به دستور الله در قرآن کریم، ایرانیها باید به دین زرتشت بگروند، چرا که فرمود قرآن را به عربی برای آن قوم فرستادم و ... (ذکر چند آیه)؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): حالا گوینده خودش زرتشتی است، یا فقط با اسلام مخالف است؟! اگر چه شعار زدگی تبلیغاتی در این امر بسیار است، اما اجازه دهید، یک بار هم که شده، به صورت منطقی بررسی نماییم.
هر انسان عاقلی، قبل از این که در معبود، دین، کتاب، قبله، امام و هر گزینهی دیگری [رشته تحصیلی، همسر، شغل، خانه، دوست و رفیق و ...)، انتخابی داشته باشد، باید عقل خود را به کار بگیرد و البته با نور "علم" ببیند، تا مبادا انتخابش غلط باشد و موجب ضرر و زیان او گردد. از این رو در اسلام عزیز فرمود که «در اصول عقاید، تقلید جایز نیست، بلکه تحقیقی است». و از این رو مکرر متذکر شد که برخی به جای تعقل، تفکر و انتخاب صحیح، اصرار دارند که به دین آباء و اجدا خود بمانند، اگر چه حتی آنها به انحراف رفته باشند.
گاهی برخی از مردم، در انتخاب مدل، رنگ و جنس لباس خود حساسیت و دقت بیشتری به خرج میدهند، گاهی حساسیت آنها نسبت به تیم فوتبالی که انتخاب کردهاند، به مراتب بیشتر از حساسیت و تعصبی است که به دین، کتاب و امام خود دارند؛ گاهی زحمتی که برای انتخاب یک کیف و کفش میکشند و جستجو و پرسشی که برای مشاور تغذیه، جهت رژیم لاغری میکنند، به مراتب بیشتر از تأمل، تعقل، تفکر، پرسش و جستجو در شناخت معبود و انتخاب دینشان میباشد! و البته دشمنان نیز از سادگی، سطحینگری، بیبصیرتی، جهل و غفلت مردمان، نهایت سوء استفاده را میبرند.
آلترناتیو برای دین:
در انسان، گرایشها، کششها و علایقی وجود دارد که رأس آنها گرایش به معبود، سپس دین، سپس امام و پیشوا و الگو و سپس شهوت و بعد ملیت و ... میباشد.
بدیهی است که هیچ گرایش و تعلقی را نمیتوان از بین برد و تغییر آن نیز ممکن نیست، مگر آن که آلترناتیو یا جایگزینی برای آن پیدا و معرفی شود. به عنوان مثال: نمیتوان به طرفدار متعصب تیم الف گفت، علاقهای که به این تیم داری را قطع کن و به جایش به یک مدل خودرو علاقه پیدا کن، بلکه حتماً باید تیم دیگری را به او معرفی کرد و تبلیغ نمود.
در مقولهی اعتقادات و دین نیز همینطور است. خدای کاذب به جای خدای حقیقی، پیامبر، دین، کتاب و امام (الگو، رهبر و پیشوا)ی کاذب به جای حقیقی. اعتقادات و گرایشات کاذب، به جای حقیقی – عشق کاذب به جای عشق حقیقی ... و خلاصه ارتباطات و زندگی مجازی و کاذب، به جای ارتباط و زندگی حقیقی.
روش دشمنان:
شهوت: دشمنان اگر بخواهند به طور کلی "دین" را صرف نظر از مصداقش (کدام دین)، مورد هجمه قرار دهند، ناچارند که یک کشش مشترک بین تمامی انسانها را جایگزین کنند که محدود به نژاد، زمان، مکان و محیط خاصی نباشد، در اینجا هیچ آلترناتیوی به جز "شهوت جنسی" که مشترک همگان است، وجود ندارد، لذا به اشاعهی فرهنگ "زنا" میکوشند. اینجا دیگر نه نژاد مطرح است، نه ملیت، نه دین و نه مرزهای جغرافیایی؛ چنان که در فضای گستردهی مجازی، فحشای امریکایی، بریتانیایی، ایتالیایی، کرهای، چینی، ژاپنی، ترکیهای، روسی، اکراینی و ...، در کنار یک دیگر عرضه و تبلیغ میشوند.
ملیت: اما اگر بخواهند در جوامع متدین، دین زدایی کرده و اختلاف و تشنج ایجاد کنند، از راه "ملیت" و "مرزهای جغرافیایی" وارد میشوند و سلاح ناسیونالیته را علیه سلاح "دین" به کار میبرند. به عنوان مثال: در بخشی از کشورهای عربی میگویند: "مالک اسلام اعراب هستند"، در بخش دیگری "فلسطین" میگویند: اینجا سرزمین یهود است، در بخش دیگری میگویند: این کشور و ملت تاریخ روشنفکری دارد و اصلاً دین را نباید بپذیرد – در بخش دیگری اختلافات مذهبی در یک دین را بر اساس مرزهای جغرافیایی به راه میاندازند – در بخش دیگری پان ایرانیسم، پان ترکیسم، پان عربیسم و جریانها و امواج "ملیگرایی" را مقابل دین عَلَم میکنند.
غرب: در جهان غرب که به دنبال جهانی سازی (Globalisation ) و آن هم در چارچوب نظام سلطه به رهبری امریکا هستند، برای هیچ کدام از این ادیان الهی یا مکاتب بشری، و گرایشات گوناگون، اهمیت و احترامی قایل نیستند، بلکه تحت عنوان «نظام یکپارچه»، از یک سو همه ادیان و گرایشات را انکار کرده و حتی مسخره میکنند و از سوی دیگر دین و آیین «فراماسون – شیطانپرستی» را به طرق مختلف تبلیغ و حتی القا مینمایند. چنان که شاهدیم حتی گرایش جنسی (شهوت) مرد و زن را با ترویج و رسمی کردن لواط، ارتباط جنسی و ازدواج با همجنس را رواج میدهند. تا جایی که حتی برای تعریف معنای واژگان نیز هر نوع قطعیتی را نفی میکنند و ...؛ چرا که میدانند هر گونه گرایش مشخص، چارچوب دار و معینی، سد راه رسیدن آنها به اهدافشان میباشد.
مردمان امریکا و اروپا، اکثراً مسیحی هستند، در صورتی که حضرت عیسی علیه السلام، در نیویورک، لندن یا پاریس به دنیا نیامده است، بلکه از قوم بنیاسرائیل و در سرزمین فلسطین بوده است – در عین حال در بین آنها عدهای یهودی، عدهای بودایی، عدهای بیدین و بسیاری نیز مسلمان هستند؛ و سرمایهگزاری کلان سیاسی، تبلیغاتی و ... برای ترویج "اسلام هراسی" در غرب نیز به همین دلیل میباشد.
چند سؤال عقلی:
حال برای ایران، که مردم آن چهارده قرن است به دین شریف اسلام گرویدهاند، تمامی این روشها و آلترناتیوها را [از بیدینی محض گرفته، تا غربزدگی، تا شیطانپرستی، یا دعوت به زرتشتی شدن، بهایی شدن و ...] به کار میگیرند. بالاخره هر یک نفر که به اسلام نگرود، یک نفر است.
اما، برای کسی که "عقل" دارد و میخواهد گزینههایش "معقول" باشد، در این امر چند سؤال پیش میآید:
یک – کدام منطقه را ایران بنامیم و مرزهای ایران کجاست؟ ایران زمان کوروش، ایران زمان داریوش، ایران قبل از قاجار، ایران پس از قاجار ...، یا ایران کوچک شدهی امروزی، یا ایران فردا؟ به عنوان مثال تا قبل از قاجار، منطقه قفقاز با بیش از 70 شهر بزرگ، نفتخیز و حاصلخیر جزو ایران بود، در زمان محمد رضا پهلوی نیز بحرین جزو ایران بود و ...، حالا مردم آنجا باید چه دینی داشته باشند؟ آیا باید آن موقع که جزو ایران بودند، زرتشتی میشدند، و بعد که از ایران جدا شدند، دین دیگری را انتخاب میکردند؟! مگر "دین"، شناسنامه و کارت ملی است؟
دو – نام زرتشت، بیش از آن که به عنوان یکی از انبیای الهی مطرح باشد، به عنوان یک آلترناتیو ملی، در مقابل دین اسلام مطرح میگردد و شاید غیر زرتشتیانی که بر این طبل خالی میکوبند، به مراتب بیشتر از خود زرتشتیان باشند.
حال سؤال این است که زرتشت کیست؟ کتابش کدام است؟ دینش چیست؟ آیا دینش فقط ملی بوده، یا منطقهای بوده، یا جهانی بوده است؟ اگر ملی بوده، برای کدام ایران بوده است، ایران گذشته یا حال، یا آینده؟! کسانی که زرتشتی هستند، به کدام کتاب گرایش دارند و اصول عقاید و احکام زندگی فردی و اجتماعی خود را از کدام منبع اخذ میکنند؟ از "اوستا"یی که مؤبدان اصلش را به آتش کشیدند و سپس خود چیزی نوشتند، یا از "کاتا" که مجموعهای از اشعار و سرودهاست؟!
سه – اگر "ملیت" شرط و ملاکِ انتخابِ دین است، حالا چرا فقط زرتشت؟! در ایران انبیای بسیاری میزیستهاند که دست کم قبر و تاریخچهی 33 نفر از آنان در پانزده استان ایران کاملاً مشخص است؛ مثل دانیال نبی در شوش – لوط در استان تهران (رباط کریم) - شعیب در قوچان – قیدار نبی در زنجان – جرجیس در شاهرود – اشعیا، یوشع و صالح در استان اصفهان و ... .
نکته:
**- "دین الهی"، که شامل دو بخش «اعتقادی و عملی» میباشد، دعوت و هدایت خداوند متعال است برای رشد و کمال انسانی و حرکت در صراط مستقیم، به سوی خودش. از این رو در قرآن کریم فرمود که دینی جز اسلام نفرستاده است و دینی جز اسلام را نیز قبول ندارد.
حال سؤال این است که خداوند متعال برای رشد و تعالی بندگانش، چه چیزی را زیر ساخت و محور دعوت و هدایتش قرار داده است؟ اعتقاد به توحید و معاد و بالتبع آن به نبوت و امامت؟ یا آن که "ملیت" و مرز جغرافیایی [که دائماً در حال تغییر هستند] را زیربنای دعوت و هدف از ارسال انبیا و نزول وحی قرار داده است؟!
**- آیا مضحک و بیانگر شیطنت نیست که بگویند: «خداوند متعال، پیامبری فرستاده و او را ختم نبوت اعلام نموده، تا به مردمان بگوید: «ای مردم! مبادا به دین من بگروید، هر کسی برود در دیار و مرزهای جغرافیایی خودش، یک پیامبری پیدا کند و به او بگرود؟!»
قرآن و دین جهانی:
مخالفان قرآن و اسلام، به وقتش میگردند و چند آیه پیدا میکنند و با تفسیر به رأی در آنها میگویند که اسلام متعلق به اعراب است و بدتر آن که خودشان پیامبر خدا شده و میگویند: «به امر الله در قرآن، ایرانیها باید زرتشتی شوند!!!»، اگر چه برای آنها فرقی ندارد که ایرانیها چه شوند، بلکه فقط این برایشان مهم است که مسلمان نباشند، تا راه بندگی فراعنه و طواغیت دورانشان مسدود نگردد و برای سلطه، با هیچ مزاحمتی مواجه نگردند.
میگویند: چون در قرآن کریم تصریح شده که به هر پیامبری به زبان خودش وحی فرستادیم، پس این دین متعلق به اعراب است. گویی که به حضرات موسی و عیسی علیهماالسلام، به زبان انگلیسی وحی فرستاده است! و یا باید به سایر انبیا، به یک زبان خارجی وحی میفرستاد که نه خودش بفهمد و نه مخاطبانش!
اما، اگر مصداق « فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » نیستند و به آیات قرآن کریم استناد میکنند، باید بدانند که در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که تصریح و تأکید بر جهانی و عمومی بودن پیامبر اسلام، دین اسلام، قرآن و قبله دارد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- ایرانیها باید به دستور الله، زرتشتی شوند، چون در قرآن فرمود که قرآن به عربی و برای آنان نازل شده و ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7520.html
- تعداد بازدید : 5819
- 4 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی ذکر