پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): هر چیزی ظاهری دارد و باطنی و باطن نیز باطنی دارد و ...؛ چنان که فرمود: ظاهر قرآن کریم، باطنی دارد و باطنش نیز باطنی تا هفتاد باطن (یعنی بیشمار).
آدمی نیز ظاهری دارد که آن جسم اوست و باطنی دارد که روح اوست. روح آدمی مستقل است، نه پدر و یا مادر کسی است، نه فرزند کسی و نه همسر کسی؛ لذا در قیامت نیز تک و تنها و بدون قوم خویشی با دیگران محشور میگردد. «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ - هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از یکدیگر تقاضای کمک نمیکنند (چون کاری از کسی ساخته نیست)! / المؤمنون، 101».
"منِ" حقیقی انسان همان روح اوست و "منِ" دنیایی و جسمی آدمی"، همان بدنش میباشد، منتها تا وقتی تعلق به روح دارد.
هر کدام از این مراتب وجود "من"، کمال یا ضعفی دارد – لذت یا المی (دردی) دارد – خوشحالی یا ناراحتی مخصوص به خود دارد. چنان چه روح خواب ندارد، اما جسم باید بخوابد؛ روح غذای مادی نمیخورد که از آن لذت ببرد و آن را هضم و اضافاتش را دفع کند، فوایدش را به اجزای روح برساند و ...؛ جسم نیز با عبادت و مطالعه، نه سیر میشود و نه سیرآب، چه بسا خسته نیز بشود.
اما نیازها و چگونگی رفع نیازهای جسم و روح، در یک دیگر مؤثر میباشند؛ چنان که به قدرت علم، بدن سالم نگاهداشته میشود، و با برخورداری از بدن سالم، روح میتواند مراتب رشد را پشت سر گذاشته و بالا رود.
●- همانگونه که در دنیا لذت و الم روح و جسم جداگانه و متفاوت میباشد، در آخرت نیز لذت و الم روح و جسم، متفاوت است، اگر چه روح کارش را با جسم انجام میدهد و لذت و الم هر کدام، در دیگری اثر مستقیم دارد.
در حبس، نه تنها به جسم آزار زیادی نمیرسد، بلکه چه بسا بیشتر در استراحت باشد! سر ساعت میخوابد، سر ساعت بیدار میشود، سه وعده خوراک دارد، باید به هواخوری و ورزش بپردازد و ...؛ اما روح یک زندانی آزرده میشود، چرا که ارتباطاتش با بیرون قطع شده است؛ نمیتواند با محبوبها ارتباط بگیرد، به لقاء برسد ...؛ و همین افسردگی روح و روان، جسمش را نیز خسته، بیمار و پیر میکند! یا اگر روح به عبادت، زیارت، مطالعه و تحقق کار خیر بپردازد، بدن او نیز بشاش و با نشاط میگردد و حتی از خستگیاش لذت میبرد.
●- پس در بهشت، لذتهایی برای بدن وجود دارد، مثل زندگی و سکونت در قصرهایی که در جنات قرار دارد، حور، غلمان، پوشیدنیها، خوردنیها و آشامیدنیهایی که زیبایی و لذت آنها قابل توصیف نمیباشد؛ اما روح آدمی لذت دیگری دارد که با "لقاء الله" محقق میگردد، با سلطنت گسترده و تحقق ارادهها و ... محقق میگردد.
در جهنم نیز عذابها و المهایی وجود دارد برای جسمِ انسان جهنمی است، مثل سوختن، تشنگی، گرسنگی، تلاش بیثمر برای خارج شدن ...؛ و عذابهایی که روح را میآزارد. اما خود روح نیز عذابهایی دارد که شدت آن، همان عذاب دوری از رحمت و فراق محبوب میباشد، چنان که در دعای کمیل عرض مینماید: «صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیْفَ اصْبِرُ عَلی فِراقِکَ - (به فرض محال) که در عذابت صبر کنم، اما در فراقت چگونه صبر نمایم»! - عذاب روح جمعشدن با بدان و قرار گرفتن با اهل بلا و عذاب در یک گروه و دوری از دوستداران و دوستان خداست «وَ جَمَعْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ اهْلِ بَلائِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ احِبّائِكَ وَ أَوْلِيائِك» و ... .
جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
بنابراین، تصریح به وجود نهرها، در بیشتر آیاتی که در آن ذکر از بهشت، یا بهشتها [جَنّات] آمده است نیز ظاهر، باطن و بواطنی دارد.
ظاهر:
ظاهرش، همان لذتهای همه جانبهی ظاهری میباشد. باغستانی برای انسان زیباتر، باشکوهتر و فرحناکتر است که بسیار وسیع باشد، درختانش متنوع باشد، انواع میوهها را به وفور داشته باشد، و نیز در آن چشمهها بجوشد و نهرها جاری باشد.
باطن:
اما، باطن این دسته از آیات، حتی از ظاهر آیات دیگر نیز معلوم میشود، چه رسد به باطن آنها.
● - آن چه در بهشت از نعمات و لذایذ جسمی و روحی به اهل ایمان، تقوا و عمل صالح میدهند، ابتدا "اجر = مزد" خودشان میباشد، و سپس خداوند کریم بر آن نیز میافزاید؛ بنابراین بهشت و هر چه در آن هست را ابتدا آدمی در همین دنیا ساخته است و سپس خداوند نورش را برای آنها کامل و کاملتر میگرداند.
باغهای بهشتی، قصرها و نعماتش، همه محصول کار بشر میباشند، و البته که مواضع ایمانی، عمل صالح و کار خیر آدمی، هم خودش جریان دارد و هم آثارش تا قیامت ادامه دارد، مثل یک رود (نهر)؛ حال خواه برای خودش نمازی بخواند و خودش را به عنوان یکی از آحاد جامعه را اصلاح نماید، و خواه دستی بر سر یتیمی بکشد و لقمه نانی به گرسنهای بدهد، خواه دست مسکینی را بگیرد ... و خواه در جبهههای متفاوت جهاد [هر گونه تلاش دشمن ستیز] حاضر شود و یا حتی اگر لازم شد بجنگد.
آثار تمامی این مواضع بر حق، به همراه عمل درست و صالح، تا قیامت باقیست. ما چه میفهمیم که اثر حضور و چند قدم در راهپیمایی روز قدس یا 22 بهمن و یا ... در همین دنیا چیست و چقدر است؟! اما خداوند میداند و اجر عاملین را ضایع نمینماید.
بنابراین، مواضع حق و اعمال صالح، مانند یک رود خروشان جاری است و مایه حیات آدمیان میگردد، تجلیاش در بهشت نیز انواع نهرهای جاری میباشد؛ تا برسد به نهری که نه تنها دیدنش و صدای حرکتش لذت بخش است، و نه تنها نوشیدن از آن لذت جسم بهشتی و لذت روحی دارد، بلکه ساقی آن برای مؤمن، خود خداوند متعال میگردد:
«عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»
ترجمه: بر اندام آنها [= بهشتیان] لباسهایی است از حریر نازک سبزرنگ، و از دیبای ضخیم، و با دستبندهایی از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مینوشاند!
«إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا» (الإنسان، 21 و 21)
ترجمه: (به آنها گفته شود:) این پاداش شماست، و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است!
تفاوتها:
البته اگر به آیات مربوط به این نهرها توجه شود، تفاوتهای اساسی بین آنها وجود دارد؛ چنان که یک میفرماید: «جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ - بهشتهای که در آنها و زیر درختانش نهرها جاری است» و جای دیگر میفرماید: «این نهرها، زیر پای اهل بهشت جاریست». در برخی از آیات میفرماید که آنها وارد جناتی میشوند که نهرها در آنها جاریست؛ در آیات دیگری میفرماید که آنها خودشان این نهرها را ایجاد میکنند و امتداد میدهند. چنان که در دنیا عمل صالح و عمل خیر را با اراده و اختیار خو انجام و امتداد میدادند.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
چرا در قرآن، خداوند در شرح بهشت، عبارت "باغهایی که از زیر آن نهرها جاریست" را تقریبا در بیشتر مواقع بیان نموده است، و معنای آن چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9866.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن بهشت و جهنم