در ادامه این سؤال آمده است: محبت کنید خیلی جامع توضیح دهید چون مشکلاتی سخت و طاقت فرسا در زندگی دارم که با توجه به امر به دعا نمودن خداوند و وعده اجابت، و از آن طرف عدم رفع مشکلات باعث شده که دیگر به دعا کردن مایوس شوم و به این موضوع سخت اعتقاد پیدا کنم که خداوند به دعاهای ما کاری ندارد هر کاری خودش خواست انجام میدهد و ما باید صبر ، اطاعت و بندگی کنیم.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: البته که ما باید همیشه و مستمراً اطاعت، بندگی و صبر (استقامت و استواری) داشته باشیم، اما نه تنها چنین نیست که خداوند منّان به دعای ما کاری نداشته باشد، بلکه درست برعکس است، چرا که فرمود اگر دعاهایتان، توجه و الطفاتی به شما نمیکردم. چرا که دعا نکردن خود نشان از تکبر دارد و تکبر هم کار بندهی جاهلی چون ابلیس است:
« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا » (الفرقان، 77)
بگو: اگر دعا و عبادت شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند، شما [آيات خدا و پيامبران را] تكذيب كرديد، پس به زودى [كيفر آن] دامنگير و ملازم شما خواهد شد.
*- دقت کنیم که اگر قرار باشد همه دعاهای ضد و نقیض ما برآورده شود که نظام عالم به هم میریزد.
الف – هیچ گاه اجازه ندهیم که ذهنمان دچار خلط مبحث گردد و شیطان نیز این فرصت را برای ایجاد انحراف یا خدایی ناکرده تحریک حرص و دشمنی ما علیه خدا مغتنم بشمارد.
این که چرا دعای من مستجاب نگردید؟ یک مقوله است و دلایل خود را دارد؛ اما این که چرا خدا آیه را اینگونه نازل کرد؟ مقولهی دیگری است؛ و خدایی ناکرده بغض و حرصی که ممکن است در پشت هر یک از دو سؤال باشد، مقوله متفاوتی است که حتی یک نوع «مقاومت ادراکی» ناخواسته در انسان ایجاد میکند تا هیچ حقیقتی را درک ننماید.
وقتی (چه بسا به خاطر چند نیاز ساده خود، معترضانه) میگوییم: خدا چرا این گونه فرمود و آن گونه نفرمود؟ لازم است اول کمی تأمل کنیم که اصلاً همین گونه که فرمود را درک کردهایم و معترضیم؟ یا همانطور که خواستهایم فهم کرده و اکنون دچار تعارض شدهایم؟
ب – خداوند متعال فرمود: « ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ »، یعنی مرا بخوانید تا استجابت کنم شما را، اما نفرمود که «به من امر کنید تا اطاعت کنم شما را». خیلی از دعاهای ما، دستورالعمل است و نه خواهش و تمنّا، لذا وقتی مستجاب نمیشود، احساس میکنیم که «اطاعت» نشدهایم و غیض وجودمان را میگیرد.
فرمود: « ادْعُونِی - مرا بخوانید »، یعنی اولاً خودم را بخواهید و بعد حاجت را از من بخواهید و ثانیاً بدانید که جز من استجابت کنندهای وجود ندارد؛ بلکه همه مثل خودتان فقیر و محتاج هستند، پس به خاطر چند حاجت، بیخود به سراغ این و آن نروید و مشرک نگردید، بلکه «مرا بخوانید»:
« إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » (الأعراف، 194)
ترجمه: همانا كسانى را كه سواى خدا مىخوانيد، بندگانى مانند شمايند. پس آنها را بخوانيد، و اگر راست مىگوييد بايد شما را پاسخ دهند.
ج – دقت کنیم که دعا وِرد نیست، اجابت نیز جادو و جنبل نیست. معمولاً وقتی ما میگوییم: زیاد دعا کردیم، منظورمان این است که اذکار بسیاری را مثل وِرد خواندیم، بعد معترضیم که پس چرا مستجاب نشد. گویی صحنهی جادوگری فیلمهاست که کسی اورادی بخواند و بالتبع آن اتفاقی بیافتد! بدیهی است که این گمان، مسخره کردن نظام علیمانه و حکیمانهی خلقت میباشد، تازه انتظار پاسخ مثبت نیز داریم(؟!) پس همین دعاهایی که با لفظ میخوانیم نیز باید با عقل و قلب فهم شود و مورد ایمان و وثوق قرار گیرد. دعا و استجابت آن شعبدهبازی نیست.
د – از این رو دقت کنیم که هم «دعا» تعریف و شرایط دارد و هم «استجابت» مبتنی بر علم، حکمت، نظم و قواعد خود میباشد. چرا فرمودهاند: شما دعوت خدا و رسول را اجابت کن، تا خدا نیز حاجات تو را اجابت کند – با زبان غیر دعا کنید، چون شما با زبان دیگری گناه نکردهاید – در دعا خضوع و خشوع داشته باشید (نه توقع، تکبر و به اصطلاحِ ما گردنکلفتی) – صدقه دهید – توسل کنید و ...، چرا فرمودهاند: دعای برخی اصلاً بالا نمیرود؟ پس معلوم است که نظم و نظامی مبتنی بر علم و حکمت و قاعده لطف و کرم در دعا و استجابت وجود دارد.
و – ما فقط نیاز خودمان را میبینیم و برآورده شدن آن را طلب میکنیم. این طبیعی و خوب هم هست. اما باید دقت داشته باشیم که گاه آن چه برای خودمان خوب میدانیم، خوب نیست – گاه برای ما خوب است، اما مضراتی برای سایر بندگان خدا دارد – گاه اسباب و علل آن را فراهم نکردهایم – گاه همت لازم را نمیگماریم [امام رضا علیه السلام فرمودند: کسی که دعا کند و دنبالش نرود، خودش را مسخره کرده است] - و گاه دعا از جانب حق تعالی مستجاب میشود، اما ما خودمان درب ورود و اخذ نعمت را بستهایم.
یک حکایت پندآموز:
شخص گرفتاری نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله رفت و درخواست دعا نمود. خب برای آن حضرت خیلی راحت بود که دستش را بالا ببرد و دعابی نماید و قطعاً دعای ایشان مثل برخی از دعاهای ما فقط ورد نیست، بلکه حقیقتاً دعا است و حتماً مستجاب نیز هست. اما ایشان رو به سائل نموده و پرسیدند: آیا پدرت زنده است؟ گفت: خیر. مادرت چطور؟ گفت: خیر. فرمودند: کاش مادرت زنده بود و به او خدمتی میکردی؟
خب این یعنی چه؟ یعنی دعا و استجابت نیز نظم و قاعدهای دارد. احترام و خدمت به پدر و مادر، به ویژه مادر، باب رسیدن نعمت و رفع مشکلات میباشد.
دقت کنیم که گاهی پاسخ حاجت میآید و پشت درب بداخلاقی، اهمال در نماز، ناراحتی پدر و مادر یا همسر و فرزند، لقمه حرام، بخل، تکبر، حسد، حرص یا حتی کینه از دیگران (اگر چه مقصر باشند) ... و یا کم ظرفیتی مؤمن میماند. پس باید آن درب باز شود و راه هموار گردد.
و البته دقت داشته باشیم که وقتی بنده خدا دست به دعا بر داشته و حاجتی را از خدا میخواهد، یعنی اول او را میخواهد – پس اگر خدای حکیم بداند که به ضرر اوست - و یا خود آن موضوع فی نفسه ضرری ندارد، اما شرایط دعا کننده به شکلی است که موجب معصیت، انحراف یا دوری او میشود، خداوند مجیب رعایتش میکند، تا او خودسازی کند و یا شرایط مفید را فراهم آورد و اگر به صلاحش نبود، اصلاً نمیدهد.
نتیجه: پس مؤمن، اولاً مقابل خدا تکبر نمیکند و چون حاجتش برآورده نشده، حتی به آیات او خُرده نمیگیرد و در دلش نسبت به خدا شک، شبهه یا خدایی ناکرده بغض ایجاد نمیشود، که این حالات همه شیطانی است - ثانیاً از رحمت الهی مأیوس نمیشود و میداند که دو گناه هرگز بخشیده نمیشود که یکی شرک است و دیگری یأس از رحمت الهی – ثالثاً ضمن استمرار بر دعا برای حاجتش، میگوید: باز هم آن چه تو صلاح من بدانی – رابعاً ظرفیت خود را بالا میبرد – خامساً با توکل و توسل، تلاش میکند. بدیهی است تا علل فراهم نگردد، معلول نیز واقع نمیشود.
گفت: گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا