ش: در مورد مستند «ظهور بسیار نزدیک است» حرف و حدیثهای زیادی در موافقت یا مخالفت مطرح شده است. نظر شما چیست؟ آیا مطالب مطروحه صحت دارد؟(تکرار به علت تقاضا + پاسخ چند کامنت)
«ایکس – شبهه»: همیشه به کاربران عزیز و گرامی توصیه شده است که وقتی با یک موضوع «مشتبه» مواجه میشوید، قبل از جستجوی پاسخ برای شبههی مطروحه، به علل «تولید و توزیع» آن توجه نمایید، چرا که بخش اعظمی از پاسخ، در همان «علت ایجاد» شبهه قرار دارد. چرا که «شبهه» - یعنی مخلط کردن حق و و باطل – فقط جهت ایجاد تزلزل و سپس فروپاشی و انحراف در عقاید تولید و توزیع میگردد. لذا بدون شک و تردید، موضوعی که شبهه دربارهی آن طراحی شده است، دشمنان اسلام را رنج میدهد. مثل شبهاتی که راجع به «ولایت»، «نماز»، «حجاب» ... و حتی «عدل الهی» مطرح میکنند.
حال در مورد مطالب مندرج در این به اصطلاح مستند (که هیچ سندیتی ندارد) به نکات ذیل توجه نمایید:
الف – طرح موضوعات مطروحه در این CD جدید نیست. هجمهی این مباحث در تیرماه 1389 و آن هم از طریق طرح موضوع در سایتهای متفاوت و اغلب معلومالحال آغاز شد، در همان موقع برخی از کاربران گرامی مطالب مطروحه را با این سایت در میان گذاشتند و پاسخها نیز درج گردید، که با کلیک روی شمارههای (1) – (2) و (3)، میتوانید مورد مطالعه قرار دهید. اما ظاهراً مقاصد خاصی از طرح و تبلیغ این موضوع مد نظر است که فرافکنی بیمورد را هم چنان ادامه داده و پس از ایجاد سایتی به همین نام، با صرف هزینههای کلان، به تولید و توزیع سیدیهای این چنینی اقدام کردهاند.
ب – جالب این که تولید کنندگان این مباحث، از هم اکنون خود را یک «جریان» معرفی میکنند و به شدت به مخالفین خود میتازند (؟!) – چرا که یک جریان اعتقادی یا سیاسی، تا جناحی در مقابل نداشته باشد، مطرح و بزرگ نمیشود - در حالی که ظاهر بحث جایی برای جریانسازی و جناحبندی مخالف و موافق ندارد. فقط مصداق سازی بر اساس (دست کم) سلیقه یا گمان است که بر برخی از اخبار صورت پذیرفته است. همین. نه یک جریان مهم عقیدتی یا سیاسی. در این سیدی مباحثی مطرح شده است که قبول یا رد آن، از هیچ اهمیت ویژهای برخوردار نمیباشد.
ج – نکتهی بسیار مهم بعدی که مؤمنین، به ویژه جوانان (که هدف هجوم ضد تبلیغ بر علیه اسلام و تشیع هستند) همیشه باید مورد توجه قرار داده و مد نظر داشته باشند این است که ذهن خود را عادت دهند، همیشه از مدعی «سند و دلیل» بخواهند، نه این که از دیگران دلایل رد آن ادعا را مطالبه کنند. این روش و القای دشمن است که همیشه نظری میدهد و بعد میگوید: «اگر قبول نداری، رد کن»! مثل قصه معروف منسوب به «ملا نصرالدین» که گفت: ستارههای آسمان به این تعداد است، اگر قبول ندارید بشمارید. یا میخی بر زمین کوبید و گفت: اینجا مرکز زمین است، اگر قبول ندارید متر کنید.
در حالی که مدعی باید اثبات کند. لذا کاربران گرامی تجربه نمودهاند که هرگاه سؤالی مبنی بر دلایل رد یک نظریه (مانند: داورینیسم، فرویدیسم، فمینیسم ... یا حتی ادعاهای قرائت جدیدیها) برای این سایت ارسال میشود، ابتدا میپرسیم که دلایل ثبوتی صاحب نظریه چه بوده است؟ اصلاً خودش اثبات نموده که ما رد کنیم؟! یا فقط یک نظری داشته و نظرش را اعلام نموده است؟ لذا خوشبینانهترین نگاه و قضاوت راجع به مندرجات این سیدی نیز این است که عدهای نظری داشتند و اعلام کردند. بدون اثبات.
د - مطالب مندرج در این به اصطلاح مستند نیز همینگونه است. چه دلیل بر اثبات «سید خراسانی» بودن مقام معظم رهبری یا فرمانده «شعیب» بودن آقای دکتر احمدی نژاد مطرح شده است که دیگران موظف باشند قبول کنند و یا اگر قبول ندارند، حتماً دلیل متقنی داشته باشند؟!
این که ما در مورد «خراسان» بگوییم در قدیم به کل ایران خراسان گفته میشد و در مورد «شباب» بگوییم «منظور روحیهی جوانی است و ایشان به کوه و تپه میروند» که دلیل نشد، این مشخصات به خیلیها صدق میکند. حضرت امام خمینی (ره) هم اهل همان ایرانی بود که به آن «خراسان» گفته میشد و از روحیهای بسیار والا و سرشار از نشاط برخوردار بودند. تا آنجا که حتی برای مرگ خود فرمودند: «بادلی آرام، قلبی مطمئن و ضمیری امیدورار به رحمت الهی از میان شما میروم». حال اگر در آن زمان عدهای به همین دلایل و با چنین تفسیرهایی میگفتند: امام خمینی (ره) همان سید خراسانی است، چه دلایلی بر رد آن اقامه میشد؟ پس این دلیل از هیچ استحکام و روشنی ویژهای برای اثبات یک مصداق برخوردار نیست.
این که بگوییم منظور از «مِن – از اهل» بودن، همان ساداتی است، به بسیاری از سادات دیگر نیز صدق میکند. مثلاً چرا «امام موسی صدر» سید خراسانی نباشد، هم از اهل ایران (خراسان سابق) است و هم سادات است و هم بسیار با نشاط است و هنگام حرکتش در لبنان نیز جوان پر انرژی و با نشاطی بوده است و اگر «إن شاء الله» هنوز زنده باشند، معلوم میشود که دیگر خیلی امید، نشاط، تراوت و انرژی داشتهاند که این همه حبس و شکنجه و دوری از وطن و خانواده را تحمل آوردهاند.
راجع به علامت «خال» در دست راست و تفسیر آن با گریز عجیب و قریب به جراحت و صدمهای که به دست راست مقام معظم رهبری وارد شده است نیز همین گونه است. ما سادات جوان و از اهل خراسان و انقلابی و مؤمن و حتی روحانی بسیاری را میشناسیم که اتفاقاً در دست راست آنها خالی هم قرار دارد که هیچ نیاز به تفسیر و توجیه و تشبیه هم ندارد، حال بگوییم این همان است؟!
پس قبل از این که بخواهیم «سید خراسانی» بودن مقام معظم رهبری را قبول یا رد کنیم، میبینیم که مدعی هیچ سند معقول، محکم و مستندی را ارائه نداده است. بلکه نظری داشته و اتفاقاً همیشه نظر خود را درست میانگاشته و این همه زحمت و هزینه را صرف ترویج نظر خود کرده است. البته اگر غرض دیگری در کار نباشد.
ھ – راجع به «شعیب» یا فرمانده بودن آقای دکتر احمدی نژاد نیز همین طور است. ما آن قدر از رؤسای جمهور یا نخستوزیرهای قبلی (بازرگان، بنیصدر، میر حسین موسوی، هاشمی و خاتمی)، کمکاری یا احیاناً خطاهای فاحش و حتی فساد و ظلم و خیانت دیدهایم که اگر یک رئیس جمهوری (مثل دکتر احمدی نژاد)، به پارهای از وظایف خود عمل کند، دم از اسلام و مسلمانی و حضرت مهدی(عج) بزند، سخن از توکل به خدا و ضرورت تلاش برای زمینهسازی ظهور بزند، گمان میکنیم که لابد از آسمان آمده است! در حالی که این صفات و اعمال، روشنترین وظایف یک رئیس جمهور سالم، در نظام جمهوری اسلامی ایران است و اگر قبلیها اهمال یا عنادی کردند، ظلم کردهاند/
بدیهی است هر عقل منصفی، [ضمن قدردانی از همهی زحمات بیدریغ ایشان]، گواهی میدهد که همه آن چه میگویند و یا انجام میدهند نیز مورد تأیید نیست. چنان چه مقام معظم رهبری نیز در باب تأیید ایشان فرمودند که فقط کارهای درست ایشان را تأیید میکنند.
و – اما نکتهی مهمتری که اذهان عمومی و به ویژه جوانان باید به دقت داشته باشند، ایجاد انحراف ظریف در عقاید و باورها توسط اینگونه شایعات عوامفریبانه است. اینک به نکات ذیل دقت فرمایید:
- به فرض که مقام معظم رهبری سید خراسانی و احمدی نژاد نیز شعیب باشند، چه اتفاقی میافتد؟ چه انتظاری میرود؟ چه چیزی ثابت میشود؟ اصلاً چه فرقی میکند؟
- آیا اگر ایشان «سید خراسانی» باشند، ما ملزم میشویم که بیشتر اطاعت و تبعیت میکنیم؟
- آیا شیعیان و منتظرین ظهور موظف و مکلف هستند که تابع «ولایت فقیه» باشند، یا سید خراسانی؟! بدون شک اگر امروز کسی بیاید و مدعی شود که «سید خراسانی» است و ادعای خود را به اثبات رساند و علما و مراجع نیز تأیید کنند، او نیز موظف است که از «ولایت فقیه» اطاعت و تبعیت کند. پس چرا گمان میکنیم [یا میخواهند به ما القا کنند] که اطلاق «سید خراسانی» به ایشان، یک فضلیتی برتر از «ولایت فقیه» است؟
- آیا اگر ایشان سید خراسانی نباشند، یعنی ظهور نزدیک نیست و شیعیان نباید فعلاً منتظر باشند؟ این است فرهنگ «انتظار» در عقاید شیعه؟!
- به راستی چرا همهی گفتهها و کارهای این «شعیب» که فرمانده و تحت امر این «سید خراسانی» است، مورد تأیید ایشان نیست؟!
در خاتمه گرامیان توجه داشته باشند، که «البته ظهور نزدیک است»، ولی نه به خاطر این مباحث و استنادهای سست و بیمنطق. بلکه به خاطر آن که اولاً شیعه همیشه ظهور را نزدیک میبیند، و گرنه نمیتواند منتظر باشد. و در دعاهایی چون دعای عهد نیز به این باور اقرار کرده و میگوید: «ما ظهور را نزدیک میبینیم» و ثانیاً شاهد رشد و بیداری مردم و به ویژه مسلمانان هستیم. و البته که طبق روایت محکم و مستند، اگر مردم پس از این بیداری، اهمال کننند، ظهور عقب میافتد.
در مجموع مشخص میگردید که از این سر و صداها و عوامفریبیها، اهداف دیگری در نظر است که کمترین آن، تغییر نگاه به مقولهی «ولایت فقیه» و ضرورت اطاعت از این مقام است. و البته خدا نکند که رئیس جمهور احمدینژاد نیز چند خطای فاحش انجام دهد و یا اطرافیان او مرتکب خلافهای سنگین شوند و ایشان هم چنان از آنها تعریف و تمجید کنند، آن وقت است که دشمنان، سید خراسانی و شعیب و بالتبع همه روایات و احادیث و باورهای شیعیان را به باد مسخره خواهند گرفت.
از قدیم معروف بود که میگفتند: «بد دفاع کردن بیشتر از خوب حملهکردن ضرر میزند». لذا به نظر میرسد این جنجال تبلیغاتی و هوچیگری، بیشتر برای بدبین کردن و ایجاد بغض و طعنه به مقام «ولایت فقیه» و رئیسجمهور و اعتقادات شیعه است.
ملاحظه:
کامنتهای متعددی که از کاربران گرامی دریافت شده بود را میتوان به سه دسته ذیل تقسیم نمود:
الف - برخی پرسیدهاند که دلایل دیگر شما بر رد ادعاها و مطالب مندرج در سی دی مزبور چیست؟ عزیزان دقت کنند که همیشه مدعی باید دلیل بر اثبات بیاورد، نه این که نظریه بدهد و بگوید هر کس قبول ندارد، دلیلی بر رد آن ارائه نماید. در خصوص مطالب مندرج در سیدی دقت شود که هیچ دلیل متقنی برای اثبات ادعا مطرح نشده است که اگر کسی قبول ندارد، دلیلی بر رد ارائه کند.
ب - برخی دیگر گفتهاند: بنا به نظر این شخصیت یا آن شخصیت محترم، هیچ کس نمیتواند به قطعیت بگوید که مقام معظم رهبری سید خراسانی نیست. دقت شود که اگر نمیشود ثابت کرد که نیست، هم چنان نمیشود ثابت کرد که هست. پس ممکن است باشد، ممکن است نباشد. لذا ادعاهای مطروحه هیچ سندیت و قطعیتی ندارد و فقط احتمال است.
ج - برخی دیگر بیان نمودهاند که در همین سیدی و نیز سایت مربوطه مطرح شده است که «به احتمال زیاد» و کسی ادعای قطعیت ننموده است که شما رد میکنید!
سخن ما نیز همین است که «احتمال» جای دلیل و اثبات و قطعیت را نمی گیرد و چرا باید یک گروه وقت، همت، سرمایه و تلاش فراوان خود را صرف انتشار «احتمالات ذهنی» خود نمایند؟!
- تعداد بازدید : 2705
- 18 فروردین 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی