قبل از هر پاسخی باید توجه داشته باشیم که طرح این گونهی سؤال یا شبهه، چه به لحاظ شرع و چه به لحاظ عرف مورد اشکال است و قطعاً مرضی خداوند متعال نمیباشد. چرا که بدون طرح موضوع، بیان مصادیق کارهای خلاف، حکم به آن و وساطت فرزندان داده میشود و از مخاطب فقط سؤال میشود که آیا شما هم قبول دارید یا خیر؟!
اما، جهت پاسخ به سؤالی که منظور بوده و طریقهی طرح و بیان آن مناسب و مشروع نیست، باید دقت نمود که هر کسی نقطه ضعفهایی دارد که اگر بدانها توجه کافی ننموده و مرتفع ننماید، در امتحانهایی که به آن نقطه ضعف بر میگردد، دچار مشکلات جدی میگردد.
بر کسی پوشیده نیست که شخص آقای هاشمی نسبت به اولاد، برادران و برادرزادهها، نه تنها علاقهی وافری دارند [که طبیعی است]، بلکه ظاهراً و بر اساس قرائن، حساسیت و تعصب سنتی و زائد الوصفی نسبت به آنان دارند، تا آن جا که در مقابل هر سختی و حتی سخن ناروایی که بر خودشان وارد شود تحمل دارند، اما اگر حتی سخن حق، ولی ناخوشایندی دربارهی آنان بیان گردد، بی تحمل میشوند!
مسائل مطرح شده و حوادث پیشآمده - در طی حداقل دو دهه گذشته – نشان میدهد که ایشان نه تنها فرزندان، برادران و برادرزادگان خود را کاملاً باور دارند، بلکه به نوعی سخن و عمل آنان را عاری از هر خطا و گناه، و برای خود و ملت حجت میدانند. چنان چه شاهدیم هیچگاه در این دو دهه مقابل سخنان و اعمال فائزه [به رغم هنجار شکنی و مخالفت مردم] موضع نگرفتند و حتی حاضر به یک تذکر ساده هم نگردیدند! ... تا آن جا که با تمام درایت سیاسی، به رغم آن که میدانستند از محبوبیت سابق برخوردار نیستند، کاندیدای نمایندگی مجلس و ریاستجمهوری شدند و پس از شکست انتخاباتی اظهار داشتند که بنا اصرار «برادرزادهها» ثبت نام کردم(؟!)
البته ایشان در زمان ریاست مجلس و ریاست جمهوری نیز بارها اذعان کردند که امور را باید توسط افراد معتمد انجام دهند و اولاد خود را از همه معتمدتر میدانند. شاید در یک نگاه ساده، در این دیدگاه عیبی نباشد، اما شدت باور و تعصب ایشان نسبت به اولادشان تا حدی است که در نامهی بدون سلام خود به مقام معظم ولی فقیه و در اعتراضات به مباحث طرح شده در مباحثهی احمدینژاد – موسوی مینویسد:
«... در اظهارات او خلافگوییهای فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من! ...»
چنان چه مشهود است، ایشان فرزندان خود را «از جمله بزرگان نظام» قلمداد میکنند! و شاهدیم که پس از فرار یکی از فرزندانشان و فراخواندن برای محاکمه بر اساس اتهامات وارده، ایشان میگویند: به مهدی گفتم که در انگلیس بماند و به درسش ادامه دهد! یعنی برنگردد و در مقابل دادگاه و مردم پاسخگوی اتهامات نباشد!
در خصوص علت عدم برائت از فرزندان که به نظر میرسد مشخص شد، باید اضافه نمود که ملت ایران انتظار برائتهای جدیتر و ضروریتری از شخص «آیت الله هاشمی رفسنجانی» داشته و دارند که هنوز برآورده نشده است! مثل محکومیت رسمی، جدی، مستمر و قاطع دخالت آمریکا، انگلیس و اسرائیل در امور داخلی کشور – برائت از شورشیان و اغتشاشگران – برائت از به اصطلاح اصلاحطلبان – برائت از مجرمین اغتشاشات اخیر – برائت از مفسدین اقتصادی – برائت از تلخ کنندگان شیرینیها به کام ملت و ...!
اکنون که همه چیز برای همگان روشن شده است، اگر ایشان فقط به همان مقدار که در توجیه اغتشاشات سخن گفتند و همان مقدار که برای زندانیان اشک ریختند و آزادی آنها را از شروط «خروج از بحران» خواندند، اعلام برائت میکردند، برای اذهان عمومی ملت شریف و با گذشت کافی بود. اما افسوس که ... .
کلمات کلیدی:
سیاسی