پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): باید دقت شود که معمولاً اذهان عمومی یک چیزی از «تحدی» شنیدهاند و طبیعی است که کم و کیف آن برایشان روشن نمیشود و گمان میکنند که صرف بیان جملهای مشابه، پاسخ تحدی میشود.
بدیهی است که معنا، مفهوم و منظور از آیات تحدی این نیست که انسانها زبان یا سواد و یا ادبیات ندارند و نمیتوانند حتی یک جمله، نثر یا شعری بگویند! حتی در فرهنگ اسلام مگر نهج الفصاحه و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه نداریم و مگر دانشمندانی چون فارابی، بوعلی سینا و ملاصدرا (ره)، یا شعرایی چون مولوی، حافظ و سعدی نداریم؟ اینها هیچ کدام قرآن نیستند و همه نیز شامل معارف قرآنی میباشند.
الف – یکی از معجزات قرآن، همان «تحدی» است، یعنی مخالفان را به مبارزه به همانند آوری دعوت مینماید و میافزاید تمامی افراد و امکانات خود را نیز جمع کنید و ببینید آیا میتوانید مانند قرآن را بیاورید.
ب – در اغلب آیات تحدی در قرآن کریم، به «من دون الله – از جانب غیر خدا» تصریح شده است. چرا که قرآن ادعا دارد «کلام الله» است. خُب حال سؤال این است که اساساً غیر خدایی وجود دارد که بتوان از جانب غیر او مثل قرآنی را اخذ نموده و برای جامعه بشری بیاورد؟! یا خدایان دیگری وجود دارند که از آنها مثل قرآنی اخذ کنند؟! و یا بشر خودش «رب النوع» است و میتواند مثل قرآنی بر دیگران نازل نماید.
ج – قرآن کریم کتابی است شامل جهانبینی، مبدأ شناسی، معاد شناسی، معرفی اول و آخر جهان، بیان کلیات در کیهانشناسی، انسانشناسی ...، و نیز بایدها و نبایدهایی منطبق با حقایق عالم هستی.
بدیهی است که در مقام تحدی، اولاً باید هر آن چه در تعریف و شرح حقایق [از خدا گرفته تا مخلوق] بیان شده است نفی شود و ثانیاً یک جهانبینی و ایدئولوژی دیگر و متفاوتی تبیین شود که خلاف واقع و حقایق عالم هستی نیز نباشد و بدیهیات عقلانی – نور فطرت و عصای علم آن را رد نکند.
پس، اگر بشر قدرت چنین کاری داشت، تا کنون انجام داده بود و در عمل نیز شاهدیم که مکاتب بسیاری با جهانبینیها و ایدئولوژهای متفاوت آمدهاند، اما عمر هیچ کدام به نیم یا نهایت یک قرن هم نرسیده است. چرا که عالم هستی همین است و مشابه ندارد و قابل تبدیل نیز نمیباشد.
د – پس اگر قرآن کریم میفرماید: اگر میتوانید و راست میگویید، از جانب غیر خدا، مثل این قرآن، یا سورهای یا حتی ده آیه بیاورید، معنایش این نمیشود که کسی نمیتواند ده جمله به عربی، فارسی یا انگلیسی بگوید، یا جملاتش نظم نیز داشته باشند.
اگر کسی به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» گفت: «به نام خداوند بخشاینده مهربان» و یا در قالب نظم و شعر سرود: «ای نام تو بهترین سرآغاز – بی نام تو نامه کی کنم باز»، سخن متفاوت و جدیدی بیان ننموده است و این مصداق تحدی نمیباشد. اگر میتواند ثابت کند که چیزی «اسم الله» نیست. یعنی نشانهی او نیست. هر مخلوقی نشان از خالق، هر علمی نشان از علیم، هر زیبایی نشان از جمیل، هر قدرتی نشان از قادر و ... دارد.
تحدی، به مبارزه طلبیدن است و مبارزه وقتی پیروزی دارد که حریف شکست داده شود. پس هر کس که داد و بیدادی کرد و سر و صدایی به راه انداخت و مدعی شد نیز «تحدی» نمیباشد. تحدی قرآن این است که مثل قرآن، مثل یک سوره [البته نه سورهی ظاهری که ما میخوانیم، بلکه یک مجموعه]، یا دست کم مثل ده آیه بیاورد، که اولاً نظم ظاهری و باطنی آن اعلا و یکی باشد - ثانیاً نظم مفهومی نیز داشته باشد – ثالثاً واقعیت و حقیقت داشته باشد – رابعاً نه تنها با عقل و فطرت و علم مغایر نباشد، بلکه قابل اثبات باشد – خامساً متضاد یا ناقض یک دیگر و سایر علوم و اطلاعات ارائه شده در آن مجموعه نباشد – سادساً راهنما به کمال بشری و منطبق با صراط مستقیم باشد ... و بالاخره آن که نیازهای نظری و عملی رشد بشر را تبیین و تثبیت کرده باشد و با معارف قرآنی نیز متفاوت یا متضاد باشد.
ﻫ – پس کسی که میخواهد تحدی نماید، اولاً باید در آیاتش اثبات نماید که خدایی نیست یا خدای دیگری وجود دارد، و یا آن که اثبات کند خودش از خدای عالم اخذ وحی مینماید – و ثانیاً اثبات نماید که حقایق عالم هستی این چنین نیست که در قرآن کریم بیان شده است – ثالثاً حقیقت مورد ادعای خود را بیان و اثبات نماید و رابعاً احکام درستی که منطبق با آن عالم فرضی است ارائه دهد. آیا برای بشر فقیر، نیازمند، ناقص ... و نیز عاشق کمال و حقیقت ممکن است؟!
بشر وقتی میتواند تعریف و تبیینی از عالم هستی، از مبدأ و معاد، از دینا و آخرت، از راه و صراط، از نعمت و نقمت، از چه باید کرد و چه نباید کرد و ...، ارائه دهد که خودش خالق باشد و به همه چیز اشراف علمی و سلطهی ربوبی داشته باشد.
کلمات کلیدی:
قرآن