راه دل: این راه، راه ذات است. محبّت یعنی راه ذات، یعنی راه دل. از گِل که گذشتی، دل است. به دل که دچار شدی، گِل کنار میرود. یا گِل است، یا دل. گِل یعنی بیرون و ظاهر، یعنی دنیا، یعنی ریاست و طمع، یعنی جمالهای مادّی. اینها دنیاست، گِل است. شیعیان و دوستان اهل بیت (ع) هم گِل دارند و هم دل. گاهی به گِل میافتند و گاهی به دل. از بچگی در دلند. از گل میگذرند. هر وقت گِل دنیا اذیّتشان کرد، دل را غنیمت میشمرند. آن جا ذکر و یاد خداست.
دل مرکز حریّت به سوی خداست. مرکز حریّت انبیاء و اولیا و پاکان خدا دل بوده است. محبّت سبب شد که انسان به مقصدش نزدیک شود و سریع پیش رود. وگرنه گِل «لا لبیک» میگوید. فرو رفتن انسان در گِل سخت است. وقتی میآيد یک پای خودش را از گِل درآورد، پای دیگرش فرو رفته است.
من خودم یک مرتبه تا سر به گِل فرو رفتم؛ زمین نمک داشت و نمکها خیس خورده بودند، مرا فرو برد. آن وقت رعیتها آمدند دسته بیل انداختند و مرا بالا کشیدند. خودشان هم میترسیدند جلو بیایند.
دنیا گِل است. میبینید که انسانهای متقی و پاک چقدر احتیاط میکنند؟ هر کجا میروند «بسمالله» میگویند، دست دیگری را هم میگیرند. آنها نیّت بزرگتر دارند، قوّت کمر دارند، فکر نان و آب خودشان نیستند. دست دیگران را میگیرند از گِل بیرون بکشند. آن هم خطرناک است. میگفت: رفتم دست او را بگیرم بالا بکشم، او مرا هم پایین کشید.
إن شاء الله یک دست شما به دست محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) باشد و یک دست هم برای گرفتن دست خلق خدا. خداوند دو دست به انسان داده است برای قوّت گرفتن و قّوت دادن، پول گرفتن و پول دادن، نان گرفتن و نان دادن. یعنی با یک دست بگیر و با یک دست بده. با دست راست بگیر و با دست چپ بده. نه این که با دو دست بگیرید. در وقت دعا هم با یک دست بگیر و با دست دیگر به پدر و مادر و اقوام و گذشتگان و آیندگان بده. با یک دست نان میگیری و با دست دیگر به زن و بچه میدهی.
(طوبای محبت (1)، مجالس مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره)، ص 86)
کلمات کلیدی:
در محضر استاد