ایکس – شبهه: علوم یا اصطلاحات علمی (به ویژه در علوم سیاسی) اغلب از مسیر علمی و کاربردی خود خارج شده و به یک «ابزار فرهنگی و تبلیغاتی» برای «اهداف سیاسی» مبدل میگردند. از این رو «اسم»ها را به «ایسم»ها مبدل کرده و آنان را به عنوان مکتب ارائه داده و سعی دارند که القا کنند هیچ چارچوب دیگری وجود ندارد و هر که هست با هر گونه هدف، دانش و بینشی، لابد در یکی از این قالبهالی که [ما] تعریف کردهایم قرار میگیرد. سپس به نفی و اثبات قالبها در راستای اهداف خود میپردازند تا افراد، احزاب، حکومتها یا جریانهای مورد نظر بر آن اساس رد یا تأیید شوند.
الف - تكنوكراسی «Technocratie » كه از واژة «تكنيك» يا فنّ گرفته شده را به معنی حكومت دانايان فنّ يا «فن سالاری» گرفتهاند و عناصر تشكيل دهندهی اين نوع حكومتها را «تكنوكرات» گفتهاند؛ و مدعی هستند که حکومت تکنوکراتها (صاحبان فنون) بر مردم، صرف نظر از عقاید، گرایشات، تمایلات و دین آنها سبب رشد و پیشرفت جامعه میشود. این اصطلاح را به ويليام هنری اسمايت (1919 میلادی) نسبت میدهند.
ب – در تعریف تئوکراسی نیز گفتهاند: حکومتی را گویند که در آن قدرت مطلق در دست یک مرجع روحانی نظیر پیامبر ، پاپ و یا خلیفه است و ظاهراً حکومت از جانب خداوند است و فرمانهای خداوند را تفسیر و اجراء میکند. مثل حکومت موسی (ع) بر بنیاسرائیل، یا حکومت خلفاء و حکومت پاپها و میافزایند حکومت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نیز از همین نوع است.
ج – این اصطلاحات و تعاریف مترتب بر آنها، همه یک نوع قالبسازی هدفمند هستند. چه کسی گفته که در تکنوکراسی (فن سالاری)، الزاماً تخصص در ابزار و صنایع «فنّ» قلمداد میگردد؟ چه کسی گفته که تنها عامل رشد، خوشبختی و کمال انسانها در جوامع مختلف، فقط ابزار (تکنولوژی) است؟ چه کسی گفته که از پیچگوشتی شناسی تا فضاشناسی فنّ است، اما انسان شناسی یا اسلام شناسی فنّ نیست؟ چه کسی گفته که اگر صاحبان و متخصصین صنایع و سرمایه به حکومت برسند، آن حکومت «تکنوکراسی» است، اما اگر متخصصین در انسانشناسی، حقوق یا دینشناسی به حکومت برسند، دیگر تکنوکراسی نیست؟
البته جهان غرب امروز «تکنوکراسی» به معنای حکومت متخصصین در علوم صنایع (تکنیک) را نفی کرده و معتقد به حکومت «نخبگان» شده است. اما چه کسی گفته که «نخبه» یعنی زورمداران و یا هر کسی که آنها او را نخبه قلمداد کنند؟
د – از طرفی دیگر، اگر چه نام هر حکومت مبتنی و یا مدعی دین را «تئوکراسی» خواندهاند، اما چه شباهتی بین حکومت انبیای الهی با حکومت خلفا یا پاپهای کلیسایی وجود دارد که همه را مثل هم بر میشمرند و اضافه میکنند که حکومت جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه نیز از همین دسته هستند؟! پس این قالبسازیها هدفدار و این مصداقسازیهای غلط نیز جهتدار و در راستای اهداف آنان است؟
ﻫ – آیا دین فقط اسلام و مسیحیت و یهودیت یا بودایی است (1) و (2)؛؟ آیا تکنوکراتها دین ندارند؟ آیا حکومتهای تکنوکرات اغلب به دین فراماسون نگرویده و به احکام آن پایبند نیستند؟ آیا جهان امروز به ویژه در کشورهای برخوردار از تکنولوژی پیشرفته، بر اساس صنایع اداره میشود و یا بر اساس اوامر ملوکانه فراماسون؟ با این حساب آیا همه آنها نیز نوعی «تئوکرات» نمیباشند؟
و – اسلام دین توحید است و با هر «سالاری» به جز همان «خداسالاری» که البته نامش توحید و گرویده به آن «موحد» است و نه «تئوکرات»، مخالف است. فرقی نمیکند که «آچار سالاری» باشد یا «ثروت سالاری»، یا «قدرت سالاری»، «یا شهوتسالاری» و یا حتی «مردم سالاری». حال هر چه میخواهند اسمش را بگذاند. از این روست که وقتی آقای خاتمی با تأسی به مکاتب غربی شعار «مردم سالاری» را به راه انداخت، مقام معظم رهبری آن را به «مردم سالاری دینی» اصلاح نمود. یعنی سالاریِ اختیار، اراده، اجماع و آزادی مردم در چارچوب دین اسلام. و البته نه این که الزاماً در قالب «تئوکرت» قرار گیرد و یا اگر در این چارچوب نباشد عین دموکراسی خواهد بود، بلکه اگر انسان این چارچوب را نپذیرد، حتماً چارچوب دیگر و سالاری دیگر را میپذیرد و خداوند متعال به انسان تذکر میدهد که «لا إله الا الله»، یعنی از پیچگوشتی و روغن موتور گرفته، تا صنایع فضایی، تا اشخاص، احزاب و سایر «ایسم»ها، هیچ کدام ربّ و معبود نیستند و نباید هدف قرار گیرند، چرا که بازگشت انسان نیز به آنها نیست. «انّا لله و انّا الیه راجعون».
پس اسلام بر سر «ابزار» حرفی ندارد که بگوییم تکنولوژی مقابل و یا متضاد توحید و اسلام است. بلکه اسلام با «هدف» کار دارد. چه چیزی یا چه کسی هدف میشود. خدا یا غیر خدا؟
انتقاد شدید مقام معظم رهبری از مدعیانِ تکنوکراتی:
همانگونه که بیان گردید، هیچ یک از مسئولین گذشته و حال ایران نمیتوانند خود را «تکنوکرات» بخوانند، چرا که به لحاظ علمی و عملی نیز تکنوکرات نبوده و نیستند، اما برخی بسیار مایلاند که تکنوکرات خوانده شوند. به هر حال مقام معظم رهبری با صراحت تمام مدعیانِ تکنوکراتی را مورد انتقاد جدّی قرار داده و پیامدهای تحریم اقتصادی امریکا را ناشی از ضعف اقتصاد داخلی و عملکردِ غلط این عده برشمرده و فرمودند:
«تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قولِ خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر میشود؟! بله، میشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا میكنند.»
آقای قالیباف:
هر چند این سؤال علمی ربطی به موضوع مصداقی آن، یعنی «آقای قالیباف» نداشت؟ اما چرا باید گمان کنیم که مجبوریم وی را در یکی از این قالبهای دیکته شده قرار دهیم؟ هر چند که خودشان مایل باشند تکنوکرات خوانده شوند.
وی نه یک مصداق بارز و نخبهی حرفه و صنعت و نیز حکومت مبتنی بر «فنون تجربی» میباشد که بگوییم «تکنوکرات» است و نه اساساً نوع حکومت ربطی به ایشان و امثال ایشان نارد که بگوییم «تکنوکراسی»، «تئوکراسی» میتوانند بیاورند یا خیر؟
او هم فردی مانند افراد دیگر و مسئولی مانند مسئولین دیگر است که کارهای مثبتی انجام داده و البته که کارهای غیر مثبت فراوانی نیز دارد، چنان چه بسیاری به اقدامات انجام شدهی فراوانی در شهرداری و از جمله ساخت و ساز بیرویه – به ویژه در بلندیهای شمال تهران – و هم چنین تخریب برخی از مناطق یا بدتر از همه قطع بیرویه درختان و به نابودی کشاندن فضای سبز تهران (که مورد انتقاد مقام معظم رهبری نیز بود) مورد انتقاد است.
عملکرد دو ساله اخیر شهرداری تهران نیز شائبهی [خدایی ناکرده]، سوء استفاده از موقعیت و بیتالمال، دست کم به صورت غیر مستقیم برای نامزدی ریاست جمهوری و ... را اذهان قوت میبخشد.
کلمات کلیدی:
سیاسی توحید