ایکس – شبهه: ابتدا باید با تعریف درست دانست که «اصلاحات» یعنی چه؟ سپس باید به اثبات رساند که رهبر این نظام اصلاحات را قبول ندارد و در خاتمه پرسید چرا؟ این درست نیست که انسان اول حکمی غلط و بیدلیل نسبت به مواضع و عملکرد کسی صادر کند و سپس با قطعیت بخشیدن به آن حکم غلط بپرسد چرا؟! مگر میشود رهبر یک نظام، آن هم نظامی مانند جمهوری اسلامی ایران که رهبرش الزاماً «ولایت فقیه» است، لذا عالِم، فقیه، عادل، آگاه، بصیر و دلسوز میباشد، «اصلاحات» را قبول نداشته باشد؟! اگر قبول نداشتند که در کشور رشدی ایجاد نمیشد.
البته ممکن است منظور کاربر گرامی از واژه کلّی «اصلاحات» همان جریان معروف شده به «اصلاحطلبان» باشد.
اگر چنین باشد، باید دقت نمود که نه تنها مقام معظم رهبری، بلکه هیچ انسان بالغ و عاقل دیگری به دنبال «اسم»ها نمیرود، بلکه به دنبال «رسم»ها میرود. به شعارها بسنده نمیکند، بلکه به اهداف و عملکردها را زیر نظر میگیرد.
هر کسی یا هر گروهی میتواند برای خود «اسمی» معین کند، اما معلوم نیست که آن اسم واقعاً مسمّا هم داشته باشد و فقط یک «اسم» نباشد.
الف - تاریخچه «اسم»گزاری جدید نیست و منحصر به اسامی جدید داخلی و خارجی مانند: بروکراتها، تکنوکراتها، لیبرالها ... یا اصلاحطلبها، اصولگراها و ... نمیباشد. از وقتی انسان زندگی اجتماعی را شروع کرد، این اسمگزاریها بر جریانها و مواضع مختلف بوده و هست. لذا خداوند متعال در قرآن کریم نیز به بیان پیامبرش، حضرت یوسف علیه السلام متذکر میشود که به بتپرستها گفت: شما بندگی اسمها را میکنید و اینها اسمهایی است که شما و پدرانتان گذاشتهاید و خداوند اصلاً چنین مقام و امکانی برای آنها قرار نداده است:
«مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ» (یوسف، 40)
ترجمه: شما به جاى او، جز نامهايى [چند] را نمىپرستيد كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كردهايد و خدا دليلى بر [حقانيت] آنها نازل نكرده است فرمان جز براى خدا نيست دستور داده كه جز او را نپرستيد اين است دين درست ولى بيشتر مردم نمىدانند.
ب – بدیهی است چنان چه بیان شد، هیچ انسان عاقلی به دنبال «اسم» نمیرود، بلکه به دنبال «رسم» میرود و مقام ولایت فقیه نیز به نحو اولی چنین عمل میکنند، لذا با صراحت تمام بیان داشتند:
«بنده دعواى اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من اين تقسيم بندى را غلط مىدانم. نقطهى مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نيست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نيست. نقطهى مقابل اصولگرا، آدم بى اصول و لاابالى است؛ آدمى كه به هيچ اصلى معتقد نيست؛ آدم هرهری مذهب است. يك روز منافع او يا فضاى عمومى ايجاب مىكند كه بشدت ضد سرمايه گذارى و سرمايه دارى حركت كند، يك روز هم منافعاش يا فضا ايجاب مىكند كه طرفدار سرسخت سرمايه دارى شود؛ حتّى به شكل وابسته و نابابش! نقطهى مقابل اصلاح طلبى، افساد است. بنده معتقد به اصولگراى اصلاح طلبم؛ اصول متين و متقنى كه از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبه روز و نوبه نو.
ما بايد روشها را اصلاح كنيم. در روشها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهى به مرحله يى مىرسيم كه امروز ديگر جواب نمىدهد؛ بايد مرحلهى ديگرى را شروع كنيم. حفظ اصول و اصلاح روشها، معناى اصلاح طلبى است.» (در دیدار جمعی از دانشجویان – 19/2/1384) - لینک
ب – دقت شود که گاه به «اسم»های مختلف اهداف دیگری تعقیب میشود، چنان چه تمامی جنگها و جنایات امریکا نیز تحت اسمهایی چون: دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، جنگ پیشگیرانه، امنیت جهانی و ... انجام میپذیرد.
گاهی میخواهند القا کنند که «اصلاحات» یعنی اصل این نظام را تغییر داده و به نظام دیگری یا ساختار دیگری مبدل کنیم؛ البته این از نظر آنان نوعی اصلاحات است، اما دلیل نمیشود که نظام نیز این براندازی را اصلاحات بداند و بنامد؛ چنان چه ایشان میفرمایند:
«البته از نظر امريكايىها اصلاح يعنى ضديت با نظام جمهورى اسلامى. رضاخان آمد اصلاحات راه انداخت؛ محمدرضا هم آمد اصلاحات راه انداخت؛ اين همان چيزى است كه بنده گفتم اصلاحات امريكايى. اين اصلاحات به درد خودشان مىخورد. ملت ايران اصلاح را براساس اصول خود انجام مىدهد.« (همان)
ج – دقت شود که اگر کسی با این نظامِ حکومتی، قانون اساسی و اصول آن مخالفت دارد، هیچ ایرادی ندارد، اما دیگر نباید انتظار داشته باشد که در مقام و جایگاه اداره کنندگان این نظام قرار گیرد و البته بدیهی است که حضورشان در عرصهی حکومت نیز منافقانه خواهد بود، چرا که از سویی اصل نظام را قبول ندارند و از سوی دیگر اذعان به قبول قانون اساسی، ولایت فقیه و التزام به آن دارند که در انتخاباتها ثبت نام میکنند. بدیهی است که یک نظام حکومتی، هیچ گاه سرنوشت کشورش را به مخالفین اساس نظامِ سیاسی خود نمیسپارد. چنان چه ایشان بیان نمودند:
«مگر در دنياى دمكراسى اجازه مىدهند كه كسانى كه با اصول و مبانى يك نظام مخالفند، بيايند داخل حاكميت آن نظام شوند؟ هيچ جاى دنيا چنين اجازهيى نمىدهند. البته معلوم است كه ما هم اجازه نمىدهيم. كسانى كه قانون اساسى را قبول ندارند، كسانى كه اصل نظام جمهورى اسلامى را قبول ندارند، اينها بيايند در رأس نظام جمهورى اسلامى قرار بگيرند؟! اسم اين اصلاح طلبى است؟» (همان)
د – بنا بر اعتقادات و احکام اسلامی و نیز قانون اساسی، این احزاب، جریانها، گروهها و اسمها هستند که باید قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول داشته باشند، نه این ولی فقیه آنها را قبول داشته باشد. لذا اگر در این چارچوب باشند، هر اسمی که روی خود بگذارند و هر سلیقهای که داشته باشند، از نظر ولایت فقیه «خودی» محسوب میشوند و اگر مخالف اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران، تمامیت ارضی، استقلال کشور و قانون اساسی باشند، «ناخودی» هستند، حالا «اسم» خود را هر چه میخواهند بگذارند.
جدید:
یادداشت سردبیر: فتنه قبل از انتخابات خواهد بود/ شورای نگهبان هدف حمله سه جریان «ناخودیها»، «آنان که میدانند» و «آنان که نمیخواهند» قرار میگیرد.
- تعداد بازدید : 3963
- 7 اردیبهشت 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی