ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: علم به مطلق «دانش و آگاهی» اطلاق میگردد، پس اگر در بیانی قیدی چون [علوم تجربی یا ...] نداشته باشد، تمامی علوم و آگاهیهای را شامل میگردد. پس اگر فرمود: «علم 27 حرف است»، همه علوم قابل دسترسی انسان را شامل میگردد – و اگر فرمود: «تا زمان ظهور فقط 2 حرف آشکار شده است»، تمامی علوم حاصل شده برای انسان، از علوم قرآنی گرفته تا علوم تجربی و ریاضیات، علوم انسانی و ... را شامل میگردد، و بالتبع همین طور است شمولِ ظهور بیشتر علوم برای بشر.
اما نکات ذیل در فهم بیشتر این معنا، قابل توجه میباشد:
الف – خداوند سبحان، علیم است و عالم هستی تجلی و ظهور علم اوست. و عالِم کسی است که به بخشی از این علوم آگاه شده باشد.
عالَم، یعنی محل ظهور نشانهها، عِلم یعنی آگاهی به این نشانهها و عالِم کسی است که نشانهشناس باشد. از این رو در قرآن کریم، از زمین و آسمان و هر چه در آنهاست (مادی و غیر مادی)، به عنوان نشانهها (آیات) یاد شده است و البته که این نشانهها را پایانی نیست.
«وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (النّحل، 12)
ترجمه: و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شدهاند. مسلماً در اين [امور] نشانههاست براى مردمى كه تعقل مىكنند.
«قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا» (الکهف، 109)
ترجمه: بگو: اگر دريا براى (نوشتن) سخنان پروردگار من (كه مجموع كاينات و موجودات است) مركب شود بىترديد به پايان رسد پيش از آنكه سخنان پروردگارم پايان يابد هر چند (درياى ديگرى) نظير آن را كمك بياوريم.
ب – خداوند متعال محدود نیست، صفاتش نیز عین ذات اوست و محدود نیست، پس تجلی آنها نیز محدود نیست. نه قدرت حدی دارد، نه جمال و زیبایی حدی دارد، نه حکمت حدی دارد، نه رأفت و رحمت و ... – پس عِلم نیز حدی ندارد که در نقطهای به اتمام برسد و گفته شود که دیگر علمی باقی نمانده است.
ج – معنای آشکار شدن عِلم این نیست که آن را مانند یک «بستهی علمی، حاوی ده، صد یا هزاران فایل» در اختیار انسان بگذارند. بلکه حجابهای کشف علم کنار میرود، موانع دسترسی به علم برداشته میشود و کلیدهای دروازههای علم، بدون مزاحمت از راهزنیها در اختیار گذاشته میشود و بشر میتواند به راحتی در اقیانوس بیکران علم، شناگری و غواصی نماید.
یک مثال مادی در علم تجربی:
بشر چه میدانست که «اتم» چه یعنی؟ اگر کوچکی ذرات را به مراتب کمتر از آن چه به چشم دیده میشود را تصور میکرد، صرفاً انتزاعی بود و اگر کسی قبل از کشف در علوم تجربی، از «اتم» نام برده بود، یا مستدل به دلایل عقلی و فلسفی بود و یا مستند به کشف و شهود شخصی [هاتف اصفهانی: دل هر ذره را که بشکافی - آفتابیش در میان بینی]. اما امروز جهان علم، به وجود «اتم» پی برده است و از این باب وارد عرصهای شده که تمامی ندارد. پس کشف علم به مثابهی پایان آن نیست.
یک مثال معنوی (غیر مادی):
خداوند متعال بارها و بارها، کلید طلایی دروازههای علم را در اختیار بشر قرار داده است. از آن روزی که حضرت آدم علیه السلام را خلق کرد و به او علم تمامی نشانهها و آیات را تعلیم داد «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا / البقره، 31» - تا زمانی که ذریه او و نسل بشر را خلق کرد و به آنها آن چه نمیدانستند را آموخت «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ / العلق، 5» ... تا آن روزی که مظهر اتمّ اسمای الهی، خضرت خاتم الانبیاء و المرسلین، محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله را فرستاد و او فرمود: «اَنَا مَدینَةُ العِلم – من شهر علم هستم» و کلید طلایی ورود به این شهر را در اختیار مردم قرار داد و فرمود: «وَ عَلیٌ بابُها – و علی دروازه (ورود به این شهر علم) است». همه و همه ظهور علم الهی، برای معلوم شدن علوم نزد انسان بود.
حجابهای ظلمانی:
اما حجابهای ظلمانی گوناگون، پرده بر دیدهی مردمان انداخت تا راه ورود به شهر علم را نشناسند و در جهالت باقی بمانند. خودش اگر فریاد زد، نشیدند – اگر تعلیم داد، درس نگرفتند و اگر موعظه و نصیحت کرد، مسخره کردند – و اگر دستور داد، به امر و نهیاش وقعی نگذاشتند و ... .
اگر فرمود: من به راههای آسمان آشناتر از زمین هستم، پس از من بپرسید، قبل از آن که مرا از دست بدهید، پرسیدند: اگر راست میگویی، خبر بده که موهای سر من چند تاست؟ و البته اگر کسی سؤال خوبی پرسید، پاسخ خوب هم گرفت. پاسخی که برای همه تا ابد، باب العلم است.
اما همین آثار باقیمانده از ایشان و سایر اهل عصمت علیهم السلام مبین این مهم است که هر سؤال علمی، در حکمت و فلسفه، عرفان و اخلاق، حقوق و قضا، تعلیم و تربیت ... و علوم تجربی که از آنان شده است، به گونهای پاسخ دادهاند که هم برای مخاطب آن زمان مفهوم و مُدرک باشد و هم مردم عصر ما بتوانند آن را کلید ورود به شهری بیکران از علم قرار دهند و یا اگر خودشان با تحقیق به آن رسیدهاند، به صدق بیان معصوم (ع) پی ببرند.
حضرت مهدی علیه السلام که بیایند:
پس وقتی ایشان تشریف میآورند، نه تنها مظهر اتمّ اسمِ «علیمِ» خداوند متعال ظهور نموده است، بلکه حجابهای ظلمانی مردم، برای پویایی در جویایی علم کنار زده میشود.
ببینید امروزه چه به سر این ملّت میآورند که چرا شما نیز به "علوم هستهای" دسترسی یافتهاید؟! – چرا خودتان علم حکومت دارید – چرا حقوق بشری کاملتری دارید – چرا معلمان و الگوهای علمی در حد عصمت دارید – شما حق دسترسی به علم و بهرهوری از آن را ندارید و ...؟!
در عصر ظهور، موانع حکومتی برای رشد عقلی و علمی مردم برداشته میشود – پردههای نفس شهوتگرا نیز کنار میرود - دسترسی به معدن علمِ (امام معصوم علیه السلام) برای مردم میسر و راحت میشود – امکانات برای تعلیم و تعلّم و کشف علم در اختیار عموم قرار میگیرد و هر کس به تناسب قابلیتها و ذوق خود، میتواند تلاش علمی بکند، نه این که علم به پایان میرسد.
نکته:
آن چه که امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشریف میدانند، پدران ایشان، از ائمه معصومین و حضرت فاطمه علیهم السلام نیز میدانستند. آنها همگی نور واحد هستند و همه تجلی نور وجود مقدس پیامبر اعظم علیهم السلام میباشند که ایشان نیز تجلی و مظهر اتمّ اسمای الهی و از جمله "علیم" میباشند.
پس هر کدام وقتی تشریف آوردند، همه این علوم را داشتند، اما به خاطر محدودیت شرایط و ظرفیتها، ظاهر کردن آن علوم ممکن و میسر نبود، اما وقتی حضرتش تشریف بیاورند و این موانع برطرف گردد، بالتبع زمینه ظهور علم در دنیا – و البته گام به گام – برای همگان میسر میگردد، و علم نیز محدود نیست.
پس از این و در عالم برزخ نیز که پردههای مادی کنار رفت، علوم بیشتری مشهود و معلوم میگردد و در عالم آخرت که حجابها افتاد، چنان حقایقی روشن میشود که گویا رشد علمی تازه آغاز شده است.
کلمات کلیدی:
گوناگون علم