ایکس – شبهه : نویسندهی محترم این سؤال ضمن مثالهایی در خصوص این که چرا یکی زیبا و یکی زشت، یکی پولدار و یکی فقیر، یکی کور مادرزاد و یکی بینا، بخشش زیاد به گناهکار در حالی که میداند او گناه کار است و ... میگردد مطرح نموده و میافزاید: این سؤالات در اذهان عمومی بسیاری مطرح است که من به رشتهی تحریر درآورده و ارسال مینمایم. ضمن تشکر از ایشان، لازم است به نکات ذیل توجه شود:
الف – ابتدا دقت شود که «عدل» و سایر اسماء (یا به تعبیری صفات) کمالیه در خداوند متعال «اگر» ندارد. چرا که یا شخص در مورد اصل وجود «الله جل جلاله» شک و تردید و سؤال دارد، که آن مبحث دیگری است، اما کسی که وجود او را قبول داشته و ایمان دارد، باید بداند که اسماء و صفات کمالیه در او «عین ذات» هستند و مانند کمالات در سایر موجودات عارضی نیستند. یعنی حیات، علم، حکمت، قدرت، زیبایی، عدل و... عین ذات او میباشند، نه این که خدا چیزی باشد و علم یا عدلش چیز دیگری باشد. خداوند متعال هستی محض و کمال محض است و از این رو منزه (سبحان) از نیستیها و نقصها میباشد. دقت شود که نقطهی مقابل «عدل»، «ظلم» است و ظلم از نیستی (نبود علم، حکمت، قدرت و ...) پدید میآید و نیستی به خدا راه ندارد.
پس دقت کنیم هیچگاه نگوییم: «اگر خدا علیم است، اگر خدا عادل است، اگر خدا رحمان و رحیم است و ...» چون «اگر» ندارد، بلکه اگر با سؤالی مواجه شدیم بپرسیم: با توجه به علم، عدل، رحمت، قدرت و ... الهی، حل این مسئله چگونه است؟
ب – نباید گمان کنیم که «عدل» یعنی «تساوی» و عدالت یعنی برقرار کردن تساوی و تساوی نیز یعنی «عین هم بودن»! اگر قرار باشد همه چیز مساوی و عین هم باشد، دیگر خلقتی صورت نمیگیرد. چرا که زمین باید مساوی و عین آسمان، ماه مساوی و عین خورشید، کوه مساوی و عین دریا و ... باشند و در این صورت ماهیّات متفاوت به وجود نمیآیند. پس، اگر از عدل به مساوات نیز تعبیر شده، به معنای مساوی بودن در قرار گرفتن هر چیزی در جایگاه خودش است، نه همه در یک جایگاه و عین هم.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در تعریف عدل میفرمایند: «العدل یضع الأمور مواضعها» - عدل یعنی: قرار دادن هر چیزی در موضع خودش (نهج البلاغه، حكمت 437). لذا فلاسفه و مفسرین نیز در تعریف «عدل» میگویند: «حقیقت عدل عبارت است از برقراری تساوی و توازن میان امور به گونه ای كه سهم شایسته هر یك بدان داده شود. در نتیجه، همگی در این جهت كه در جایگاه شایسته خود قرار گرفته است، یكسان و برابرند.» (المیزان، ج 12، ص 331)
ج – اگر به سؤالات فوق یا سایر سؤالات مشابه دقت کنیم، متوجه میشویم که ساختمان سؤال به گونهای طراحی شده که ناخودآگاه وجود «جبر» را به ذهن انسان القا مینماید و به همین دلیل بروز و ظهور هر امری [اعم از خوشایند یا ناخوشایند] را به خداوند متعال نسبت میدهد. چرا خدا یکی زشت و یکی زیبا، یکی را فقیر و یکی را ثروتمند ، یکی را غالب و یکی را مغلوب و ... نمود؟! و حال آن خداوند متعال در اموری به انسان اختیار نیز اعطا نموده است و بسیاری از امور نتیجهی عمل خود انسان است و اگر «جبر» کامل حاکم بود، نه تنها دیگر حتی امکان سؤال نیز در ذهن پیش نمیآمد، بلکه این همه انبیا و اولیای الهی و وحی نیز نازل نمیشد و محشر، سؤال و جواب و بهشت و جهنم نیز معنایی نداشت.
د – اینک به عنوان نمونه به پاسخ همان سؤالهای مطروحه برگردیم: اولاً که زشتی و زیبایی نسبی و از دیدگاه افراد متفاوت است، در نظر حق تعالی هیچ یک از مخلوقاتش زشت خلق نشدهاند و ثانیاً زشتی ظاهری و نسبی نیز به هیچ وجه علت اصلی موفقیت یا شکست، حتی در عرصههایی که قیافه در آن نقش دارد (مثل ازدواج یا حتی هنرهای نمایشی) نمیباشد. چه بسا گاه زشتهای (نسبی) بسیار موفقتر و مشهورتر از زیباها بودهاند. و ثالثاً چرا با توجه به علم و نظم و حاکمیت قانون علیت در نظام هستی، به نقش اختیار انسان در نوع تغذیه، قرار گرفتن در آب و هوای خاص، ورزش، رسیدگی به پوست، مو، قد و ...، در زیبایی و زشتی توجهی نمیگردد؟
د – همینطور است امور دیگر مانند فقر و ثروت. ممکن است سؤال شود: کور، یا علیل، یا عقب افتادهی مادرزاد چطور؟ پاسخ این است که چرا گمان نمودهایم دیگران، چون والدین و اجتماع در گذشته و حال نقشی در نقص خلقت وی نداشتهاند؟! مگر تغذیه ناسالم، مصرف مشروبات الکلی، عدم رعایت بهداشت، بروز حوادث مثل ترس، تصادف، عصبیت، شرایط محیطی مانند آلودگی آب و هوا، یا همینطور آثار تخریبی جنگ، سلاحهای شیمیایی، گازهای گلخانهای و ...، که همگی معلول چگونگی رفتار و عمل آدمی است، تأثیر مستقیمی در سلامت نطفه و جنین و نوزاد ندارند؟! فرزندی که به دنیال میآید، مستقیم از بهشت نازل نمیشود که بگوییم هر چه هست، کسی جز خدا در آن فاعل و مؤثر نبوده است، بلکه نطفهای است که نسل به نسل منتقل گردیده و سپس در رحمی ممزوج شده و سپس دورانهایی را طی نموده و اکنون به دنیا آمده است.
ﻫ - بدیهی است که خداوند متعال خالق عالم هستی و از جمله انسان است و او هیچ کس را بیسبب و همینطوری کر و کور و لال و علیل خلق نمیکند، چرا که او خیر محض است و از خیر محض به جز خیر صادر نمیگردد. اما این دلیل نمیشود که قوانین نظام هستی را که خود وضع نموده بر هم زند. مثلاً نطفه ویژگیهای خودش را داشته باشد، الکل هم از ویژگیهای خود برخوردار باشد، اما اگر کسی شراب الکلی نوشید، به خاطر آن فرزند بیگناه، هر دو خاصیتشان را از دست بدهند! یا اگر ظالمی بمبی انداخت، هیچ اثری بر کسی نداشته باشد تا مظلوم و بیگناهی کشته یا مجروح نگردد؟! اگر چنین باشد، باید در خصوص ظهور علم، حکمت، نظم و عدل و نیز اختیار انسان در عالم هستی تردید و سؤال داشت. و البته خداوند حکیم و عادل، نقص وارده بر مولودی که در بروز آن بیتقصیر بوده است و ضررها و خسرانهای ناشی از آن را به طرق دیگر در دنیا و آخرت جبران مینماید.
و – دقت شود که اگر انسان به عقل و عدالت میگروید، به خدای خالق نظام هستی ایمان میآورد و اوامر او را اطاعت مینمود، هیچ خلل و تباهی در زندگی دنیوی بشر رخ نمیداد. چنان چه فرمود:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (الروم، 41)
ترجمه: در دريا و خشكى فساد ظاهر گشت به خاطر كارهاى بد مردم، ظاهر گشت تا خدا به اين وسيله بعضى از آثار كار بد را به ايشان بچشاند.
مطالب مرتبط قبلی:
چگونه میتوان «عدل الهی» را با دلایل عقلی به اثبات رساند؟
مگر خدا عادل، عالم و مهربان نیست، چرا ما را خلق کرد تا گناه کنیم و به جهنم رفته و مکافات کشیم؟ به نظر من خلقت همه صفات خدا را زیر سؤال میبرد !
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید عدل