ایکس – شبهه: احکام اسلام چه عادلانه باشد (که هست، چون خداوند خالق و حکیم وضع نموده) و چه به نظر برخی عادلانه نباشد، اصول و فروع و جوانبی دارد، تعریف دارد، فلسفه احکام دارد، حدود و ثغور دارد و ...، لذا اطلاع و آگاهی از چند و چون آن مستلزم تحصیل در رشته فقه است که (اگر دانشپژوهی با استعداد باشد) حدوداً 20 تا 25 طول می کشد، همان طور که تحصیل در رشته حقوق، حقوق عمومی، حقوق جزا، حقوق کیفری، حقوق بین الملل و ... نیز پس از گذران 12 سال مقدمات حدود حداقل ده سال دیگر به طول میانجامد. اما بر اساس جوّ و ضدتبلیغ این روش غلط را در اذهان عمومی رایج کردهاند که افراد عادی و تحصیل نکرده در این خصوص یک حکمی را از جایی بخوانند، و سپس آن را در یک ایمیل سادهی یک چند خطی مطرح کنند و بدون شنیدن هیچ پاسخی نیز از قبل پیش داوری کنند که «ناعادلانه» است! حتی ماکیاولیسم را نمی شود به این راحتی طرح و رد کرد، چه رسد به احکام دین کامل و جامعی چون اسلام را که خداوند متعال نازل نموده است.
به عنوان مثال همین احکام مطروحه در سؤال را از رو میخوانند و فوری نتیجه میگیرند که پس باید چینیها یا ژاپنیها را کشت و این احکام ناعادلانه است(؟!) همین تعمیم دادن و نتیجهگیری خود دال بر عدم برخورداری از کمترین مطالعه در این زمینه است.
حالا به نظر گرامیان بحث متقابل با چنین برداشتی را باید از کجا شروع کرد و چقدر ادامه داد؟ کدام موضوع در کدام رشته تحصیلی را میتوان در یک سؤال و پاسخ ایمیلی حل و فصل کرد؟
از کسانی که اینگونه شبهات را جهت ضدتبلیغ علیه اسلام طرح میکنند بپرسید که چقدر در رشتهی حقوق و سپس حقوق اسلامی (فقه) تحصیل و مطالعه داشتهاید که اکنون وارد این مقوله شده و با اکمال مطالعات نتیجه گرفتهاید که غیر عادلانه است و طبق این احکام باید چینیها و ژاپنیها را کشت و این نتیجه را از کجای احکام استنباط و سپس استخراج (کار اجتهاد) کردهاید؟ آیا اساساً فرق بین مالیات، وجوه شرعی، دیه، جزیه و ... را میدانید؟ آیا در خصوص حکومت اسلامی و احکام فقهی آن که یک بخش کوچکش جزیه است مطالعهای تخصصی – هر چند اندک - داشتهاید؟
قطعاً اگر کسی بخواهد اصول یا فروعی را در هگلیسم، مارکسیسم، امپریالیسم، نهیلیسم یا دهها ایسم دیگر نقد کند، باید مطالعات دقیقی در خصوص آنها داشته باشد، نه این که یک مطلبی را جایی بشنود و یا از روی وبلاگی بردارد، سپس خودش مانند یک حقوقدان یا یک فقیه حکم دهد و نتیجه بگیرد که عادلانه نیست؟ اگر یکی بپرسد اصلاً عدل چیست و چه کسی مصادیق آن را تعیین میکند، چه پاسخی خواهد داد - شعار؟
بگذریم، این مطالب ایفاد شد تا آن عزیزان بیشتر متوجه خود، مطالعات و نتیجه گیریها باشند و نظرات موافق و مخالفشان با هر امری (نه فقط امر دین و احکام دین) اسیر جوّ و نفس نباشد، بلکه متقن باشد، هر چند غلط. آن وقت اگر پاسخ منطقی دید میدید می پذیرد. سؤال و شبهه نه تنها هیچ مانعی ندارد، بلکه بسیار مفید و حتی لازم است، اما داوری کردن قبل از مطالعه و حتی قبل از شنیدن پاسخ طرف مقابل، حاکی از موضعگیری از پیش تعیین شده دارد که در انسان نوعی مقاومت ادراکی نیز ایجاد مینماید.
آیا می دانید احکام جزیه فقط کسانی را شامل میگردد که در تحت تابعیت حکوم اسلامی زندگی میکنند. کسانی که از امنیت و امکانات این حکومت بهره میبرند نه کسانی که در کشورهای دیگر بوده و تحت حکومتی اسلامی قرار ندارند. پس اسلام به دنبال جزیه گرفتن از همه مسیحیان و یهودیان و... نیست همانطور که به دنبال کشتن تمامی پیروان ادیان دیگر نیز نیست.
دقت فرمایید که هر شهروندی برای هزینههای عمومی مالیات میدهد و البته هر چه ناهنجاری رفتاری که ناشی از ضعف اعتقادی و فرهنگی است بیشتر باشد، هزینه برقراری امنیت نیز بیشتر میشود. پس بخش عظیمی از امینت در جامعه و حکومت اسلامی با هزینه پلیس و دادگستری و ... تأمین نشده است، بلکه به خاطر اعتقادات و فرهنگ اسلامی مردم و رعایت احکام، جرم و هزینههای آن کاهش یافته است. پس اگر کسی به خاطر اعتقادات غیر اسلامی خودش کمکی به این امنیت نمیکند اما از این امنیت مضاعف بهره میبرد، باید مالیات بیشتری (جزیه) بدهد و اگر ندهد اجحاف به بقیه میباشد.
البته فقط به یک بخش از امکانات و مواهب حکومت اسلامی تحت عنوان امنیت اشاره شد، ما بقی امکانات نیز همین طور است.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام