ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اولاً متأسفانه باید اذعان کنیم که در مملکت ما، امر «نظارت» در تمامی عرصهها و موضوعات بسیار بسیار ضعیف است. رشد و پیشرفت، چه در امور فردی و چه جمعی، مستلزم و مرهون نظارت است، چنان چه شاهدیم در آموزههای اسلامی، و به ویژه در اخلاق و خودسازی، چقدر بر نظارت و مراقبت از خود و هم چنین بر جامعه و نیز امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده است.
الف – اگر نیمی از رشد کشورهای پیشرفته در عرصهی روابط اجتماعی یا تکنولوژی و اقتصاد، مدیون علم، کار، تلاش و نظم باشد، نیم دیگرش مدیون و مرهون نظارت بر چگونگی اجرای قوانین، اجرای طرحها و برنامههای هدفمند و کیفیت تولید، توزیع و ... میباشد؛ که متأسفانه در کشورهای در حال توسعه کمرنگ و در کشورهای جهان سوم کاملاً بیرنگ است.
ب – در عرصهی علوم انسانی و به ویژه در سطوح دانشگاهی، عقب افتادگی در این امر بیشتر مشهود میباشد؛ چرا که اهداف و اغراض «سیاسی – فرهنگی» یا به قولی «سیاسی – ایدئولوژیک» نیز به ضعفهای اجرایی افزوده شده است. از این رو، نه تنها تولید علم، نوآوری، جرأت حضور و ... بسیار کُند است، و نه تنها نظارت بسیار ضعیفتر از حداقل لازم است، بلکه عمد و اصرار بسیاری بر القای تفکرات و اندیشههای غربی، وجود دارد. هر چند اندیشههای اثبات نشده و یا حتی منسوخ باشد.
ج – از این رو شاهدیم، هر گاه بحث از تولید علم و یا نوآوری، یا نگاه اسلامی به علوم و ... مطرح میشود، ناگاه یک هجمهی شدید ضد تبلیغی نیز [از سوی همان دانشگاه و اساتید و به اصطلاح اندیشمندان علوم انسانیِ غربزده]، به راه میافتد و موضوعی به این درجه حایز اهمیت، با هوچیگری مواجه میشود!
بدیهی است که اگر ما در علومی چون فیزیک، شیمی، الکترونیک ... (علوم تجربی)، بسیار عقبتر از غرب یا برخی ممالک شرقی باشیم، در علوم انسانی، به ویژه فلسفه، اخلاق، حقوق، انسانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و ...، بسیار بسیار غنیتر و پیشرفتهتر از همه ممالک، ملتها و فرهنگها هستیم؛ چرا که علوم ما در این زمینههای مبتنی بر وحی است و دانش آنها مبتنی بر فرضیه، ظنّ، گمان، اعتباریات مقطعی و ... .
اما با این همه غنا، نه تنها هنوز کتب مدونی جهت تدریس در دانشگاهها تألیف نشده است، بلکه اصرار شدیدی بر فراگیری و بدتر از آن پذیرش تمامی نظریهها، فرضیهها و اندیشههای غربی وجود دارد و حتی به زور استاد، نمره، واحد و ترم نیز تحمیل میگردد.
امروزه در دانشگاههای ما، حتی استاد علوم اسلامی، سعی دارد تا تمامی اصول اندیشهی اعتقادی را زیر سؤال ببرد و حتی برای گروهکهای تروریستی و جنایتکاری چون داعش، شناسنامه و اصالت فکری – اعتقادی درست کند، خوارج را به عنوان اولین گروه دموکرات در اسلام معرفی و تطهیر کند و ...، دانشجویی که از توحید، نبوت، امامت و معاد هیچ نمیداند، باید برود تحقیقی بیاورد که اندیشه داعش به غزالی و ... میرسد! این وضعیتِ علوم اسلامی است، چه رسد به علوم سیاسی و رشتههایی چون اندیشههای سیاسی! دانشجو حق ندارد، از قرآن تحقیقی کند، حق ندارد فرضیهای را با آیه و روایت و حدیث نقد کند، حق ندارد یک نظریه سیاسی از امیرالمؤمنین یا امام سجاد یا امام صادق علیهم السلام بیاورد، اگر کلامی اشاره کند، استاد میگوید: «اینجا دانشگاه است و باید بحث علمی بکنید»، یعنی تلقین میکند، اسلام علمی نیست و هر چه از خارج بیاید، عین علم است.
د – حال میپرسید: «چرا نظارتی نیست؟!» - این سؤال را از چه اشخاص حقیقی و حقوقیِ مسئولی باید پرسید؟ از دولت – از وزارت علوم – از شورای عالی انقلاب فرهنگی – از مجلس شورای اسلامی – از حوزههای علمیه – از هیئتهای علمی و اساتید دانشگاه؟ از اندیشمندان و اهل تألیف؟ از دانشجویان و دانشپژوهان که مطالبات آنها مسئولیتآور و نقشآفرین میگردد؟ از رسانههای گروهی و عمومی، و به ویژه صدا و سیما؟ آری، همه مسئول هستند. یعنی در دنیا و آخرت، مورد سؤال و البته مؤاخذه خواهند بود.
کلمات کلیدی:
گوناگون