انسانهای ناقصی که به دنیا میآیند، یا حتی حیوانات ناقص و ...، چطور با آیه ۳ سوره مبارکه ملک که میفرماید «در آفرینش خدا هیچ نقصی پیدا نمیکنی» جور در میآید؟ (ریاضی/قم)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیه و برگردان (ترجمۀ) آن به شرح زیر میباشد:
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ» (المُلک، 3)
- آنكه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد در آفرينش [خداى] رحمان، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمىبينى، پس بار ديگر بنگر آيا هيچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى مىبينى؟!
اگر چه در خلقت خداوند علیم، حکیم و سبحان، هیچ نقصی وجود ندارد؛ اما در این هیچ بحثی از نقص و کمال به میان نیامده است!
برای فهم درست آیات، دانستن معنای صحیح واژگان ضروری میباشد که به اجمال بیان میگردد:
طباق
برخی، «طباق» را به همان طبقه طبقه بودن معنا کردهاند؛ یعنی آسمانها، طبقه طبقه روی هم قرار گرفتهاند.
اما، «انطباق» یعنی هر چیزی در عالَم خلق، جای خودش قرار گرفته است، به گونهای که هر گونه تغییری در آنها، نظم عالم، ارتباط علیمانه و حکیمانه و ... را برهم میزند و نابودی و فساد (تباهی) رخ میدهد.
«انطباق»، همان «منطبق» بودن است، مثل این که بگوییم: «خورشید، ماه و زمین، اگر چه سه سیارۀ جداگانه و با خصوصیات منحصر به خود میباشند، اما چگونگی، جایگاه و آثارشان، بر یکدیگر منطبق میباشند.
رحمان
متأسفانه در بسیاری از برگردانها (ترجمۀهای) قرآن کریم، واژه و اسم «رحمان» را به «مهربان» معنا کردهاند و حال آن که معادل مهربان در زبان عربی «رئوف» میباشد! بلکه «رحمان» یعنی وجود بخش. «خَلْقِ الرَّحْمَنِ»، یعنی آن چه خداوند وجود بخش آفریده است.
نقص
نه تنها در این آیه و آیۀ بعدی، هیچ اشارهای به تولد انسان و حیوان کامل یا ناقص نشده است، بلکه اساساً «نقص» در برابر «کمال» میباشد و هیچ کمال محضی به جز خداوند سبحان وجود ندارد، وگرنه هیچ حرکت و میل به حرکتی برای رفع و دفع نقص و نیل به کمال و شوق تقرب به خداوند متعال وجود نداشت. لذا همگان نسبت به کمال نسبی و کمال محض، ناقص میباشند و این نقص در خلقت نمیباشد، بلکه نقص مخلوق نسبت به کمال میباشد. چنان که هیچ کسی نمیتواند بگوید: علم من - قدرت من - حلم من - توان مادی یا معنوی من و ... کامل میباشد.
تفاوت
ما گمان میکنیم که معنای «تفاوت»، همان «فرق داشتن» میباشد، مثل این که میگوییم: «خشکی با تری، تفاوت دارد»؛ اما معنای «تفاوت»، دور بودن میباشد؛ لذا «تفاوت در خلقت وجود ندارد»، یعنی: خلقت نه از علم و حکمت خداوندی به دور است - و نه هیچ چیزی، چیزهای دیگر را از جایگاهشان دور میسازد و نه فهم این حقایق، از امکان درک آدمی دور میباشد. اگر یک ذرۀ اتم شکافته و منفجر شود نیز عین علم، اندازهها و نظم حاکم بر عالَم خلقت میباشد.
خداوند علیم و حکیم، هر چیزی را برای هدفی خلق کرده است و ارتباط اجزای عالم و اثر آنها در یکدیگر، سبب دور شدن آنها از هدف خلقتشان نمیگردد و انسان عاقل، این حقیقت را میبینند و درک میکنند.
فطور
معنای «فطور»، شکاف یا خلاءایی است که سبب بروز بینظمی شود و چنین شکافی در عالم خلقت، وجود ندارد.
خلقت و نقص
خلقت خداوند سبحان، علیمانه و حکیمانه، قانونمند و نظاممند میباشد؛ او هر چیزی را با اندازههایش خلق نموده و مینماید؛ چنان که فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم» (القمر، 49) - ربوبیّت او نیز خارج از اندازههایی که خود گذاشته نمیباشد، چنان که فرمود: «باران را به اندازه میفرستیم - رزق را به اندازه میدهیم - مؤمن را هدایت میکنیم - ظالم را هدایت نمیکنیم و ...»
بنابراین، اگر آدمی، به جبر یا اختیار، در اندازههایی [مقدراتی] قرار گرفت که مطابق میلش نبود، به نفعش نبود و سبب ضرر، زیان و ناراحتی او شد، نه تنها به مثابۀ «بینظمی در خلقت» نمیباشد، بلکه عین علم، حکمت و نظم میباشد.
به عنوان مثال: آتش، سوزاننده خلق شده و بدن انسان، سوزنده خلق شده است؛ لذا اگر کسی دستش را روی آتش ببرد، خودش را در آتش بیندازد، یا بر سرش بمبهای آتشزا بریزند، حتماً میسوزد و این عین اندازهها، نظم و آثار ارتباطات در عالم خلقت میباشد.
تولد ناقص
هیچ نوزادی از انسان یا حیوان، ناقص به دنیا نمیآید، مگر آن که در فرایند پیدایش و شکلگیری او، از نطفه تا رشد در رحِم و تولد، یا حتی بعداً در رشد او، «اندازهها» تغییر یافته باشد؛ حال چه عمدی باشد و چه سهوی - چه موروثی (ژنتیک) باشد و چه از بیتوجهی و عملکرد نادرست.
●- دختر جوانی، از بدو تولد نابینا شد! او میگفت: «من هفت ماهه به دنیا آمدم و مرا در دستگاه گذاشتند، اما پرستار یادش رفت که چشمان مرا ببندد و بر اثر تابش اشعۀ دستگاه، نابینا شدم»!
●- مادر بارداری، فرزندی با عقب افتادگی کامل (سندرم شدید) به دنیا آورد و میگفت: «خدا اینطور خواسته!»، در حالی که او در دوران بارداری، برای حفظ اندام خود، برنامههای غذایی نادرست و ورزشها و پیادهرویهای سختی را بر خود تحمیل کرده بود!
*- بدیهی است که هیچکدام از این فرآیندها، نه تنها نقص در خلقت خداوند سبحان نمیباشد، بلکه کاملاً منطبق بر اندازهها، قوانین و نظم حاکم بر خلقت میباشد.
نکته:
ابلیس لعین، گناه جهل، تکبر و تمرد خود را متوجه خداوند سبحان نمود و گفت: «تو مرا اغوا کردی» و همین اخلاق (مواضع) نادرست را به آدمی القا میکند؛ لذا افرادی که علم، آگاهی و ایمان محکمی ندارند، تمامی موفقیتها را (چون قارون) به علم، هنر و تلاش خود نسبت میدهند و تمامی خطاها و شکستهایشان را به خداوند سبحان نسبت میدهند!
●- نقص نطفه به سبب بیماریهای موروثی (ژنیتکی) - یا عدم رعایت سلامت و بهداشت و از جمله لقمۀ (مادی و معنوی) حلال که در تشکیل نطفه اثر مستقیم دارد - یا عدم رعایتهای لازم و مناسب در طول بارداری - فشار عصبی - ناراحتی شدید - ضربه - بیماریهای متفاوت در مدت بارداری - آثار جنگهای بیولوژیکی آشکار و پنهان (افزودنیهای مضرّ در خوردنیها، آشامیدنیها، لوازم آرایشی و بهداشتی و ...) - آلودگی هوا و صدها سبب دیگر، فرزند بیمار یا ناقص به دنیا میآید و میگوید: «خواست خدا بود» و معترض میشود که «چرا من؟! آیا این نقص در خلقت خدا نیست و با آیات منافات ندارد؟!»
مشارکت و همافزایی - لطفاً این پرسش و پاسخ را برای دوستان به اشتراک بگذارید - متشکر
- تعداد بازدید : 326
- 6 دی 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره ملک
نظرات کاربران
ممنونم بابت مطالب خوبتون