سیاست فرعون، مبنی بر کشتن پسران (مردان) و زنده نگهداشتن دختران (زنان)، همچنان و با قوت و گستردگی بیشتر، ادامه دارد!
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
با سلام و احترام؛ عید سعید مبعث را تبریک عرض مینمایم.
از حضرت آدم علیه السلام که اولین پیامبر خداوند متعال بود، تا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله که «خاتم الانبیاء»، یعنی آخرین پیامبر بودند، فقط نام 26 نفر در قرآن کریم آمده است و البته چند نام دیگر نیز در احادیث آمده که جمع آنها به 40 نفر هم نمیرسد؛ لذا در پاسخ آنان که میپرسند: «چرا برای فلان نقطه یا قوم پیامبری فرستاده نشد؟» میگوییم: «از کجا میدانید که فرستاده نشده است، در حالی که از 124 هزار نبی، فقط نام کمتر از 40 نفر را میدانیم».
در هر حال، این پیامبران، هر کدام پیروان و البته دشمنانی داشتند که سرکردههای آنان، حاکمان بر سرزمینها و مردم بودند.
خداوند متعال در قرآن کریم، به فرازهایی از سرگذشت این 26 پیامبر و نیز کفار و دشمنان برجستۀ زمان آنها و سرنوشت هر کدام تصریح نموده است، اما فقط موضوعاتی را بیان داشته که برای تمامی مردم جهان، تا آخر الزّمان، درس و عبرت میباشد؛ یعنی شرایطی که برای همگان پیش میآید و باید از آن تاریخ، عبرت بگیرند.
نام حضرت موسی علیه السلام و فرعون به عنوان بزرگترین و اصلیترین دشمن او و قوم بنیاسرائیل، بیش از هر پیامبر دیگری در قرآن مجید آمده است، چرا که فرعونیت همیشه ادامه دارد و هر زمانی فرعونی دارد و البته اخلاق طرفداران طاغوت و فرعون زمان و طرفداران پیامبر خدا و عموم مردم نیز شبیه همان دوران و قوم بنیاسرائیل میباشد، لذا آن ماجراها، درس و عبرتی برای همگان میباشد.
اولین سیاست جامع و کلان فرعون
مقابلۀ فرعون با حضرت موسی علیه السلام، از تکذیب، انکار، تحقیر و تمسخر شروع شد و چون به نتیجه نرسید، سیاست افترا را پیش گرفت و گفت: «او جادوگری دانشمند است و میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند»؛ از این رو ساحران بسیار مشهور را جمع کرد؛ اما، در آن صحنۀ رقابت نیز تمامی آن ساحران ایمان آوردند و در مقابل تهدید فرعون به قطع کردن دست و پا و به صلیب کشیدن نیز مقاومت کردند! حالا دیگر پیروان پیامبر خدا، کثرتی قابل توجه پیدا کرده بودند، مسأله مردمی شده بود و این تهدید بزرگی بود؛ لذا طرح ترور نیز نه تنها نتیجهای نداشت، بلکه اوضاع را بدتر میکرد.
درباریان، مشاوران و بزرگان دستگاه حکومتی، به فرعون معترض شدند که «چرا دست روی دست میگذاری تا اوضاع بدتر شود و چرا او را نمیکشی و به قائله خاتمه نمیدهی»، اما فرعون سیاستمدار بود و باید چارهای اساسی میاندیشید که تمامی طرفداران حضرت موسی علیه السلام و قوم بنیاسرائیل را به نابودی بکشاند! لذا گفت: «پسران و مردانشان را میکشیم و زنانشان را زنده نگه میداریم!»
«وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ» (الاَعراف، 127)
- اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آیا موسی و قومش را رها میكنی كه در زمین فساد كنند و تو و خدایانت را رها سازند، گفت به زودی پسرانشان را میكشیم و دخترانشان را زنده نگه میداریم (تا خدمت ما كنند) و ما بر آنها كاملا مسلط هستیم.
فواید این جنایت عظیم برای حکومت فرعون
فرعون که مدعی بود بر آنها مسلط هستیم، میتوانست حضرات موسی و هارون علیهما السلام را بکشد و قتل عام گستردهای در قوم بنیاسرائیل به راه اندازد و سپس آنها را در محاصره اقتصادی قرار دهد و یا از سرزمینهایشان اخراج کند؛ اما کشتن پسران و مردان و زنده نگهداشتن زنان، فواید برتری داشت، از جمله:
1- وقتی دختران و زنان یک قوم، مردانی از قوم خود نداشته باشند، نسل آن قوم برای همیشه منقرض خواهد شد.
2- زنان به جا مانده، تسلیم مردان نظام سلطه میشوند؛ لذا با کشته شدن مردان و تسلیم شدن زنان، دیگر هیچ تهدیدی باقی نمیماند و کار یکسره و برای همیشه تمام میشود.
3- زنان زنده نگهداشته شده، به ناچار برای فرعونیان «قبطیان» فرزندآوری میکردند و نسل بنیاسرائیل، برای همیشه منقرض میشد.
4- دختران و زنان بنیاسرائیل به اسارت مردان قبطی در میآمدند و بساط خوشگذرانی آنان فراهم و گستردهتر میشد.
5- زنان، به ویژه زنان تسلیم شده را به بردگی و بیگاری میکشیدند که دست کم «نیروی کار ارزانی» بودند که هم کارآیی داشتند و هم جنسیّت و بدنی برای شهوت مردان.
6- در عین حال دختران و زنان، کالایی به روز و پُر مصرفی برای خرید و فروش بودند و این تجارت بین قبطیان رونق مییافت.
7- ... .
تداوم سیاست فرعون
خداوند متعال، تمامی فرعونیان را غرق کرد و قوم بنی اسرائیل را نجات داد و در سه آیه تأکید نمود که به قوم بنی اسرائیل متذکر شد که «من شما را از این بلای عظیم که مردان شما را میکشتند و زنانتان را زنده نگه میداشتند، نجات دادم»؛ اما از آنجا که توحید و شرک، همیشه وجود دارد - دعوت نبوی و دین خدا همیشه وجود دارد - طاغوت و فرعون و نظامات سلطه نیز همیشه وجود دارند، امروزه نیز این سیاست فرعون، به عنوان یک استراتژی راهبردی و کاربردی، در صدر اهداف نظام استکباری و ظالمانۀ سلطه قرار گرفته است.
●- به تاریخ معاصر بنگریم! در جنگ جهانی اول، بیش از ده میلیون نفر کشته شدند که اکثریت آنان، مردان نظامی و غیر نظامی بودند و البته 22 میلیون نفر نیز معلول و از کار افتاده شدند - در جنگ جهانی دوم، طبق برخی از گزارشات، بیش از 80 میلیون نفر کشته شدند که بین 38 تا 55 میلیون نفر غیر نظامی بودند و بیشتر آنان مردان بودند - در حملۀ امریکا به عراق، به زنان نیز رحم نشد، چرا که نمیشد مردان را کشت و آنان را نگه داشت، بیش از یک میلیون و دویست هزار عراقی کشته شدند که 40 درصد آنان را زنان و کودکان تشکیل میدادند، یعنی یک نسل کشی کامل. و همینطور است نسل کشی مسلمانان در افغانستان، یمن، سوریه ... و از بوسنی در قلب اروپا گرفته تا میانمار در شرق آسیا.
تاکتیکهای نوین در کشتار مردان
امروزه، حملات نظامی به عنوان آخرین راهکار در نظر گرفته میشود و اگر جنگی رخ دهد نیز بیشتر برای متوقف کردن رشد اقتصادی، تحمیل هزینه، ایجاد ناامنی و القای ناامیدی از آینده صورت میپذیرد.
امروزه، کشتار تمامی مردان از یک قوم کوچک هم میسر نیست، چه رسد از یک ملّت بزرگ! اما، راهکارهای جدیدتر و وحشتناکتری پدید آمده و به کار گرفته میشود! وقتی از نقش مردانگیِ مردان چیزی باقی نمانَد، در واقع همگی قتل عام شدهاند.
جنگهای بیولوژیکی
اسناد و آمارهای رسمی بسیاری، گواه بر حملات بیولوژیکی به واسطۀ آلوده کردن مواد خوراکی، داروها، شیوع مصرف مشروبات الکلی، ازدیاد غیر قابل تصور مصرف مواد مخدر و ... میباشد. موادی که توان جنسی مردان را به شدت کاهش میدهد و حتی آنان را مقطوع النسل میسازد! لذا زنان، برای مردانی که دیگران را مبتلا میسازند، اما از خود مراقبت میکنند، باقی میمانند، مضافاً بر این که نسل در عموم اقوام کاهش مییابد.
جنگهای اقتصادی
با شعار «تساوی حقوق»، زنان را با هزینهای به مراتب کمتر و کارآمدیِ به مراتب بیشتر، به بازار کار آوردند و فرصتهای شغلی را از مردان گرفتند! در سرتاسر جهان و حتی کشور خودمان، به ادارات دولتی، کارخانجات، شرکتهای خصوصی و بازار کار آزاد نگاهی آماری نماییم تا متوجه شویم که فرصتهای شغلی، چند در صد به زنان و چند در صد به مردان اختصاص یافته است؟!
بدیهی است مردی که نتواند شغلی به دست آورد، کار کند، درآمدی کسب کند، خودش و خانوادهای را اداره کند، دیگر مُرده است، اگر چه به ظاهر زنده باشد؛ چنان که میزان امید او به زندگی، به تناسب میزان امید او به یافتن یک شغل میباشد.
جنگ روانی
احساس ضعف جنسی، احساس ناتوانی در پاسخگویی به نیاز جنسی زن - احساس ناتوانی در ادامۀ تحصیل با توجه به اختصاص بخش بیشتر فرصتهای تحصیلی به دختران - احساس ناتوانی در یافتن شغلی مناسب - عدم برخورداری از درآمدی قابل تحمل -عدم برخورداری از جایگاه و نقش اجتماعی و ...، مرد را به دوری، تنهایی، افسردگیِ شدید، ناتوانی در برقراری ارتباطات و بالتبع بیتفاوتی و بیغیرتی میکشاند، یعنی در واقع او را میکُشد، اگر چه به لحاظ فیزیکی، زنده به حساب آید.
به آمار در جهان و حتی ایران بنگرید که آیا افسردگی، در پسران و مردان بیشتر است و یا در دختران و زنان؟! در خیابانها، از یک سو به خمودگی مردان بنگرید و از سویی دیگر به نشاط زنان!
جنگ علیه تشکیل خانواده
کمال مرد و زن در این است که بتوانند با هم ازدواج کنند و خانوادهای تشکیل دهند؛ اما شرایط اسفباری که بر مردان تحمیل شده است، سبب شده هم زنان رغبت کمتری به ازدواج و تشکیل خانواده داشته باشند و هم مردان!
دختران و زنان میگویند: «وقتی من بهتر میتوانم تحصیل کنم، کاری پیدا کنم، درآمد مستقل و البته بیشتری داشته باشم، ارتباطات گستردهتری برقرار نمایم و ...، برای چه با مردی ازدواج کنم و خودم را محدود و متعهد سازم؟!» و پسران و مردان نیز اگر هنوز به ضعف جنسی مبتلا نشده باشند، میگویند: «من که تحصیلاتی ندارم، من که شغلی ندارم، من که درآمدی ندارم که بتوانم مسکن، خودرو و ... تهیه کنم و یک خانواده را اداره کنم، نیاز جنسی من نیز با کمترین هزینه بر طرف میشود، چیزی که زیاد است، زن آزاد و بیقید و خوشگذران؛ پس مگر احمقم که ازدواج کنم؟!»
اگر به قوانین امریکا و کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای به اصطلاح مترقی بنگرید، متوجه خواهید شد که چقدر شرایط ازدواج را سخت و شرایط طلاق را آسان، و روابط آزادی جنسی را آسانتر گرفتهاند!
جنگ قانونی
کاری با قوانین کشورهای دیگر، علیه مردان و خانواده نداریم، به همین داخل بنگریم.
دختری به بهانۀ «کی داده و کی گرفته»، هزار سکه یا بیشتر مهریه ثبت کرده است و پسر غافل و زودباور نیز به خاطر هیجانی به نام «عشق» که البته کاذب است و به خاطر میل شدید به تشکیل خانواده و نیز ژستی مردانه در پاسخ مثبت به خواستۀ زن و ...، این مهریۀ سنگین و نامعقول را پذیرفته است!
زندگی مشترک، خوش و خرم شروع میشود و زودی، سختیهای زندگی به ویژه با توجه به نرخ تورم، گرانی مسکن و خودور، عدم ثبات شغلی و یا حقوقی حداکثر هفت هشت میلیون تومان و ... خود را نشان میدهد. شوهر، صبح در اداره کار میکند و از عصر تا آخر شب، مسافر کِشی میکند و سریع به مسافرش [به ویژه اگر زن باشد] میگوید: «این شغل اصلی من نیست»!
جا دارد که زن، حتی با یکی دو فرزند، با خود بیندیشد که «امروز هزار سکه برابر با 25 میلیارد تومان میشود که همسرم عمراً به چنین درآمدی برسد؛ چه رسد که چنین سرمایهای را به من بدهد!» به ویژه مادرش نیز نگرش او را تأیید میکند و تشویق میکند که زودتر طلاق بگیرد.
طبق قانون، مرد مکلف است که مهریه را تماماً بپردازد و اگر نداشته باشد، قانون ضمن آن که تمامی اموالش (ملک، حساب بانکی و ...) را به نفع زن توقیف میکند، ابتدا او را مکلف میکند که دست کم نصف مهریه را بدهد و مابقی را قسطی پرداخت کند! زن نیز با خود میگوید: «حتی اگر قانون بیش از 110 سکه را پیگیری نکند و مرد مجبور باشد فقط ماهانه یک سکه بدهد، برابر با ماهانه 25 میلیون تومان به مدت ده سال میشود، به اضافۀ نفقۀ مدت جدایی تا طلاق، نفقۀ فرزندی که با خودش برده و...؛ پس چرا طلاق نگیرم، چرا پوستش را نکنم و او را از زندگی ساقط نکنم و خودم را به نوایی نرسانم؟! با این ثروت و درآمد، مردان بسیاری غلام حلقه به گوش من میشوند!»
جنگ تبلیغاتی
میدان این جنگ، به ویژه علیه مردان، بسیار وسیعتر است و موضوعات گوناگونی را شامل میگردد؛ این تبلیغات متمرکز شده است بر ناکارآمدی مردان و القای بینیازی و حتی تنفر زنان نسبت به مردان! یعنی: «قتل عام مردان در زندگی اجتماعی».
در این میدان نبرد، اهل قلم و سخن و بیشتر از آنان اهل هنر، به ویژه در تولید تئاتر، فیلم، سریال و قصه، نقش فرماندهان را بر عهده دارند؛ مجریان و امکانات عرضه نیز سربازان و تسلیحات این میدان میباشند، و مردم، به ویژه مردان، قربانیان اصلی این جنگ تبلیغاتی میباشند.
کافیست به پیام بیشتر فیلمها و سریالهای خودمان در ایران توجه کنیم؛ فرقی ندارد که موضوع (یا ژانر) چیست؟ فرقی ندارد که جنگی باشد، یا سیاسی، یا اجتماعی و یا خانوادگی که موضوع اصلی بیشتر فیلمها و سریالهای ما و کشورهایی چون هندوستان، ترکیه، مصر و ... را تشکیل میدهند، در هر حال تمامی مردان، از نقش اول و مثبت گرفته، تا نقشهای منفی - از مؤمن و انقلابی و فعال گرفته، تا اقشار گوناگون - از وزیر، وکیل، پلیس، پاسدار گرفته، تا کارگر ساده و ...، همه موجوداتی بیفایده و حتی مضر برای خانواده معرفی میشوند و این زنان هستند که باید تحمل کنند و نقص مردان را از خانه گرفته تا کارخانه، از خانواده گرفته تا محیط کار و ... جبران کنند و بهتر است طلاق بگیرند!
به آگهیهای تجاری دقت کنید! زن، زیبا، آرایش کرده، شیک پوش، خندان و با دستی پر از خرید خانه، از سر کار در بیرون به خانه میآید و مرد پیشبند زده و ظرف میشوید و یا مشغول آشپزی میباشد و زن به او مایه ظرفشویی یا روغن و پنیر مناسب میدهد! مرد، حتی نمیداند که چگونه برای آینده تدبیر کند، اما کودک خردسالش به او میآموزد که در کدام بانک سپردهگذاری کند و یا خودش را در کدام شرکت، بیمه عمر بنماید و ...!
همجنسگرایی
در هر حال، زن یک انسان است با نیرو و نیاز جنسی شدید. وقتی قوای جنسی مردان تضعیف شد، وقتی جاذبههای مردانگی کاهش یافت، وقتی مرد نتوانست همسری مناسب باشد، وقتی نه تنها ازدواج کاهش و طلاق افزایش یافت، بلکه وقتی مرد زن شد و زن مرد شد، باید تدبیری برای ارضای نیاز جنسی زنان نمود تا حتی از این بابت نیز گرایش و نیازی به مردان نداشته باشند و مردان کلاً بمیرند.
در اینجا، فرهنگ فمینیستی به میدان میآید و تحت عنوان «حقوق و آزادی زنان» یکهتازی میکند و البته مجلسهای قانونگذاری، دولتها، دستگاههای تبلیغاتی، رسانهها و ... که همه در اختیار مردان قدرتمند میباشند، به شدت پیشتیانی میکنند.
فمینیسم میگوید: «دختری، خواهری، همسری، مادری، خویشاوندی، دین، آیین، آداب و رسوم فرهنگی و ملّی، اخلاق و تقیدات و ...، همه زنجیرهایی به دست و پای زنان میباشند و زنان باید از تمامی این قیود آزاد شوند و حتی در نیاز جنسی نیز زنان را جایگزین مردان کنند!»
اگر چه این شعارها، به حسب ظاهر به نفع زنان میباشد، اما در واقع این ترفندها، برای تنها برای کشتار مردان و عام المنفعه کردن آنان و سهولت تملک و استثمار همه جانبۀ آنان میباشند.
نتیجه:
نتیجه آن که سیاست (و تاکتیک) فرعون مبنی بر «کشتن مردان و زنده نگهداشتن زنان»، برای شکستن نیروی مقاومت از یک سو و به اسارت کشیدن زنان از سویی دیگر، همچنان و با قوت و گستردگی جهانی ادامه دارد.
●- هرگز گمان نشود که این تحرکات، به نفع زنان میباشد؛ بلکه در هر جامعه و میان هر ملتی، مردان صاحب قدرت و ثروتی وجود دارند که اگر چه شاید سه یا چهار درصد بیشتر نباشند، اما بر کلّ آحاد جامعه سلطه دارند!
این عدۀ قلیل، با این سیاستهای فرعونی و جایگزینی روشها (تاکتیکهای) جدید، مردان جامعه را میکُشند و زنانشان زنده نگه میدارند، به اسارت میکشند، به بیگاری میکشند، به بندگی سنّتی و مدرن خود در میآورند، مالک آنان میشوند ...، در نتیجه هیچ معترضی باقی نمیگذارند، امکان هر نوع مقابله و مقاومتی را از بین میبرند و سلطۀ خود را کامل و پایدار میگردانند و البته با اسارت آشکار یا پنهان زنان، هم بهرۀ اقتصادی میبرند و هم امکان و فرصت لذت جنسی را برای خود افزایش میدهند!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 515
- 28 بهمن 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت سوره اعراف