ایکس – شبهه: پیشبینی نتیجهی رقابت بین «خر»ها و «فیل»ها در تعریف لوگویی، و یا «قرمز»ها و «آبی»ها در تقسیمبندی رنگی و یا «حزب دموکرات» به نمایندگی اوباما و «حزب جمهوریخواه» به نمایندگی رامنی در تابلوی حزبی، کدام یک پیروز میشوند سخت است؛ چرا که محافل سیاسی امریکا نیز در تردید هستند و علت آن نیز تردید مراکز تصمیمگیری و از جمله «لابی بزرگ صهیونیسم» است. دقت شود که در امریکا مردم تصمیمگیر واقعی نیستند که بتوان پیشبینی کرد میل و جهت آنها بیشتر کدام سمت است؟
الف - لابی صهیونیسم که مرکز تصمیمگیری و جهتدهی به اذهان عمومی امریکاست نیز امروز نه تنها دچار تردید، بلکه دچار دو دستگی و حتی شکاف شده است. یک گروه بر این باورند که صهیونیسم بینالملل به مرکزیت اسرائیل در منطقه به بن بست کامل رسیده است و چون هیچ چارهای برای تضمین بقا و سلطه مجدد امریکای صهیونیسم در منطقه، به ویژه در مقابل با جمهوری اسلامی ایران نمانده است، «جنگ» نه تنها بهترین، بلکه تنها گزینه است، اگر چه در کوتاه مدت خسارات بسیاری به اسرائیل، منطقه، امریکا و کل جهان وارد کند. بدیهی است با توجه به کثرت سرمایهگذاری جمهوریخواهها در ساختار و صنایع نظامی، این گروه موافق با روی کار آمدن حزب جمهوریخواه (فیل) به نمایندگی رامنی میباشند.
اما گروه دوم، هر نوع افزایش تنش نظامی در منطقه و به ویژه موضعگیری جنگی علیه جمهوری اسلامی ایران را خودکشی زودرس اسرائیل، امریکا و صهیونیسم بینالملل میدانند و وحدت ملل اسلامی میدانند و تمایل به تشدید جنگ سرد، جنگ نرم و فروپاشی از درون، مدیریت بحران در منطقه و ... به جای جنگ نظامی میباشند که با توجه به کثرت سرمایهگذاری دموکراتها در بانکها، رسانهها، سایر صنایع مادر و صنایع پایین دستی، سازمانهای جاسوسی، شرکتهای نفتی و ...، طرفدار روی کار آمدن حزب دموکرات به نمایندگی اوباما هستند. و در هر حال هنوز هیچ یک از این دو جناح بر دیگری برتری چشمگیری نیافته است. هر چند که بحرانهای شدید سیاسی و اقتصادی داخل امریکا ناتوانی در هر گونه جنگ و تنش را دیکته میکند و به همین دلیل اوباما مرتب پیام میدهد که مایل به جنگ با ایران یا به راه انداختن جنگهای صلیبی علیه ملل مسلمان نیست، اما گروه دوم نیز القا میکند که راه گذر از بحرانهای داخلی امریکا و اروپای متحد نیز جنگ خارجی است. در مجموع احتمال میرود که دموکراتها بیش از جمهوریخواهها بر موج ناآرامیها و بحرانها داخلی سوار باشند.
ب – اما این که کدام یک به نفع ما (جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران یا ملل مسلمان جهان است)، باید با قاطعیت گفت هیچ کدام. هر چند که برخی از جناحهای لیبرال مآب داخلی به دلیل حب ذاتی به لاس سیاسی و نیز وحشت ذاتی از جنگ، به نفع دموکراتها شعار داده و وهم خود را القا میکنند که آنها اهل مذاکره هستند! اما سادهاندیشی کرده و فریب خوردهاند.
با توجه به ماهیت این دو جناح امریکایی که دو بال صهیونیسم و دو لبه یک قیچی هستند، این سؤال مانند آن است که بپرسند آیا نیش مار و عقرب برای کشته شدن ما بهتر است یا چنگ و دندان گرگ و پلنگ؟!
دقت شود که امریکا، انگلیس، اسرائیل و کلاً صهیونیسم بینالملل نسبت به منطقه و از جمله جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه، یک نظر، یک بینش و یک استراتژی دارند و در این مورد هیچ اختلافی با یک دیگر ندارند، بلکه اختلاف آنها در تفاوت تاکتیک (چگونگی) کشتن و دریدن است. یکی میگوید چنگ و دندان فایدهای ندارد و باید مانند مار و عقرب نزدیک شد و نیش زد؛ دیگری میگوید: بدن آنها مقاوم شده و این نیشها دیگر کم یا زیادش فایدهای ندارد، بلکه باید مانند گرگ و پلنگ حمله کرد و درید. یکی میگوید: آنها جنگلبانان قدرتمند و حواس جمعی هستند و اگر حمله ور شوید خودتان کشته میشوید و از پوست تان برای خود لباس میدوزند، و دیگری میگوید: آنها مارگیرهای ماهر و با تجربهای هستند، شما را میگیرند و از زهرتان برای خودشان دارو میسازند.
پس هیچ کدام به نفع ما نیستند و هر دو دشمنی هستند که قصد هلاکت ما را دارند، منتهی در چگونگی درگیری و هلاکت ما اختلاف نظر دارند.
مرتبط:
■ سلیم: آیا میدانید ماجرای «قرمز» و «آبی»، همان ماجرای «الاغ » و «فیل » در سیاست حاکمهی امریکاست؟
کلمات کلیدی:
سیاسی