x-shobhe: کامپیوتر و هیچ چیز دیگری مخلوق بشر نیست، زیرا بشر آن را خلق نمینماید. بلکه «صنع» (صنعت) بشر است. اما در عین حال هیچ مخلوقی کاملتر از خالق و هیچ صنعی کاملتر از صانع خود نمیباشد.
این که بشر چون نمیتواند یک وزنهی چند هزار تنی را جا به جا کند، با نیروی عقل و علمی که خدا به او داده است، جرثقیلهای غول پیکر میسازد و یا چون نمیتواند پرواز کند هواپیما میسازد و یا چون نمیتواند در یک دهم ثانیه عملیات ریاضی دقیقی را محاسبه کند، کامپیوتر میسازد ... نیز دلیلی بر برتری آن ابزار نسبت به انسان صانع و سازندهی آن نمیباشد. چرا که آن صنعت کارآیی خود را از انسان گرفته است و تحت امر انسان هدایت میشود و هر وقت انسان بخواهد نابودش میسازد (مانند صنایعی که از دور خارج شدهاند). چنان چه اگر انسان سختافزار لازم را فراهم ننماید و در نرمافزاری نیز برنامهی مورد نظر خود را به رایانهی ندهد، رایانهاش جعبهای بیش نیست، که آن جعبه را نیز انسان ساخته است و میتواند آن را از بین ببرد.
اگر چه دانشمندان هنوز ابعاد مغز بشر را نشناختهاند، اما تا همین حد که شناختهاند، اذعان میکنند که اگر بخواهیم کامپیوتری مانند مغز بشر بسازیم، حجم آن دست کم هشت برابر شهر نیویورک میشود.
اولین شاخصهی برتری، «احاطهی علمی» است و انسان تا کنون چیزی نساخته است که خارج از حیطهی علم و شناخت او باشد. و شاخصهی بعدی «قدرت» است، که انسان هر چه را ساخته، با قدرت خود ساخته است و اگر قادر نبود، نمیتوانست بسازد. بشر در پیشرفت علمی و ساختههایش، بخشی از آن چه خود دارد را تجلی میبخشد و به نمایش میگذارد و چیزی که در او نیست را نمیتواند پیدایش دهد. به قول فلاسفه: «معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد». یعنی کسی نمیتواند چیزی را که خود ندارد به دیگری عطا کند. پس هیچگاه مصنوع از صانع خود برتر نخواهد شد. چه رسد به مخلوق که همهی هستی خود را از خالق میگیرد.
(هر چند که تمثیل خداوند متعال که خالق عالم هستی است و علم، قدرت، حکمت ... و خلقت، صنعت و ربوبیت او با بشر و کار او، تمثیلی کامل و صحیح نیست. اما مطالب فوق برای نزدیکی ذهن جهت درک بهتر بیان گردید).
بشر به رغم پیشرفتهای علمیاش، حتی از شناخت خود و حقیقت اجزای طبیعی محیط خود عاجز است (چه رسد به غیر طبیعی) و آن چه بشر از علم بدان دست یافته است، فقط کشف موجود است و نه ابداع یا خلق آن، چه رسد به هستی بخشیدن به آن. لذا چگونه میتواند مدعی برتری از خالق خود و جهان هستی شود؟!
اگر چه به وجود خالق کریم و عظمت او از راه تجلی اسماءاش (نشانههایش) در عالم هستی پی میبریم، اما در واقع این شناخت، فقط شناخت عجز خودمان از شناخت و احاطه و سلطهی علمی بر اجزای عالم است. و چون در عین مشهود بودن عظمت عالم هستی، خود را از شناخت آن عاجز میبینیم، به عظمت والاتر و بیبدیل خالق این عالم استدلال و اذعان میکنیم. «بودی» که در همه جا و همه اجزای عالم هستی، علم، قدرت، حکمت و سایر اسمای کمالیهاش خود را نشان میدهد، اما در عین حال از شناخت مخلوقش عاجزیم، چه رسد به خودش! و بدیهی است که چون نه تنها انسان، بلکه هیچ یک از موجودات و مخلوقات نمیتوانند نسبت به خالق خود (خداوند متعال) احاطهی علمی پیدا کنند، و یا به سلطهی ارادی و عملی بر او دست یابند، پس محال است که در موردی از او برتر شوند. مضاف بر این که هرگونه کمال (برتری) را نیز از او میگیرند و در عین حال همیشه نیازمند و فقیر و محتاج هستند، اما او غنی مطلق و بینیاز است.
«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ» (فاطر - 15)
ترجمه: اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!
کلمات کلیدی:
اعتقادی