آیا تنها مشکل مخالفان و هنجار شکنان این است که نمیدانند و باید آنها را با لبخند و نرمی، آگاه نمود؛ یا این جوّ، خودش یک حقۀ فریبکارانه میباشد؟!
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
سلام دوستان؛
همانگونه شاهدید، چند سالی در فضای مجازی، انتقاد به برخوردهای تند و غلط با هنجار شکنان فرافکنی شد و با نزدیک شدن زمان اغتشاشات که یکی از بهانههای آن رواج بدحجابی تحت شعار «زن، زندگی، آزادی» بود، این جوّسازیها شدت گرفت، تا جایی که برخی از مؤمنان و مقیدان نیز فریب خوردند و همراهی و همصدایی کردند!
پس از اغتشاشات، از یک سو شاهد عقبنشینی مسئولان کشور بودیم و از سویی دیگر، شعارهایی چون: «باید مهربان باشیم - باید پذیرا باشیم - باید با نرمی و لبخند، دعوت کنیم - باید فقط کار فرهنگی انجام دهیم و ...»، از سوی مسئولان، مبلغانی که در زمرۀ مسلمانان، مؤمنان و مقیدان به رعایت احکام اجتماعی اسلام قرار گرفتهاند و حتی در رسانۀ ملی، بیش از گذشته فرافکنی شد!
چنان سخن میگویند و آیه و حدیث میآورند که گویا این مردم، تازه چند سالی است با اسلام آشنا شدهاند و گویا مردم مسلمان، همه بیادب، پرخاشگر، تند و بدبرخورد بودهاند! و حال آن که نه تنها کسی برخورد تندی از سوی ملت مسلمان ندیده بود، بلکه این گروه اندک نشان دادند که مأمورند در برابر اندک تذکری (هر چندی با نرمی و لبخند)، داد و بیداد راه بیندازند، فحش خواهر و مادر بدهند، جیغ بکشند و حتی پنجه درافکنند!
کار فرهنگی
در هر حال، ما (مردم( نه تنها با کار فرهنگی هر چه بیشتر، هدفدار، برنامهریزی شده، اصولی، درست، گسترده و مؤثر، مشکلی نداریم، بلکه به آن اهتمام و جدّیت داریم؛ چنان که با دعوت به نرمی، لبخند، جدال احسن و ... نیز مشکلی نداریم؛ فقط میخواهیم متذکر گردیم چنین نیست که گمان شود این عده، همین دیروز از آسمان به زمین آمدهاند و هیچ نمیدانند - رفتارهای نادرست آنان، فقط از روی غفلت و ناآگاهی میباشد - اگر بدانند متحول میشوند - بد اخلاقی مؤمنان سبب انحراف آنها شده است و ...! خیر؛ بلکه بسیاری از آنان میدانند، اما عناد (دشمنی) و لجاج دارند و بسیاری از هنجارشکنیهای لفظی و یا رفتاری، هدفمند و به قصد رویارویی میباشد؛ لذا هیچ سخن حق، دعوت و استدلالی را نمیپذیرند و به راه خود ادامه میدهند!
●- لازم است به چند آیه در مورد این گروه اشاره و استناد نماییم که گمان نشود این گروه انسانهای فهیمی هستند و کجروی آنان، با کار فرهنگی، موعظه، نصیحت، تذکر و تبلیغ اصلاح میشود!
«وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» (الأنعام، 7)
- و اگر مكتوبى نوشته بر كاغذ بر تو نازل میکرديم (به جای وحی، یک کتاب از آسمان میآمد) و آنان آن را با دستهاى خود لمس میکردند، قطعاً باز كافران مىگفتند اين [چيزى] جز سحر آشكار نيست!
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ» (الأعراف، 146)
- به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق گردنکشی و تکبّر میکنند از [فهم] آیاتم بازمی دارم که اگر هر آیهای را ببینند، به آن ایمان نمیآورند و چون راه هدایت را مشاهده کنند، آن را راه و رسم زندگی نگیرند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را راه و روش خود گیرند؛ این [بازداشتن از فهم آیاتم] به سبب آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند.
●- به صراحت فرمود که عدهای از روی تکبر بیجهت، عناد و لجاج دارند، اگر راه حقی به آنان نشان داده شود، آن را برنمی گزینند و اگر راه باطلی به آنها نشان داده شود، حتماً آن را برمی گزینند! البته مقصود فقط عدهای در میان بدحجابها نیست؛ چنان که شاهدیم یک عده، هیچ سخن حقی را نمیپذیرند، اما به سرعت هر سخن باطل، حرف مفت، خرافه و شایعهای را میپذیرند و نشر هم میدهند!
این عده، به خاطر همان جهل (نادانی و بیخردی)، تکبر و غفلت، همگان را احمق و خود را عاقل، فهمیده، فرهیخته و روشنفکر میدانند:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ» (البقره، )
- و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد، مىگويند: آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آوردهاند ايمان بياوريم؟! هشدار كه آنان همان كمخردانند ولى نمىدانند.
این عده، همگان را عقبافتاده (متحجر)، فریبخورده و بدبخت تصور میکنند و متقابلاً خود را فرزانگان و آزادگانی قلمداد میکنند که «اصلاح طلبند» و هر فسادی که انجام میدهند، سبب رشد، آگاهی و آزادی مردم میشود:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ» (البقره، 11 و 12)
- و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مكنيد» مىگويند: «ما خود اصلاحگرانيم» * آگاه (به هوش) باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمىفهمند (شعور و ریزبینی و بصیرت ندارند).
●●- خلاصه آن که اگر همگان مؤمن، متقی، مقید، با فرهنگ، با اخلاق و با شخصیت باشند نیز باز هم کارفرهنگی، تبلیغ، موعظه، نصیحت، ارشاد و ارتقای سطح دانش و بینش مردم لازم و ضروری میباشد [که البته کار خاصی در این راستا نیز انجام نمیدهند]، اما هرگز گمان نشود که تنها راه مقابله با فسادهای اخلاقی، رفتاری و اجتماعی، همین است و برای همه مؤثر واقع میشود؛ لذا نباید خود و دیگران را با این شعارها فریب داد.
«وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ» (الأعراف، 183)
- و اگر آنها را به [راه] هدايت فراخوانيد از شما پيروى نمىكنند؛ چه آنها را بخوانيد يا خاموش بمانيد، براى شما يكسان است.
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» (البقره، 6)
- در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد.
*- بنابراین، آنان که دغدغۀ اصلاح و سلامت جامعه را دارند، نباید کار فرهنگی و تبلیغی را پوششی برای ترس و تنبلی و بیعرضگی خود قرار دهند و گمان کنند که فقط با یک عده ناآگاه طرف هستند و در صورت کار فرهنگی، آنان آگاه و اصلاح میشوند! خیر، بلکه برخی از آنها، خوب هم میدانند، اما خود را مأمور به دشمنی، لجاجت و هنجار شکنی میدانند؛ لذا باید در رویارویی با این هنجار شکنان بیفرهنگ، عنود، لجوج و گستاخ، روشهای دیگری نیز اتخاذ نمود.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مشارکت و هم افزایی - موضوع یادداشت و نشانی پیوند متن، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
موضوع:
آیا تنها مشکل مخالفان و هنجار شکنان این است که نمیدانند و باید آنها را با لبخند و نرمی، آگاه نمود؛ یا این جوّ، خودش یک حقۀ فریبکارانه میباشد؟!
متن (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/note/12551.html
- تعداد بازدید : 180
- 6 اردیبهشت 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت
نظرات کاربران
برخی از رزمندگان فهمیدند. اما کاری از آنها ساخته نبود. افراد قلیلی نظیر امثال شهید شیرودی بود که تمرد از دستور فرمانده گل قوا کردند و علائم و نشانه های نظامی خود را کندند و فقط برای خدا رفتند جنگیدند. اما الباقی منتظر ماندند و اگر نبود درایت شهید بهشتی و اقدام امام خمینی در عزل فرمانده کل قوا و برکناری بنی صدر، یقینا آن خیانتها ادامه می یافت. بگذریم که بعضی از همان سپاهی ها هنوز هم بنی صدر را خائن نمی دانند و خوب می دانید چه کسانی را می گویم. اما بنی صدر فقط به عنوان مثال بود. العاقل یکفیه الاشاره. شما بخواهید یا نخواهید دارید در پازل بنی صدر زمان بازی می کنید.
سایت - درست میفرمایید، اما در جبهه ها شاهد بودیم که بیشتر رزمندگان، متوجه خیانت های بنی صدر و امثال او هستند، اما به تکلیف در جنگ با دشمن می پرداختند.
در دوره بنی صدر رزمندگان خیال می کردند که دارند با ارتش صدام می جنگند. اما نمی دانستند فرمانده کل قوایشان خودش خائن است و دارد با سیاست زمین بده و زمان بگیر بهترین نیروهای مومن را سلاخی می کند. حتی تا آخر هم بعضی سپاهی ها طرفدار بنی صدر ماندند!
سایت - آیا رزمندگان نمیدانستند و تا آخر هم نفهمیدند و دیگران میدانستند؟!
احسنت عالی بود