پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
نباید با کلّیگویی، حکم قطعی صادر نمود! «آنطور که باید» یعنی چه و چگونه است؟!
ما همه ادعای مسلمانی داریم، آیا «آنطور که باید» مسلمانیم، یا میکوشیم تا بیش از پیش مسلمان باشیم؟! آنها که هیچ دینی ندارند نیز دست کم به حسب ظاهر و شعار، ادعای انسان بودند دارند، آیا «آنطور که باید» انسانیت را پیشه کردهاند، و یا اصلاً میدانند که «انسانیت یعنی چه؟ و چه کسی حق دارد و میتواند انسان و انسانیت را تعریف کند و شاخصهها و حدودش را وضع و ابلاغ نماید؟! حال چه کنیم؟ اصل اسلام و انسانیت را زیر سؤال ببریم و نسبت به آن معترض باشیم، یا باید خود را اصلاح نماییم؟
کاستیها، نقصها و ضعفهایی که در کشور و جامعه ما وجود دارند، مسائلی نیستند که فقط من، شما و چند نفر دیگر متوجه شده و از آن ناراضی، و به آن معترض باشیم، بلکه مقام معظم رهبری، تمام مردم و بسیاری از مسئولان دلسوز نیز متوجه، ناراضی و معترضند هستند! چنان که امام خامنهای، بارها، نه تنها به کاستیها و ضعفهایی که میتوانست نباشد، متذکر شدند، بلکه به صراحت بیان نمودهاند که در زمینه «عدالت»، نمره و معدل خوبی کسب ننمودهایم:
امام خامنهای:
«ما دههی چهارم انقلاب را دههی پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است؛ عدالت را نمیگویم؛ درمورد عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم. در دههی پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم، هم در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا] در زمینهی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. درمورد عدالت مشکل داریم و انشاءالله با همّت مردان و زنان کارآمد و مؤمن، در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد» (29/11/1396)
خلط مبحث
منتهی باید بسیار دقت نماییم که خلط مبحث نشود تا دشمن نیز سوء استفاده ننماید. «دفاع از نظام»، با حمایت یا رضایت کامل از «اجرا» کاملاً متفاوت میباشد؛ چنان که از اصل اسلام حمایت و دفاع مینماییم، اما همگی اذعان داریم، آنطور که باید مسلمان نیستیم و به این شکل مسلمانی در جهان اعتراض داریم!
"نظام جمهوری اسلامی ایران"، یک نظام حکومتی و سیاسی میباشد که اصول، ساختار، قواعد و چارچوبهایش، منطبق با اسلام عزیز میباشد؛ چنان که نظامات دیگر، چون: سلطنتی (انگلیس، هلند، بلژیک، سعودی و ...) - جمهوری لیبرالی - جمهوری فدرالی - صهیونیستی - یا نظامات پنهان فراماسونی - یا نظامات سرمایهداری و ... نیز برای خود، ساختاری متناسب با عقاید و اهداف خود داشته و دارند؛ و البته هیچ کدام به اوج اهداف خود نرسیدهاند، بلکه میکوشند تا برسند.
●- دوستی گفت: «اینها که به خیابان ریختند، آشوبگر نیستند، بلکه «معترضند»! گفتم: «اولاً: بنده بیش از آنان معترضم و میدانم که به چه ضعفی اعتراض دارم و چرا؟! ثانیاً اعتراض و نحوۀ بیان آن با آشوب و اغتشاش و قتل و جنایت متفاوت است - ثالثاً: آشوبگران و ستون پنجمیها، زیر نقاب "اعتراض"، تطهیر و توجیه نمیشوند - رابعاً: مگر دهها میلیون مردم ایران که در اعتراض به این آشوبگران و شعارهایشان و اهانت به اسلام، و به خطر انداختن امنیت و آسایش مردم به خیابانها آمدند، همه مرفه و شکمسیر میباشند و نسبت به کاستیها، نقصها، کمبودها و گرانیها، تبعیضها، رشوهها، اختلاسها و ...، هیچ اعتراضی ندارند؟! اما از نظام، انقلاب، استقلال و عزّت خود حمایت میکنند و حتی در این راه، مجاهدت نموده و شهید هم میدهند.
امام خامنهای:
«چهل سال است که مأمن مردم، پرچم برجسته و بلندِ انقلاب است. این حرفِ زبان شما، حرفِ دل ملّت ایران است؛ درست گفتید. و این در حالی است که مردم از برخی از مسائل جاری کشور، انتقاد هم دارند، نه اینکه انتقاد ندارند؛ ما کاملاً در جریان انتقادهای مردم، گلههای مردم، شِکوههای مردم هستیم؛ به ما هم میگویند؛ به دیگران هم میگویند، به ما منتقل میشود؛ امّا وقتی پای انقلاب و پای نظام در میان است، مردم اینجور وارد میدان میشوند و حرکت میکنند. یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین تشکیلات دیوانسالاری. [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی که به وسیلهی انقلاب به وجود آمده است، با همهی وجود دفاع کنند.» (29/11/1396)
تفاوت نارضایتی با اعتراض
"نارضایتی با اعتراض"، متفاوت است.
"نارضایتی"، همان بسنده ننمودن به وضعیت موجود و خواستاری وضعیت بهتر میباشد.
این معنای از "نارضایتی"، نه تنها عمومیت دارد، بلکه لازمۀ رشد میباشد؛ کسی که به وضعیت موجود خود راضی باشد، هیچ تلاشی برای پیشرفت نمیکند، پس عقبگرد میکند.
این نارضایتی، حتی در عقل، علم و ایمان نیز وجود دارد، چرا که برای رشد و زیادتی آن دعا و تلاش مینماییم؛ در امور مادی نیز چنین میباشد.
اما "اعتراض"، یعنی: معارض شدن، در عرض قرار گرفتن، مخالف بودن و مخالفت کردن به اَشکال و طرق گوناگون.
به عنوان مثال: کسی که در طی مدارج علمی، تا مقطع دکترا پیش رفته، از مقدار علم خود راضی نیست و بیشتر مطالعه و تحقیق میکند؛ و کسی که صدها میلیارد ثروت دارد، باز هم راضی نیست و تلاش میکند تا ثروت بیشتری به دست آورد؛ اما کسی که در روستایی امکان تحصیل ندارد، "معترض" میباشد و با شرایط حاکم مخالف است.
بیتردید چنین اعتراضاتی، اگر به حق باشند، در جهت اصلاح صورت میپذیرند، جهتشان همافزایی و همکاری در رفع و دفع موانع و مشکلات میباشد، نه ایجاد رویارویی، درگیری، اغتشاش و ... .
اعتراض نیز باید منطقی باشد
اما، "اعتراض" نیز باید منطقی باشد. به عنوان مثال: ما نسبت به تحریم معترضیم؛ اما به چه نظامی، به چه حکومت و دولتی اعتراض میکنیم؟! آیا به دولت جمهوری اسلامی و یا وزیر بهداشت اعتراض میکنیم که چرا امریکا ما را در دارو تحریم کرده است؟!
اما، بخش بسیاری از اعتراضات به حق مردم، نسبت به نواقص، نارساییها و یا کاستیهایی است که به دست خودمان ایجاد شده و میتوانست ایجاد نشود!
این دسته از اعتراضات نیز باید منطقی باشد. به عنوان مثال: گاه اعتراض به رخدادی مقطعی صورت میپذیرد؛ مثلا کسی به حکم دادگاه، یا کوتاهی مسئولی در امری اعتراض دارد؛ اما گاه اعتراضات به شرایطی است که امروزه حاکم شده و آثارش بیش از گذشته مشهود میگردد و مردم را آزار میدهد!
به عنوان مثال: به مدت 8 سال در دوره دولت آقای روحانی، این مملکت، به اختیار و یا به اجبار - به عمد و یا به سهو - به خاطر عدم امکانات و یا به خاطر سوء مدیریت و ...، نه تنها راکد ماند، بلکه به عقب رانده شد؛ در تمامی عرصههای سیاسی، بین الملل، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ...؛ عقبگرد و حتی تخریب داشتیم؛ هزاران کارخانه و کارگاه تولیدی بزرگ و کوچک تعطیل شدند - بانکها اختیار داشتند که بنگاههای تولیدی را به بهانۀ بدهی، تعطیل کنند - هزاران هزار نفر بیکار شدند - دولت هزاران میلیارد به بانک مرکزی، تأمین اجتماعی و مردم (اوراق قرضه و ...) بدهکار شد - زمینه برای محکوم شدن در دادگاه لاهه یا ... فراهم شد و میلیاردها دلار جریمه و ... تحمیل شد و خلاصه نمیتوان برشمرد که چه بلایی به سر مملکت و ملت آورده شد!
امروز که آثار این رکود و عقبگرد، بیش از پیش دامنگیر همگان شده، این دولت و این مجلس، باید از زیرساختها تا سایر امور را اصلاح کنند، باید هم ضایعات و صدمات هشت سال عقبگرد را جبران کنند، همه زمینه را برای پیشرفت و رشد مساعد نمایند؛ و البته کار آسانی نیست و با چند مصوبه و بخشنامه، و یا حتی ظرف یکی دو سال تلاش به انجام نمیرسد.
مقابله با فساد
"مقابله با فساد" که یک اصل ضروری نیز میباشد، مانند سایر اموری است که باید اصلاح شود. پس باید بدانیم که مقصود کدام فساد است، علل پیدایش آن، عاملین آن و راهکار مقابله به آن چیست؟
مقابله این نیست که اختلاسگر را بگیرند، محاکمه و مجازات کنند، بلکه باید ابتدا زمینهها و شرایط مساعد برای "فساد" از میان برداشته شود و یا دست کم محدود شود، حال خواه فساد فرهنگی باشد و یا اقتصادی.
بنابراین، نمیشود بدون هیچ علم و اطلاعی، یک حکم کلی داد و گفت: «آنطور که باید با فساد مقابله نمیشود»! آیا اگر امکان "امضاهای طلایی" در امور متفاوت حذف شود، مقابلۀ ریشهای با فساد نیست - آیا اگر واردات و صادرات و گمرکات اصلاح شوند، تا حد ممکن از رانت و رشوه جلوگیری شود و ... مقابله ریشهای با فساد نیست؟!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
در اینکه باید مدافع نظام بود و بدلایل مختلف، بنده خودم شکی ندارم. ولی سوالهای مختلفی مطرحه؛ مثلاً چرا با فساد آنطور که باید مقابله نمیشود و ...؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/politic/12124.html
کلمات کلیدی:
سیاسی