در آیه 99 سوره نحل آمده است که شیطان هیچ تسلطی بر انسانهای با ایمان ندارد. پس چگونه شیطان، آدم و حوا (که هردو با ایمان بودند) را فریب داد و به همین دلیل آن دو از بهشت اخراج شدند؟ (دیپلم / تبریز)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
پاسخ به این پرسش، مستلزم دانستن مقدماتی میباشد که به صورت مختصر به برخی از آنها اشاره میشود.
الف - ابتدا باید بدانیم آن بهشتی که حضرات آدم و حوّا علیهما السلام در آن بودند، آن بهشت آخرتی نمیباشد که هنوز برپا نشده است و پس از برپایی نیز هیچ شیطان جنّ و انسی به آن راه ندارد و کسی هم از آن اخراج نمیشود؛ بلکه به هر باغ سرسبزی «جنّت» گفته میشود.
ب - سپس باید توجه نمود که قرار گرفتن ایشان در زمین، یک تنبیه نبوده است، اینها گمانهای خطا و دروغی است که به آنها «اسرائیلیات» میگویند! چرا که هنوز روح به پیکر آدم دمیده نشده که خداوند متعال به فرشتگانش فرمود: «میخواهم خلیفۀ خود را در زمین قرار دهم و هر گاه به این پیکر روح دمیدم و زنده شد، به او سجده کنید»:
«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ...» (البقره، 30)
- و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت ... «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» (الحجر، 29)
- هنگامی كه كار او را بپايان رسانيدم و در او از روح خود دميدم، همگی برای او سجده كنيد.
«هبوط»، یعنی «پایین آمدن»؛ نه این که از آسمان به زمین پایین بیایند، بلکه یعنی از مقامات و شرایطی که در آن قرار داشتند، پایینتر بیایند. حضرت آدم علیه السلام، پس از «هبوط در زمین» نیز «خلیفة الله» بودند.
النّحل، 99
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» (النّحل، 99)
- چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آوردهاند و بر پروردگارشان توكل مىكنند تسلطى نيست.
«عدم تسلط»، به معنای نزدیک نشدن، فریب ندادن و یا عدم امکان هر گونه نفوذ و وسوسه نمیباشد، بلکه «تسلط»، یعنی: «کسی یا چیزی را کاملاً در اختیار داشتن» - «محیط و غالب شدن بر کسی یا چیزی»، چنان که به امریکای جنایتکار که قصد دارد کشورها و ملتها و تمامی ثروتهای مادی و معنوی آنان را در اختیار بگیرد، «نظام سلطه» میگوییم.
ابلیس لعین و سایر شیاطن جنّ و انس، به مؤمنان و حتی انبیای الهی نزدیک میشوند و هر ترفندی را برای وسوسه و فریب به کار میبندند، اما هیچ گاه نمیتوانند بر آنان مسلط شوند؛ چنان که در آیات دیگری نیز به این مهم تصریح نموده است:
«إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا» (الإسراء، 65)
- در حقيقت تو را بر بندگان من هیچ تسلطى نيست و حمايتگرى [چون] پروردگارت بس است.
ولایت
«سلطه»، همان «ولایت» به معنای زیر پوشش گرفتن، سرپرستی و ربوبیت (صاحب اختیاری و تربیت امور) میباشد؛ چنان که در آیۀ بعد، برای «سلطه» به «ولایت» اشاره و تصریح نمود:
«إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، 100)
- تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى گيرند و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مىورزند.
حضرت آدم علیه السلام
یک - بدیهی است که حضرات آدم و حوّا علیهما السلام، حتی یک لحظه هم از ولایت الهی خارج نشدند و ولایت ابلیس لعین را برنگزیدند، که اگر چنین نموده بودند، در همان لحظه کافر و مشرک میشدند!
دو - جنّت یا بهشتی که آن دو در آن زندگی میکردند، محیط آرام، سرسبز، امن و پر نعمتی بوده است که ابلیس لعین نیز به آن راه داشته است. پس «جنّة المأوا» و بهشتی که در قیامت برپا میشود نبوده است و چه بسا منطقهای در همین زمین بوده است، چرا که فرموده بود: «میخواهم خلیفۀ خود را در زمین قرار دهم».
سه - حضرت آدم علیه السلام، از شدت ایمان و حبّ به معبود، دوست داشت همیشه در بهشت خدا و این مقام قُرب و امنیّت الهی باقی بماند. اما همین مقدار از توجه به خود نیز از خلیفة الله پذیرفته نیست.
●- «حَسَنَاتُ اَلْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ اَلْمُقَرَّبِينَ - خوبیهای نیکان، بدیهای مقربین میباشد»، این همان تفاوت «السّابقون» با «اصحاب المیمنة» است که در سورۀ الواقعه بیان شده است؛ هر دو از گروه مؤمنان میباشند، اما درجاتشان متفاوت است. اگر یک مسلمان عادی یک شب نماز شب بخواند بالا میرود، اما اگر مؤمن واقعی، یک شب نماز شبش را نخواند، پایین میآید.
حضرت آدم علیه السلام، باید چون سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، میگفت:
«الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ - خداوندا! راضی به قضای تو هستم و تسلیم امر تو هستم». از او «عبادت احرار» انتظار میرفت، نه عبادت مشتاقان به بهشت.
●- ابلیس لعین، از همین راه «توجه به خود» هر چند از روی میل به قُرب همیشگی نزد خداوند سبحان باشد، وارد شد و قسم یاد کرد که «من خیر شما را میخواهم؛ این ممنوعیت برداشته شد؛ اگر از میوه آن درخت بخورید، در این بهشت جاودانه میمانید»!
«فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى» (طه، 120)
- ولی شيطان او را وسوسه كرد و گفت اي آدم! آيا میخواهی تو را به درخت عمر جاويدان و ملك فناناپذير راهنمائی كنم؟!
حضرات آدم و حوّا علیهما السلام، نباید ادعای خیرخواهی او را باور میکردند؛ اما (طبق احادیث) گفت: «اولاً گمان نمیکردم که کسی در محضر الهی دروغ بگوید، ثانیاً گمان نمیکردم که کسی جرأت قسم دروغ داشته باشد!»
●- در هر حال، باور کردند و از شدت ایمان و میل به همیشه ماندن در مقام قرب الهی و این بهشت، از آن میوه خوردند و هبوط یافتند.
●- حضرت آدم علیه السلام، مرتکب گناه تشریعی نشد، چرا که امر به نخوردن از میوۀ آن درخت، یک «امر ارشادی» بود، نه یک «امر مولوی» که وارد این بحث نمیشویم؛ اما در هر حال مرتکب «ترک اولی» شدند که از آنان پذیرفته نیست، چنان که از حضرت یونس علیه السلام نیز پذیرفته نشد. ایشان نیز مرتکب گناه نشدند؛ بلکه وقتی دیدند قرار است بر این قوم عذاب نازل شود، از میان آن قوم خارج شدند؛ کار بدی نکردند، اما هنوز فرمانی برای خروج صادر نشده بود و او باید اطاعت محض مینمود، نه این که به نظر و صلاحدید خود عمل نماید.
*- «ترک اولی» در خوردن یا نخوردن از میوۀ یک درخت نبود، بلکه در توجه به خود [حتی برای بقا در مقام قرب و بهشت] بود که برای ما حسنه است، اما از مقامی چون ایشان، پذیرفته نیست.
نتیجه:
نتیجه آن که هیچ گاه به ایمان حضرات آدم و حوا علیهما السلام، تزلزلی راه نیافت و هیچ گاه ولایت شیطان را گردن ننهادند که شیطان بتواند بر آنها «تسلط» یابد، چنان که حضرت آدم علیه السلام، مدتها برای این «ترک اولی»، گریه و استغفار و توبه نمود و البته از سوی خداوند سبحان پذیرفته شد و به او وعدۀ بازگشت به بهشت ابدی داده شد، اما مشروط به اطاعت از اوامر و نواهی خداوند سبحان، چنان که به دیگران نیز همین وعده داده شده است.
«ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى * قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى» (طه، 122 و 123)
- سپس پروردگارش او را برگزيد و توبهاش را پذيرفت، و هدايتش كرد * (خداوند) فرمود: هر دو (همچنين شيطان) از آن (بهشت) فرود آئيد، در حالی كه دشمن يكديگر خواهيد بود، ولی هر گاه هدايت من به سراغ شما آيد هر كس از هدايت من پيروی كند نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
در آیه 99 سوره نحل آمده است که شیطان هیچ تسلطی بر انسانهای با ایمان ندارد. پس چگونه شیطان، آدم و حوا (که هردو با ایمان بودند) را فریب داد و به همین دلیل آن دو از بهشت اخراج شدند؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Nahl/12665.html
- تعداد بازدید : 635
- 26 خرداد 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره نحل