شیعه - در اینترنت تحت عنوان «شهادت امامان شیعه بر ضد شیعه»، به محکوم کردن شیعیان توسط امام علی کرم الله وجهه علیه، در چندجا که شیعیانش او را یاری نکردند، [مثل خطبه 27 و ...) و یا چند روایت دیگر از امامان (ع) استناد کردهاند؛ پاسخ چیست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): معلوم است که نویسنده در صفحه اینترنتی، نه شیعه است و نه سنّی و نه حتی کمی آگاه نسبت به زبان عربی و هم چنین معارف اسلامی، تاریخ و ...؛ و معلوم است که قصدش فقط ضد تبلیغ علیه تشیع و شیعه میباشد.
او گمان کرده که اگر به جای «علیه السلام»، «کرم الله وجهه» بنویسد، همه گمان میکنند که لابد اهل سنت میباشد، چرا که آنان به هنگام بردن نام امیرالمؤمنین علیه السلام، «کَرّمَ اللهُ وَجهَه» میگویند، اما دقت نکرده است که دیگر «امام» نمیگویند! مضافاً بر این که «وجهه علیه» غلط است و نشان میدهد که نویسنده تا این حد نیز عربی نمیداند.
حال بپردازیم به اصل موضوع:
الف – شیعه، یعنی پیرو. پس هر کسی پیرو هر کسی که باشد، شیعهی اوست، خواه پیرو رسول اکرم و امامان علیهم السلام باشد، خواه پیرو اهل سقیفه باشد، خواه پیرو شیطان باشد و یا پیرو طاغوت زمان خود.
در نتیجه، کسانی که امیرالمؤمنین علیه السلام را پیروی نکردند، یا در زمان حکومت یاری ننمودند و ...، "شیعه"ی او نبودند و کسانی که اکنون پیروی نکنند نیز "شیعه"ی او نیستند؛ حال چطور نتیجه گرفتند که نقد و اعتراض ایشان به مردم زمان خودشان، علیه شیعیان بوده است؟!
ب – اگر چه واژهی «شیعهی امام علی علیه السلام»، ابتدا توسط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بیان شد و واژهی «سنّی» پس از پایان دورهی خلیفه دوم، و پیشنهاد به امام، جهت پذیرفتن حکومت به شرط قرآن، سنت پیامبر و سنت شیخین [که ایشان نپذیرفتند] مطرح شد، اما دقت کنند که تقسیم به "شیعه و سنّی" به معنا و مفهوم امروزی که تفاوت مذاهب است، در صدر اسلام نبود، چرا که اولین مذهب فقهی اهل سنت، توسط ابوحنیفه، که به او "امام اعظم" میگویند، در زمان امام صادق علیه السلام پدید آمد.
در صدر اسلام و حتی چند دهه بعد، دستهبندیها فقط "سیاسی" بود، چرا که اختلافات بر سر موضوع "حکومت" بود. پس اگر در آن زمان گفته میشد طرفداران این یا آن، مقصود این تقسیم بندی "مذهبی" فعلی که مبنای فقهی دارد نبوده است، بلکه جناحهای سیاسی و قومی بودند (مثل جناح بندیهای سیاسی امروز).
ج – در هر حال، به همان سخن قبل میرسیم که اگر عدهای، چه قبل از حکومت و چه پس از آن، پیرو ایشان نبودند، پس شیعه ایشان نبودند؛ مضافاً بر این که نه تنها هیچ اشکالی ندارد که امامی، عملکرد پیروان خود را "نقد" نماید، بلکه رهبری و امامت همین است. امام، هم راه را نشان میدهد و رهبری میکند، هم به اشکالات، نقیصهها، خطاها و ضعفها بصیرت دارد و متذکر میگردد، چنان که هر رهبر، مربّی و معلم دیگری چنین میکند. حال آیا این به معنای "ردّ تشیع" و یا شیعیان است؟! از این رو در احادیث نیز نقدها و نکوهشهای بسیاری در مورد کسانی وجود دارد که خود را "شیعه" مینامند، اما شیعهی واقعی نیستند. اما آیا این نقدها، نکوهشها و تذکرات، رد اصل "تشیع" به معنای پیروی از اهل بیت علیهم السلام میباشد؟ آیا گفتهاند که پیروی نکنید، یا فرمودهاند که این طریق پیروی نیست، ضعف دارید و باید کامل شوید. مگر خداوند در قرآن کریم خطاب به مدعیان ایمان نفرمود که نگویید ایمان آوردیم، بگویید اسلام آوردیم، چون ایمان هنوز به قلبهای شما راه نیافته است؟
**- پس اگر کسی این آیه را بگیرد و بگوید که خدا در قرآن کریم، ایمان و اسلام را رد کرده است، یا جمیع مؤمنان و مسلمانان را ردّ کرده است، یا بسیار جاهل است، یا قلبش مبتلا به بیماری کفر و نفاق شده است و یا هر دو.
نهج البلاغه – خطبه 24:
**- این خطبه را هنگامی كه خبر هجوم لشكريان معاويه به انبار به ایشان رسيد، و مردم (کوفه، انبار، و عراق) از اين خبر تحريك نشده بودند و با بیبصیرتی در دشمنشناسی و مقابله، و نیز تنبلی و تنپروری روزگار میگذرانند، ایراد شد. آغاز خطبه با توصیفی از ضرورت و عظمت جهاد شروع میشود، ایشان ابتدا میفرمایند:
« أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ، وَهُوَ لِباسُ التَّقْوَى، وَدِرْعُ اللهِ الحَصِينَةُ، وَجُنَّتُهُالوَثِيقَةُ، فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْههُ أَلبَسَهُ اللهُ ثَوْبَ الذُّلِّ، وَشَمِلَهُ البَلاَءُ، وَدُيِّثَبِالصَّغَارِ وَالقَمَاءَةِ وَضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالإسْهَابِ وَأُدِيلَ الحَقُّ مِنْهُبِتَضْيِيعِ الجِهَادِ، وَسِيمَ الخَسْفَـ، وَمُنِعَ النَّصَفَ »
ترجمه: پس از حمد و ثناى خداوندى،جهاد[با دشمنان خدا]درى از درهاىبهشت است كه، [خداوند اين در را] به روى خواص اولياء خود باز كردهاست، جهاد لباس تقوى و زره محكم الهى، و سپر با اطمينان او است، كسى كه از روى اعراض جهاد را ترك كند، خداوند لباس ذلت بر او بپوشاند، و بلا و مصيبت او را فرا گيرد، و با حقارت و پستى در ذلت غوطهور شود، و دلش مشوش گردد و هذيانها سر دهد، و در برابر حق كه آنرا ترك كرده استشكست ميخورد و حق بر او پيروز شود، و ذلتخود را بر وى تحميل نمايدو از انصاف و عدالت ممنوع گردد.
**- سپس به نکوهش چنین مردمی پرداختند و به نکات بسیار مهمی اشاره نمودند که تمامی سیاستمداران و مردم مسلمان امروز نیز باید به آن توجه کنند. ایشان فرمودند:
« آگاه باشيد، من شما را شب و روز، مخفى و آشكار براى پيكار با اين قوم دعوت نمودم، و به شما گفتم: پيش از آنكه هجوم بياورند شما بر آنان پيشدستى كنيد و بر آنان هجوم ببريد، سوگند به خدا، هيچ قومى در داخل خانه خود مورد حمله و هجوم قرار نگرفت، مگر اينكه ذليل شدند، شما تكليف جهاد را به گردن يكديگر انداختيد، و از يكديگر گسيختيد و بىياور گشتيد تا در نتيجه غارتگرىها شما را متلاشى ساخت و بر وطنهاى شما مسلط شدند. »
توصیف مردم آن زمان و زمانهای دیگر:
ایشان در ادامه به توصیف مردم زمان خودشان پرداختند تا مردمان در زمانهای دیگر نیز تاریخ بخوانند و بدانند که "مردم" در آن زمان چگونه بودند و چه شد؟ و درس عبرت بگیرند:
« اين بينوايان در برابر آن غارتگران جز گفتن: "انا لله و انا اليه راجعون" و سوگند دادن به رحم يا طلب رحم و دلسوزى چارهاى نداشتهاند. آنگاه سپاهيان خونخوار با دست پر و كامياب برگشتهاند، نه زخمى بر يكى از آنان وارد شده و نه خونى از آنان ريخته شده است. اگر پس از چنين حادثه[دلخراش] مردى مسلمان از شدت تاسف بميرد، مورد ملامت نخواهد بود، بلكه مرگ براى انسان مسلمان بجهت تاثر از اين حادثه در نظر من امرى است شايسته و با مورد.
شگفتا، سوگند بخدا، اجتماع اين قوم بر باطلشان و پراكندگى شما از حقتان،قلب را میميراند و اندوه را به درون آدمى مىكشاند. زشتى و اندوه بر شما باد، زيرا كه نشانه تيرهاى دشمن گشتهايد، غارت میشويد و هجوم نمىبريد! مورد حمله و كشتار قرار میگيريد و حمله نمیكنيد. معصيت بر خدا مىشود، شما رضايت میدهيد. هنگامى كه در روزهای هوا گرم، دستور حركت بسوى دشمن میدهم، میگویيد : اين روزها هوا گرم و سوزان است. بما مهلت بده تا گرما شكسته شود. و هنگامى كه در روزهاى سرد دستور حركت بسوى دشمن میدهم، میگويند:
اين موقع سرماى شديد است، بما مهلت بده تا سرما از ما دور شود. همه اين بهانه جوئىها براى فرار از گرما و سرما است (؟!) اگر شما از گرما و سرما گريزان باشيد، به خدا سوگند، از شمشير گريزانتر خواهيد بود... »
تشیع و شیعیان:
"تشیع" یک مقوله است و شیعیان مقولهای دیگر، چنان که "اسلام عزیز" یک مقوله است و مسلمان یا مسلمانان مقولهای دیگر. یکی اشاره به دین، مذهب، راه و روش دارد، دیگری اشاره به اشخاص یا جوامعی دارد که ادعای مسلمانی، شیعه یا سنّی بودن دارند.
بدیهی است که نه تنها حتی کفار و منافقین و سازمانهای جاسوسی و تروریستیِ علیه السلام، [مثل وهابیت، القاعده، طالبان، داعش و ... در امروز] میتوانند ادعای مسلمانی کنند، بلکه مردمانی که واقعاً اعتقاد و علاقهای به اسلام دارند نیز ممکن است در برهههایی کوتاه یا بلند، مبتلا به "خواب غفلت" شوند، چنان که هم در طول تاریخ شاهد بودیم و هم امروز شاهدیم.
پس، این خطبهها اختصاصی به مذاهب "تشیع و تسنن" ندارد، حتی اختصاصی به شیعه یا سنّی هم ندارد، بلکه تمام مردم مسلمان را در طول تاریخ و امتداد زمان و در هر مکانی شامل میشود.
**- آیا انگلیس (بریتانیا)، تمامی سرزمینهای مسلمانان را زیر سلطهی خود در نیاورد و همه را به استعمار و استثمار نکشید؟!
**- آیا سرزمین وحی را غصب نکرد و تمامی حجاز را به حکومت سرسپردهی آل سعود و تشکیلات مخوف "فراماسونی – صهیونیستی" وهابیت نسپرد؟
**- آیا سرزمین فلسطین را غصب نکردند و حکومت جعلی و نامشروع "اسرائیل" را بر آن حاکم نکردند؟!
**- آیا برای کشورهای بزرگی چون ایران، مصر، ترکیه، عراق، اردن و تمامی کشورهای مسلمان، پادشاهان و حاکمانِ نوکر و ظالم را نگماردند؟!
**- آیا امروزه امریکا سلطه ندارد و اندک بیداری اسلامی را به شدیدترین نحو سرکوب نمیکند؟!
**- آیا با ایجاد سازمانهای تروریستی، مانند القاعده، داعش، بوکوحرام، النصرة و ...، جنگ نیابتی داخلی را در سرزمینهای خودشان به راه نیانداخته است؟!
آیا نباید به این قبیل از مسلمانان گفت:
« يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَلاَ رِجَالَ! حُلُومُ الأطْفَالِ، وَعُقُولُ رَبّاتِ الحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَلَمْ أَعْرِفْكمْ مَعْرِفَةً ـ وَاللهِ ـ جَرَّتْ نَدَماً »
« اى نامردان مردنما، رؤياهاى كودكان[در دلتان]، عقول زنهاىحجله نشين [در مغزتان]، اى كاش شما را نمیديدم و نمىشناختم، سوگند به خدا،اين شناخت، پشيمانى [بر من] آورد و اندوهها به دنبال داشت. » (همان خطبه)
نکته:
البته این تذکرات، تنبیهها، نقدها و نکوهشها، متوجه تمامی مردم مسلمانی است که این چنین عمیق در خواب غفلت فرو رفتهاند و با بیبصیرتی در دوست و دشمن شناسی از یک سو، و تنبلی و تنپروری و به اندک لقمهای که کفار جلوی آنها پرت کنند، دلخوش کردهاند، از سوی دیگر میباشد، اما در مورد کسانی که از آیات قرآن مجید یا فرمایشات اهل عصمت علیهم السلام، با تفسیر و تأویل به رأی، سوء استفاده میکنند تا در اذهان عمومی مسلمانان ایجاد اعوجاج کنند و میان آنان شکاف و اختلاف بیاندازند و ...، آیات، احادیث و خطبههای مربوط به "منافقین" وجود دارد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در اینترنت، به روایاتی از امامان (ع) بر ضد شیعه استناد شده و بر اساس آن تشیع را رد میکنند! پاسخ چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7948.html
- تعداد بازدید : 1906
- 19 مرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن