بسیجیان و نظامیان امروز و جنگ احتمالی فردا چگونه خواهد بود؟
نگاه به پشت جبهه چگونه است، وقتی حمایتهای مردمی، صبر و ایثار همسران، پدران، مادران و فرزندان رزمندگان، شهدا، جانبازان و آزادگان این چنین مسخره میشود؟! در این سریال پست و سخیف فهمیدند که مردم چرا و چگونه خانههایشان را پایگاه بسیج میکردند؟! و اساساً شناخت دیگری نسبت به پایگاههای بسیج، قداست، انگیزه اختصاص و نقش آنها در حمایتهای مردمی پشت جبهه پیدا کردند.
پیشنهاد:
رسم است میان اغلب مسئولین خرد و کلان که تا با انتقاد مواجه میشوند، میگویند: خوب پیشهاد بدهید.
هر چند که ارائه پیشنهاد و راه حل، اصلاً بر عهده منتقد نیست. غالب مردم، غالب انسانهای ارزشی، غالب رزمندگان و ...، نه تنها به وضعیت فیلم و سریالسازی موجود انتقاد دارند، بلکه دیگر حالشان از این اوضاع به هم میخورد و کاری هم به سفرهای آقای ضرغامی به قم یا مجلس برای اخذ تأیید و یا نمایش مصاحبههای گزینشی با چند بیننده در خصوص یک سریال و یا برگزاری بزرگداشت و اهدای جایزه به بدترین فیلمها و سریالها ندارند، ولی وظیفهای نیز برای ارائهی پشینهاد، راه حل و طرح ندارند.
اگر کارخانه ای محصول نامرغوبی تولید کرد، وظیفه مصرف کننده این نیست که ضمن انتقاد و اعلام انزجار، چگونگی تولید مطلوب را نیز آموزش دهد.
اما در عین حال برای تکمیل شدن مطلب، ضمن تأکید بر این مهم که با تولید کنندگان کاری نداریم، اهداف، هویت و تکالیف و جبهه و سنگرشان مشخص است، بلکه مخاطب آقای ضرغامی و سایر مسئولین ذیربط میباشند، پیشنهادات ذیل نیز ایفاد میگردد:
الف – قبل از هر چیز، آیه ذیل را یک بار بخوانید و چند دقیقهای بر آن تمرکز، تأمل و تعمق نمایید و اگر احساس میکنید یک بار کفاف نمیدهد و با توجه به شرایط و عادات حاکم بر شما و محیط اثرش زودگذر است، روزی چند بار تلاوت نمایید تا یادتان نرود چه عاقبتی منتظر این جایگاه، منصب و مدیریتهای به دست آمده است:
«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ»
یعنی: نگه شان دارید [بازداشتشان کنید] که آنها مسئولند (الصافات،24).
ب – هر مسئولی که نمیداند، نمیفهمد، شعور و بصیرت لازم را ندارد و یا نمیتواند، خودش با جرأت، شهامت، افتخار و سربلندی استعفا دهد و اگر دچار شرم، هراس از تأمین معاش یا اسیر نفس است، کنار گذاشته شود و افراد لایق و واجد شرایط را جایگزین نمایید.
ج – اعضای هیاتها و شوراهای نظارتی که بی کفایتی خود را کاملاً به اثبات رساندهاند عوض شوند، ساختار و ضوابط اصلاح شود و روند مونتاژ شب و پخش روز (یا بالعکس) به طور کلی برچیده شود.
د – آقای ضرغامی! شاید بسیاری اگر دشمن نیستند، هیچ آشنایی و علاقهای به اسلام، انقلاب، نظام، مردم، ارزشها، جنگ و ... نداشته باشند و یا دست کم بیبصیرت باشند، اما شما که مرد میدان اعتقاد و سیاست و مدیریت هستید؛ شما که با مفاهیم و مصادیق جنگ نرم و سرمایه گذاریهای کلان معنوی و مادی استکبار جهانی و ستون پنجم داخلی کاملاً آشنا هستید؛ شما که به نقش و جایگاه فیلم و سریال و تأثیر آن در فرهنگسازی و جهتدهی به اذهان عمومی شناخت کافی دارید؛ شما که میدانید جنگ تحمیلی چگونه و با چه تدابیر، شجاعتها، ایثارها و مدیریتهایی که غالباً از سوی جوانان کشور بود اداره و مهار شد و به پیروزی و راندن دشمنان انجامید و اساساً ارازل، لاابالیها، دخترکان، عاشق پیشهها، وام گیرها و ... هیچ نقش و سهمی در این جهاد مقدس که همه پای سفره آن نشسته و تناول میکنیم نداشتند؛ شما که بهتر از سایر همکاران میدانید که اینجا امالقراء، خط دهنده و فرهنگ ساز جهان اسلام است و باید بتواند حتی مقابل هالیوود بایستد و ...؛
پس چه زحمتی دارد اگر گروهی اندیشمند، به قول معروف استراتژیست، هدفگزار ، برنامهریز و عمل کنندهی بصیر، متعهد، دلسوز و تلاشگر انتخاب کنید و با حمایت کامل و جدی معنوی و مادی، وظیفه ایجاد انقلاب و تحولی در عرصهی مغلوب و اشغال شده فیلم و سریال را بر عهده آنان بگذارید، تا بر اساس اهداف معین و زمانبندی شده، برای موضوعات متفاوت از کودک و خانواده گرفته تا دینی، سیاسی، پلیسی، جنگی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی، امنیتی و ...، با توجه به این همه موضوعات و مسائل جدی که در مملکت و جهان وجود دارد و شئون متفاوت زندگی مردم را درگیر نموده است، فیلم و سریال بسازند؟