پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا خود دین، با شرح دین، متفاوت است؟! به عنوان مثال: «آیا امر به اقامۀ نماز در قرآن مجید دین است، اما بیان احکام نماز، تبیین و تفسیر آیات، اذاکار و ارکان نماز، دین نیست؟!» - آیا مدعیان، خود چنین تفسیری از «دین و حدیث» را از قرآن مجید اتخاذ نمودهاند؛ یا تفسیر به رأی و من درآوری میباشد؟!»
*- این همان جملۀ خلیفه دوم خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام میباشد که اکنون با ادبیاتی دیگر بیان میشود! وقتی حضرت قرآن مجید جمعآوری شده بر اساس ترتیب نزول، شأن نزول، تأویل و احادیث پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و ... به مسجد آوردند، خلیفة دوم گفت: «حَسبُنَا کِتابَ الله - کتاب خدا برای ما کافیست»! گفت: «کتاب قرآن را خود در اختیار داریم، خودمان میخوانیم و میفهمیم و نیازی به تو و قرآنی که تو جمعآوری کردی نداریم»!
این همان جداسازی «کلام الله»، از «ولیّ الله، حجّت الله، معلم قرآن، امام و رهبری که بر اساس قرآن مجید هدایت نماید» میباشد! یعنی: «بیخاصیت و بیاثر کردن قرآن کریم» و فراهم نمودن امکان تحریف [در معنا، تفسیر، تأویل، مصداق] و سوء استفاده!
الف - این افراد یا نمیدانند و یا خود را به نادانی میزنند، لذا «روایات و احادیث» را در زمرۀ مباحث علمی، تشریحی و تفسیری علما قرار میدهند و همه را با هم کنار میگذارند! در حالی که «حدیث و روایت»، یعنی آن چه شخص پیامبر اکرم و یا اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین بیان نمودهاند و علما نیز آنها را تبیین نموده و مینمایند - آیا جاهلان تفسیر نمایند و تعلیم دهند؟!
ب - قرآن کریم، به ائمۀ اطهار، خلفا، علما، بنده و شما و دیگران نازل نشده است، بلکه به شخص شریف پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نازل شده است و ایشان به دیگران ابلاغ نمودهاند؛ در واقع «حدیث» ایشان است از کلام وحی. حال چظور به ایشان میگویند: «این دسته از سخنان تو را قبول داریم و آن دسته را قبول نداریم و یا در مقابلش تأمل میکنیم و از دین جدا میسازیم - بخشی را که در وحی آمده دین مینامیم و بخشی دیگر را خارج از دین میدانیم؟!»
ج - در همین قرآنی که میگویند: «همین برای ما کافیست»، در آیات متعددی امر نموده که از رسولش اطاعت و تبعیت کنید؛ حال در چه چیزی اطاعت و تبعیت کنیم؟! فقط در آیاتی که آنها را نیز خود ایشان بیان [حدیث] فرمودهاند، یا حتی در تفسیر و تأویل و هر امر دیگری؟!
*- در کجای قرآن مجید آمده که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت میباشد؟! در کجا آمده که طواف کعبه هفت شوط میباشد و یا رمی جمرات چگونه میباشد؟! جزئیات احکام در کدام آیات آمده است؟!
حال، آیا این احکام خارج از قرآن مجید و اساس دین میباشد؛ یا درک و ابلاغ آن، بر عهدۀ پیامبر اکرم و آل، صلوات الله علیهم اجمعین میباشد؟!
د - هر سخنی، نیاز به تفسیر، تأویل و شرح دارد؛ چه رسد به آیات عظیم الشأن قرآن مجید. به عنوان مثال، جملۀ همگانیِ «من تو را دوست دارم» را در نظر بگیرید؛ شاید در دیکتۀ معلم بیان شود - شاید موضوع انشاء باشد - شاید در شعر و غزلی آمده باشد - و شاید واقعاً از سوی مُحبّی، به محبوبی بیان شود. هر کدام، تأویل و مصداقی جداگانه دارند. لذا خداوند سبحان برای کتابش، عالمان و معلمانش را فرستاد تا هر کسی به میل خود تفسیر و تأویل ننماید و فرمایشات ایشان، همان «روایت و حدیث» میباشد.
ھ - آن چه گویندگان دربارۀ دین و قرآن مجید میگویند -درست یا نادرست-، همه نوعی تفسیر از دین و آیات قرآن مجید میباشد؛ نظریات این اشخاص یا جریانها و نحلههای انحرافی که به نام دین پیدا شده و آن چه گفتهاند و میگویند نیز همه «حدیث» خودشان میباشد. حال، آیا در حالی که برای تفسیر، تشریح، بیان و حتی تأویل خودشان حجّیت قائلند، میگویند: «روایات و احادیث، خارج از دین هستند؟!»
کلیات نامفهوم
اگر تفسیر، تأویل، شرح و تعلیم اهل عصمت علیهم السلام [حدیث و روایت] نباشد، بسیاری از آیات قرآن مجید، «کلّی و نامفهوم» میگردند و قابل درک، فهم، پذیرش و تبعیت نخواهند بود.
به عنوان مثال: در سورۀ حمد از خداوند متعال مسئلت میداریم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»؛ حال این «صراط مستقیم»، چیست و کجاست که به امر خداوند متعال، از او میخواهیم که ما را به آن هدایت نماید؟! آیا فقط لفظ و معنایش میباشد؟! آیا موهوم است و وجود واقعی، عینی و خارجی ندارد؟! پس، این پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله است که باید برای ما روشن سازد که «صراط مستقیم» یعنی چه و حقیقت آن چیست؟ لذا در خطبه غدیر خم فرمودند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ.» (خطبه غدیر خم)
- آگاه باشید ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
●- بدیهی است که یک عده، این تفسیر، تأویل و مصداق را برنتافتند و برنمی تابند، لذا میگویند: «قرآن اساس باشد و حدیث را کنار بگذاریم و بین دین و حدیث جدایی بیندازیم»!
به نقل متواتر از شیعه و سنّی، ایشان فرمودند:
«إنّی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین، ما إن تَمَسَّکتُم بهما لَن تَضلّوا: کتابَ اللّه وَ عترَتی أهلَ بَیتی، فَإنَّهُما لَن یفتَرقا حَتّی یردا عَلَی الحَوضَ» (حدیث ثقلین)
- من در میان شما دو چیز گران بها به یادگار میگذارم. اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و عترتم، [اهل بیتم]. این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند.
●●●- پس، البته که اصل، ریشه و بنیان، همان قرآن مجید است، اما احادیث و روایات موثق، همه مبتنی بر آیات قرآن مجید میباشند و در هم نیامیختهاند که کسی بگوید: «باید تمیز داده شوند» و نتیجه بگیرد که «دین چیزی جدای از این آموزههاست»!
ولایت
درد و مخالفت اصلی آنها، فقط و فقط مسئلۀ «ولایت إلهی» بوده و هست و با روایات و احادیث در سایر مباحث، زیاد کاری ندارند و همه بهانه است.
میگویند: قرآن را اساس قرار دهیم، اگر فرمود: «اولی الامر» را اطاعت کنید، میگوییم: «چشم»؛ ولی خودمان تشخیص میدهیم که اکنون «ولیّ امر» کیست و اطاعتش میکنیم و نباید به احادیث و روایات در این موضوع تکیه کنیم؛ این خارج از دین میشود!
خون سیدالشهداء علیه السلام را با فتوای یک مجتهد درباری، به همین بهانه حلال کردند! گفتند: «چون طبق آیۀ قرآن مجید، اطاعت از ولی امر واجب است و او با خلیفه وقت [یزید] بیعت نکرده، پس از اسلام خارج شده و خونش مباح است!»
●- امروزه نیز تمامی جریانهای انحرافی که تحت لوای اسلام فعالیت میکنند و حتی گروهکهای تروریستی چون داعش، مدعی پیروی از قرآن مجید میباشند! این خروجی اسلام و قرآن بدون ولایت است؛ از دیرباز چنین بوده و تا آخر نیز چنین خواهد بود.
پرسش:
دگراندیشانی چون «سید کمال حیدری» میگویند: «قرآن باید محور و اساس دین باشد و روایات و مباحثی که علمای دین در طول تاریخ مطرح کردهاند، نه خود دین، بلکه معرفت دینی است و باید از خود دین که بنیادش قرآن است، تمیز داده شوند ...؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/quran/12525.html
کلمات کلیدی:
قرآن