س – برق/ تهران: یک اهل سنت برای تکتف (دست بستن به هنگام اقامه نماز) بر احادیثی استناد کرد، پاسخ چیست؟
در متن سؤال به چند حدیث اشاره شده است: «از وائل بن حجر رضی الله عنه روایت است که گفت: «صلیت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم و وضع یده الیمنی علی یده الیسری علی صدره». صحیح ابن خزیمه، و الإرواء (352). یعنی: «با پیامبر صلی الله علیه وسلم نماز خواندم، (دیدم) دست راستش را بر روی دست چپش، روی سینهاش قرار داد». و باز از وائل بن حجر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در نماز « وَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَی عَلَی الْیُسْرَی » یعنی دست راستش را بر دست چپ مینهاد (مسلم و ابوداود). ابن عباس رضی الله عنهما از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت میکنند که فرمودند: «إنا معشر الانبیاء أمرنا بتعجیل فطرنا وتأخیر سحورنا، و وضع أیماننا علی شمائلنا فی الصلاة» [به ما پیامبران امر شده که در افطار تعجیل کنیم و سحری خود را به تاخیر بیندازیم و در نماز دست راست را روی دست چپ بگذاریم]. روایت طبرانی در معجم الکبیر و حدیث صحیح است...
ایکس – شبهه: اکنون وقت این حرفها نیست و جای این مباحثات فقهی نیز در سایتها و وبلاگها نیست، چرا که هیچ اثری به جز ایجاد چالش بین مسلمین ندارد.
هیچ اشکالی ندارد که یک سنّی به فقه خود عمل کند – اهل سنّت نیز متشکل از چهار مذهب هستند که در بسیاری از احکام فقهی با یک دیگر تفاوت دارند، ولی همه مسلمان هستند. اما اشکال دارد که یک شیعه یا یک سنّی بدون طی تحصیلات تخصصی در فقه، وارد این مقوله شده و با خواندن چند آیه یا حدیث از جانب خود اجتهاد کنند.
اگر روش اجتهاد چنین بود، نه یک عالم شیعی دست کم بیست و پنج سال درس میخواند تا مجتهد شود و نه یک عالم سنّی. لذا طرح این بحثهای در ایمیلها و وبلاگهای تبلیغاتی، مثل این که بخواهند داورسازی، پزشکی، مهندسی یا حقوق را در ایمیل و وبلاگ آموخته و به چالش بکشند.
نمیشود گفت که حتی مربیگری فوتبال نیز نیاز به تحصیل تخصصی و دانشگاهی دارد، اما فقه و اصول و هم چنین استنباط احکام از منابعش که عبارتند از: «قرآن – سنّت – عقل و اجماع»، نیازی به تحصیل تخصصی ندارد. مگر میشود یک نفر که حتی ممکن است بلد قرائت صحیح یک آیه قرآن را از رو بلد نباشد و اگر بتواند بخواند نیز فهم و درک درستی از آن ندارد، چه رسد به علومی چون «اصول فقه» - «علم حدیث» - «علم رجال» - «تفسیر» و احکام، بیاید و از خودش اجتهاد کند؟!
اگر اهل سنّتی به فقه خود آشنا باشد، میفهمد که هر چند تکنف یا بستن دست به هنگام نماز در میان اهل سنت مرسوم است، اما واجب نیست، بلکه از مستحبات شمرده شده است.
الف - حنفیه در این زمینه گفتهاند: نکتف (دستها را به نشانه خضوع به سینه چسباندن در نماز) مستحب است و واجب نیست و بهتر است مردان، کف دست راست را بر پشت دست چپ و زیر ناف خود بگذارند و زنان دستان خود را روی سینه قرار دهند.
شافعیه معتقدند: نکتف ، بر مرد و زن مستحب و بهتر است در نماز، کف دست راست بر پشت دست چپ، زیر سینه و بالای ناف و متمایل به سمت چپ بدن قرار گیرد.
حنابله نیز گفتهاند: نکتف سنت (مستحب) شمرده میشود و بهتر است نمازگزار، کف دست راست خود را بر پشت دست چپ گذاشته، آن را زیر ناف قرار دهد.
مالکیه در این مسأله از دیگر مذاهب اهل سنت جدا شده و گفتهاند: در نمازهای واجب، رها کردن دستها مستحب است. گروهی نیز پیش از مالکیه همچون عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیب، سعد بن جبیر، عطاء، ابن جریج، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و برخی دیگر از فقیهان بر این اعتقاد بودند.
ب - البته جهت اطلاع همه عزیزان از شیع و سنی معروض میداریم که در اخبار و روایات اهل سنّت ضد و نقیض نیز بسیار وجود دارد که باید مانند تشیع، حدیث محکم را از مرسل و از غیر صادق و ... جدا کرده و سپس استناد کنند. (که البته این کار مردم نیست، بلکه کار علما و فقهایشان میباشد).
به عنوان مثال: در متن سؤال به احادیثی از اهل سنّت استناد شد و در این بحث ما به احادیث دیگری از اهل سنّت اشاره میکنیم:
«ابو حمید ساعدی صحابی بزرگ برای گروهی از صحابه كه در میان آنان ابو هریره دوسی , سهل ساعدی ابو السید ساعدی , ابو قتاده , حارث بن ربعی و محمد بن مسلمه نیز حضور داشتند كیفیت انجام نماز را از رسول خدا (ص) حكایت كرد و نیز از مستحبات ریز و درشت آن نام برد ولی از چنین عملی دست روی دست نهادن در نماز سخن به میان نیاورده». (سنن بیهقی , ج 2 - سنن ابوداود, ج 1, باب افتتاح الصلاه , ح 70 و 736 - سنن ترمذی , ج 2, ص 98, باب صفت الصلاه )«
*- از امام اوزاعی که از اکابر فقهای اهل سنت است نقل شده که نمازگزار بین قبض و رها کردن دستها مخیر است (محمد جواد مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 110)
*- ابو حمید ساعدی که از صحابه بوده و نزد اهل سنت بسیار موثق است، مدعی شد که به نماز رسولالله (ص) آشناتر از همه شما هستم. سپس تک به تک حرکات و بیانات ایشان را در هر حالتی نقل کرد و هیچ به بستن دست اشاره نکرد و دیگران نیز گفته او را تصدیق کردند. (بیهقى، السنن، ج 2، ص 72، 73، 101، 102، ابوداوود، السنن، ج 1، ص 194 باب «افتتاح الصلاة »، ح 730 آ736، ترمذى، السنن، ج 2، ص 98، باب «صفة الصلاة »، مسنداحمد، ج 5، ص 424، و ابن خزیمه درصحیحش باب «الاعتدال فی الركوع »، شماره 587)
ج – به نظر میرسد تا همین حد کافی باشد. در هر حال طبق فقه اهل سنت، اگر کسی در نماز دستش را ببندد، عمل مستحبی انجام داده است و این استحباب نیز بعد از خلیفه دوم که به آن امر کرد باب شد، پس هیچ ربطی به نماز رسول الله صلوات الله علیه و آله ندارد.
د - خوب است برادران مسلمان اهل تشیع و اهل تسنن وارد این اختلاف افکنیهای رسانهای، به ویژه در بحث احکام نگردند و اگر خیلی تمایل دارند، هر کدام بروند و در حوزههای علمیه خود در رشته فقه و اصول تحصیل کنند.
هم چنین لازم است که برادران اهل تسنن گمان نکنند که «سنّت یعنی خلیفه دوم»! خیر. بلکه لازم است به خلیفه چهارم خود، یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام که آخرین خلیفه بوده و بعد از او دیگر خلیفهای نیامده است تأسی نمایند و از علم، سیره، سنّت، تفسیر و احکامش که به اقرار سایر خلفا و هم چنین کلیه علما همان کلام و سنّت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله است، نهایت بهره را ببرند.
- تعداد بازدید : 5656
- 29 اردیبهشت 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حقوقی و احکام نماز