پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
ابتدا باید به این مهم دقت شود که هر تعریف و توصیفی دربارۀ هر چیزی، باید به کلمات رایج بشر صورت پذیرد تا مفهوم باشد، لذا وحی نیز از این قاعده مستثنا نیست و البته وحی در هر دینی، به زبان پیامبرش نازل میگردد.
کلمات رایج نیز الفاظ موهوم و نامفهومی نیستند؛ بلکه بیشتر از آن چه در وجود انسان و طبیعت مشهود است، اخذ شدهاند. حتی همین که میگوییم: «موهوم و نامفهوم»، برای این است که آدمی "وهم و فهم" در خود و دیگران شناخته است و این اسمها را برایش گذاشته است، و البته در زبانهای دیگر، الفاظ دیگری بیانگر آنهاست.
از این رو، بسیاری از اسمهایی که مسمّای طبیعی و مادی دارند، در موضوعات معنوی نیز به کار میرود؛ مثل این که در فارسی بگویند: «دست قدرت – بازوی علم – پایداری – پشتیبانی – ایستادگی – روی آوردن – پشت کردن – کور دِل – سبک مغز و ... .
●- اخذ اسمها و کلمات جهت تعریف و توصیف، گاهی سبب "اشتراک لفظی" میشود، در حالی که مقصود همان مصداق طبیعیاش نیست. مانند: تختی که آدمی روی آن میخوابد، و یا "تخت پادشاهی" – کتابی که متشکل از چند صفحۀ نوشته شده روی کاغذ میباشد، یا "کتاب طبیعت" که به خلقت گفته میشود و ... .
●- این اشتراکات لفظی، بهانهای شده است برای کسانی که قصد تحریف و وانمودهای نادرست دارند؛ و به ویژه دستاویز مشرکانی شده است که به جوامع موحد و دینی نفوذ کردهاند تا شناخت خدا و دین خدا را از اساس تحریف کنند و به رنگ کفر و شرک درآورند! چنان که شاهدیم در تورات و انجیل دست بردند و خداوند سبحان را "تجسم" بخشیدند و گفتند: «به دنیا آمده – فرزند دارد- میآید و میرود – سکنا میگزیند – دچار فراموشی میشود و ...».
جامعۀ اسلامی نیز از این نفوذ و تحریف مصون نمانده است، چنان که در اندیشه و اظهارات امثال ابن تیمیه که وهابیت بر آن اساس سازماندهی شده است، خداوند متعال جسمی دارد مانند انسان، چشم و گوش سر دارد، دست و پا دارد، میآید و میرود، مینشیند و بلند میشود و ...، منتهی اندامش بسیار بزرگتر از حد تصور میباشد!
عرش و کرسی:
"عرش و کرسی" در لغت، اسمهایی هستند برای "تخت و نشیمنگاه (مانند صندلی)"؛ اما همه جا این معنا و مصداق مادی را ندارند، چنان که وقتی میگوییم: «فلانی از عرش به فرش افتاد»، مقصودمان این نیست که روی یک تختی در بلندی دراز کشیده بود و ناگهان از آن بر روی فرشی که در اتاقی و روی زمین پهن شده است، افتاده است! یا اگر بگوییم: «فلانی بر تخت یا اریکۀ قدرت نشست» مقصود این نیست که واقعاً در بیرون یک تختی وجود دارد و او بر آن نشسته است!
"عرش خدا" به تعبیر آیات و روایات، یعنی حیطۀ "مالکیت و حاکمیت خداوند متعال" که البته همه چیز را دربرمی گیرد، چرا که هر چه هست، خلقت اوست، او هستی بخشیده، اندازه گذاشته و ربوبیّت مینماید و هر چه هست، مال اوست. «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ - آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست / البقره، 255». لذا معانی متفاوتی برای "عرش" بیان شده است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» (سبأ، 1)
- حمد (و ستايش) مخصوص خداوندى است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست؛ و (نيز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت؛ و او حكيم و آگاه است.
علمِ خداوند سبحان، که البته عین ذات اوست، بر همه چیز احاطه دارد، لذا از "عرش" تعبیر به "احاطۀ علم خدا بر عالم هستی" شده است و از آنجا که هر چه هست، تجلی علم خداوند متعال است، "عرش" همان مقام علم، قدرت، مالکیت و ربوبیّت الهی میباشد.
کرسی:
واژۀ عرش، حدود 25 مرتبه یا بیشتر در قرآن کریم تکرار شده است، اما واژۀ "کرسی" فقط یکبار آمده است و در آن نیز تأکید شده که کرسی هم چون عرش، مال خداست: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ / آیة الکرسی».
هم راجع به عرش فرمود که بر زمین و آسمانها احاطه دارد، و هم راجع به کرسی فرمود که وسعتش زمین و آسمانهاست. پس هر چه هست، محاط در همین "عرش و کرسی" میباشند.
از احادیث فهم میشود که "عرش" مُلک عظیم خداوند سبحان است، حاکمیت الهی است، باب باطن غیب است، و کرسی باب ظاهر از غیب است که برای اولین بار موجودات بیسابقه از آن باب طلوع میکنند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «خدای تعالی هرچیزی را داخل کرسی خلق کرد جز عرش که خود او عظیم تر از آن است که در کرسی جای گیرد / احتجاج ج 2 ص 100»؛ و البته نباید گمان و تصور نماییم که این "عرش و کرسی" و یا "درون و برون"، فیزیکی میباشند.
آیا خداوند سبحان بر روی عرش نشسته است؟
«الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى - همان بخشندهاى كه بر عرش مسلّط است / طه، 5»
در هیچ آیهای نیامده که خداوند سبحان بر عرش یا کرسی نشسته است، آن هم نشستن فیزیکی! بلکه این تعابیرِ همان مشرکان نفوذی به یهودیت، مسیحیت و اسلام میباشد. چنان که میگویند: «چون فرمود که خداوند سمیع و بصیر است، پس چشم و گوش دارد!».
واژۀ "استوی"، در آیات بسیاری آمده است، مانند: «ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» و یا «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ»؛ اما هیچ کدام به معنای "نشستن بر روی چیزی" نمیباشد، بلکه به معنای "سلطه و استیلا" میباشد، یعنی پرداختن به خلقت آنها، باز کردن آنها، اندازه (قَدر) گذاشتن برای هر چیزی و قوانین حاکم بر عالم هستی، با علم، حکمت، قدرت، مالکیت و مشیّت خود.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
عرش و کرسی به چه معناست. این که خداوند بر عرش نشسته است یعنی چه؟
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/Ta-Ha/11691.html
کلمات کلیدی:
قرآن سوره طه