س – آیا شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ناشی از مصیبتهای وارده، مثل آتش زدن در خانه، سقط محسن و ...، در منابع اهل سنت نیز آمده است؟
ایکس – شبهه: با عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت سیدة النساء، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؛
قبل از اشاره به منابع اهل سنّت خوب است نزد خود تفکر و تأمل بنماییم که اگر در منابع اهل سنّت نیامده باشد چه میشود؟ و اگر آمده باشد چه میشود؟ و حال که آمده است، چه اتفاق خاصی روی داده است؟
به طور قطع چنین نیست که اگر مطلبی یا فرازی از تاریخ در منابع اهل سنّت نیامده باشد، یا قابل قبول نیست و یا دست کم جای شک و تردید دارد. چرا که منابع اهل سنّت، بالاخره منابع اهل سنّت هستند و اگر خطاهایی در اندیشه، اعتقادات، باورها و نقل قولهایشان نبود که دیگر کسی اهل سنّت نمیشد.
وانگهی اگر یک محقق [حتی غیر مسلمان] بخواهد تحقیقی اصولی و علمی در تاریخ گذشته بنماید و با اقوال متفاوتی از اهل بیت (ع) و نیز از شارحین، مفسرین و مورخین اهل سنّت مواجه باشد، به لحاظ اشراف علمی، اعتبار نقل کننده، صحّت و درستی ناقل و سایر ملاکهای علمی تشخیص صحت نقل، کدام را انتخاب مینماید؟
پس دقت نماییم که اگر گاهی در مباحثی سندی از اهل سنّت مطلبی نقل میشود، بدین دلیل است که احتجاج و اتمام حجّت شود، نه آن که الزاماً اقوال و اسنادشان معتبر است. اتفاقاً عکس آن تصریح و تصدیق شده است. وقتی از جاعلی چون ابوهریره که خودش اذعان دارد دست کم سی هزار حدیث جعل کرده است و یا شخصی که خودشان او را فاسق و فاسد مینامند حدیث یا تاریخ نقل میکنند، دیگر چه اعتباری باقی میماند؟!
واقعه در منابع اهل سنّت:
اما در عین حال از آن جا که خدا میخواهد، بسیاری از حقایق اعتقادی و وقایع تاریخ اسلام در منابع معتبر اهل سنّت نیز وجود دارد. اما مهم این است که اگر این منابع را نقل کنیم، چه میشود؟ آیا میپذیرند؟!
الف - ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه ، شيخ و استاد بخارى ، و یکی از بزرگان اهل سنت در كتاب المصنف، مىنویسد: «آنگاه كه بعد از رسولخدا (ص) براى ابوبكر بيعت مىگرفتند. على (ع) و زبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) رفت و شد مىكردند . عمر بن خطاب با خبر گرديد و به نزد فاطمه (س) آمد و گفت: اى دختر رسول خدا (ص)! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست و پس از او محبوبترين تويى! و به خدا قسم اين امر مرا مانع نمىشود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند (بیعت نکنند)، دستور ندهم كه خانه را با آنها به آتش كشند.
اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه (س) بيرون شد، على (ع) و ...به خانه بر گشتند. پس فاطمه (س) گفت: مىدانيد كه عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم ياد كرده اگر شما (بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مىزند؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد.» (كتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حديث 37045 ، كتاب الفتن ).
ب – اگر در اعتبار و سند چنین شخصیتی تردید دارند، به سیوطی مراجع کنند که عین همین مطلب را در (سيوطى ، مسند فاطمه ، ص 36) آورده است.
ج - صلاح الدین خلیل بن ابیک الصفدی، در کتاب «وافی بالوفیات» سخنان و عقاید «نظام معتزلی» را نقل نموده تا این که میگوید: «ان عمر ضرت بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت المحسن من بطنها» - یعنی: روز بیعت، عمر چنان ضربهای به شکم فاطمه (ع) زد که بر اثر آن محسناش سقط شد.
د – بلاذری مینویسد: «ابوبكر به على ( ع ) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت. پس عمر با مشعلى آمد؛ فاطمه (س) ناگاه عمر را با مشعل در خانهاش يافت، پس فرمود : يابن الخطّاب! آيا من نظارهگر باشم و حال آن كه تو درب خانهام را بر من به آتش مىكشى؟! عمر گفت: بلى، و آن چنان به این عمل مُصرّ هستم چنان که پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود». ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 ).
ه - احمد شهرستانی از اکابر اهل تسنن به نقل از نظام که از رؤسای اهل سنت و مذهب معتزلی (متوفای 231) بود مینویسد: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد میزد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه مینویسد: همانا عمر چنان ضربهای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفه بیروت).
و – بخاری در صحیح خود که شاید معتبرترین شش کتب معتبر اهل سنّت باشد بارها تصریح کرده است که: «فاطمه دختر رسول خدا صلّی الله علیه [وآله] وسلم غضبناک گردید و از ابوبکر روی گرداند و تا پایان عمر به همین شکل باقی ماند.» (صحیح البخاری، ج ۳، ص ۱۱۲۶)
ز- ذهبی از دیگر بزرگان اهل سنت، در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی مینویسد: هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم ( ص ) آمدند كه وى «به محسن» باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن طفلى كه هنوز پا به دنيا ننهاده بود گرديد. چنانكه ابن ابى دارم در ادامه میگوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گرديد. (سير اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578).
ح – عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) مینویسد: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها - به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود. (الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57)
ط - مقاتل بن عطیه میگوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.» (الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 161)
ی - به نظر میرسد که کافی بوده باشد، هر چند که اسناد در کتب معتبر اهل تسنن به حدّی است که برخی از علمای شیعه از آنها کتابهای چند جلدی تهیه کردهاند. چنان چه ذکر ماجرای غدیر خم به حدی است که مرحوم علامه امینی (ره) کتاب «الغدیر» را چندین جلد مبتنی بر همین اسناد تألیف نمودند.
بیتردید علمای مذاهب گوناگون در اعصار گذشته و حال که کتابها و منابع حدیثی و تاریخی گذشتگان را مطالعه میکنند، تردیدی ندارند که حضرت فاطمه سلام الله علیها، بر اثر آن حمله دندهاش شکست، میخ در به سینهاش فرو رفت، فرزندش سقط شد و از شدت جراحات وارده به شهادت رسید. اسناد به وفور است، اما ... (؟!)
- تعداد بازدید : 4401
- 24 فروردین 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی فاطمیه