ممنوعیت درج کلمه "شراب" در کتابها ؟! روش کفارِ جاهل، جنگ با کلمات به جای فهم حقایق و واقعیتها بوده و هست.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)
بسم الله الرحمن الرّحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
سلام دوستان؛
لابد خبر دارید که مدیر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است: « ذکر کلمه "شراب" در کتابها، حتی در تقبیح شراب ممنوع است؟!»، و افزوده است که « در خصوص ذکر اسامی حیوانات و اسامی خارجی هم سختگیریهای لازم اِعمال میشود! »؟!
هر چند این جمله سخیف است؛ مصوبه کردن آن مسخره است و اجرایی نمودنش غیر ممکن؛ اما ذهنم را متوجه یک مطلب، مثال و قاعدهای بسیار مهم در کلام وحی (قرآن مجید) نمود که خوب است با دقت مطالعه کنید. [البته به هیچ وجه منظورم نسبت دادن به آقایان نیست، بلکه بیان یک قاعده غلط، و نیز اشارهای بر "اخلاق الله" در این مقوله میباشد].
به قول آیت الله حائری شیرازی (مضمون): یک رسم غلط و بیریشهای در گذشته رایج بود که اگر کسی میخواست به مخاطب خود بگوید: «گربهای آمد یا سگی رفت»، میگفت: «بلانسبت شما، گربهای آمد، یا بلانسبت شما سگی رفت». یعنی گمان میکردند که در کلمهی «سگ، گربه و ...» قبح یا نجاستی وجود دارد، بی احترامی است، سبُکی است و حتماً باید ابتدایش "بلانسبت" را بگویند!
حالا حکایت این مدیر اداره کتاب شده است که به جنگ کلماتی چون "شراب" یا "اسم حیوانات" یا "اسمهای خارجی" رفته است! گویی از یک سو مشکل در کلمات است و از سوی دیگر تمامی مشکلات ما در تألیف، ترجمه و نشر کتاب و نیز تهاجمها و شبیخونهای فرهنگی در این زمینه بر طرف شده است و مانده است جنگ با کلمات! آیا نمیفهمند یا مردم را مسخره کردهاند؟!
منطق قرآن و اخلاق الله:
خداوند متعال وقتی خواست مثلی برای فهم همه انسانها (نه فقط مؤمنین) بیاورد، ابتدا متذکر شد که «خوب به این مثل گوش کنید»؛ سپس افزود که اگر همه دانشمندان جمع شوند، نه تنها نمیتوانند یک مگس بیافرینند، بلکه اگر آن مگس چیزی از آنها بگیرد، نمیتوانند پس بگیرند:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ » (الحج، 73)
ترجمه: اى مردم (درباره شما و بتهايتان) مثالى زده شده پس بدان گوش فرا دهيد: همانا كسانى كه به جاى خدا مىخوانيد هرگز مگسى هم نتوانند آفريد هر چند بر آن اجتماع كنند، و اگر مگسى از آنها چيزى بربايد آن را از وى بازپس نتوانند گرفت، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
در واقع میفرماید: تمامی آنهایی که شما آنان را خالق، معبود و صاحب علم و قدرت میپندارید و به واسطه این گمان، به آنها وابسته شدید و آنها را بندگی و بردگی میکنید، حتی نمیتوانند یک "مگس" را خلق کنند. مضافاً بر این که اگر این مگس چیزی از آنان برباید، آن چیز بسیار کوچک و ضعیف است، تا حدی که حتی نمیتوانند حس کنند که او چه برداشت و چه مقدار؟ مضافاً بر این که نمیتوانند آن را پس بگیرند. پس مگس کوچک و ضعیف است – شما هم که نمیتوانید آن را خلق کنید، کوچک و ضعیف هستید، آن چه مگس بر میدارد، کوچک و بیمقدار و ضعیف است و شما هم که نمیتوانید آن را پس بگیرید، همین طور؛ پس: « ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ »
روش کفارِ جاهل:
اما کفار جاهل، به جای آن که در این مثالها تفکر، تعقل و تعمق کنند، برای هوچیگری به جنگ کلمات رفتند و گفتند: « چرا خدا میگوید: مگس، پشه، عنکبوت و ...؟!» این کلمات و اسامی حیوانات بد، مذموم، سخیف، زشت و ... میباشد.
پاسخ خدا (اخلاق الله):
اما خداوند متعال در پاسخ به دو امر مهم تصریح مینماید:
یک – خدا از بردن اسم پشه یا بزرگتر از آن (مگس) خجالت نمیکشد.
دو – با همین اسم و کلمه، یک عده را منحرف میکند و یک عده را هدایت مینماید.
« إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ » (البقره، 26)
ترجمه: بىترديد خداوند شرم نمىكند از اينكه مثلى بزند هر مثلى كه باشد، پشه و فراتر از آن (يا فروتر از آن)، اما كسانى كه ايمان آوردهاند (به واسطه تأمل و درك مقصود، يا تعبّد و تسليم) مىدانند كه آن حق و به جا از جانب پروردگارشان است، و اما كسانى كه كفر ورزيدهاند گويند: خداوند از اين مثل چه اراده كرده است؟! (آرى خدا با بيان يك حقيقت) بسيارى را بدان گمراه مىكند (سبب گمراهى اختيارى آنها مىشود) و بسيارى را بدان هدايت مىنمايد، و جز فاسقان را بدان گمراه نمىسازد.
اخلاق الله در هدایت و گمراهی:
آری، خداوند متعال میفرماید که من یک حقیقت را به عرصه میآورم، اما عدهی کثیری را با آن هدایت میکنم و عدهی کثیری را گمراه میکنم.
حال میپرسید: «خدا چرا گمراه میکند؟»، خودش پاسخ داد که با به میدان آمدن این حقیقت، (اگر چه یک کلمه یا یک مثال) هیچ کس گمراه نمیشود، بلکه "مؤمن" هدایت میشود و "فاسق" گمراه میگردد. پس علت گمراهی، همان فسق خودشان است.
خداوند متعال دو کار متفاوت برای اهل ایمان و تقوا، یا اهل کفر، شرک و نفاق نمیکند، بلکه یک حقیقت را عرضه میدارد، مؤمن با آن هدایت میشود و کافر گمراه میگردد. مثل نور است، مؤمن و متقی در پرتو آن کسب علم، عمل صالح و عبادت میکند، اما فاسق و جنایتکار در پرتو آن، فساد و تباهی راه میاندازد.
به عنوان مثال: قرآن را نازل میکند و میفرماید که متقین را هدایت میکند [ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ - اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقوا پيشگان است / البقره، 2]، پس معلوم میشود که همین قرآن، غیر متقین و فاسقین را گمراه میکند. چنان که فرمود:
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا » (الإسراء، 82)
ترجمه: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم، و [لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد.
مشکل و حرمت کجاست؟
پس ایراد، اشکال، قبح، ضرر و خسران و حرمت (حرام بودن)، در ظاهر کلماتی چون شراب، زنا، دروغ، غیبت، ظلم و مفاهیم آنها (که در قرآن کریم و احادیث به کرّات آمده است) نمیباشد، بلکه مشکل اصلی از یک سو در واقع شدن این رذایل و مبتلا شدن شخص و جامعه به آن است و از سوی دیگر در فهم، شعور، بصیرت، علم و عمل مواجه شوندگان به قرآن و تعالیم و آموزههای اسلام ناب و عزیز.
مرتبط:
یادداشت (ایرانپیان): مصوبه ارشاد: " ممنوعیت کلمه شراب "؟! با آیات قرآن کریم چه میکنید؟! آیا عمدی در کار هست؟! (1 بهمن 1394)
- تعداد بازدید : 1575
- 1 بهمن 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت