ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه باید ابتدا نوع نگاه، شناخت و اعتقاد خود را نسبت به «توحید» بازبینی و اصلاح نماییم و سپس به مباحث جانبی آن بپردازیم، چرا که ریشه همان توحید است و همه چیز را به نسبت آن شناخت و ایمان توحیدی، میشناسیم و باور مینماییم.
1- چه کسی گفته: هر چه خداداد یا خداداد محض باشد، ارزش ندارد؟!
2- مگر فعل خدا بیارزش میشود؟
3- چه چیزی را خدا نداده است و اساساً جز خدا چه کسی چیزی دارد که بدهد؟
4- آیا خالق و مالک و رازقی دیگری هم وجود دارد که چیزی را خدا بدهد و چیز دیگری را او بدهد؟!
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنياز و ستوده است.
الف – نعمت وجود، خلقت مادی و غیر مادی، توانها و استعدادها، عقل، شعور، فطرت، اختیار، اراده، نعمات مادی و معنوی و ...، همه چیز را خدا داده است، آیا ارزشی ندارد؟!
ب – این اندیشه که کسی گمان کند چیزی را خدا به او داده و چیز دیگری را خودش به دست آورده است، در واقع نوعی شریک ساختن خود با خدا و «شرک» است و به اصطلاح اندیشهی قارونی است. او نیز میگفت: هر چه دارم، با فکر، عمل، هنر و زور بازوی خودم به دست آوردهام.
ج – انسانی که مأمور به سعی و تلاش است، باید بداند که حتی توان سعی و تلاش نیز از خودش نیست و دیگران نیز به او ندادهاند، بلکه: «لا حَولَ وَلا قُوّة الاّ بالله العلی العظیم».
عصمت:
*- عصمت نیز مانند موهبتهای دیگر خداداد است و محض و غیر محض ندارد. چنین نیست که وجود، حیات، علم، قدرت، حکمت و ... خداداد باشد و «عصمت» را دیگری داده باشد و یا انسان خودش آن را ایجاد و خلق نماید. پس عصمت از گناه که به همگان داده شده است و عصمت در هر کمالی، خداداد (به قول شما محض) است.
*- خداوند متعال نعماتش را به بشر میدهد، منتهی «بقدر مقدور»، یعنی بر اساس اندازهها. منتهی از بشر خواسته است که آن نعمات را ضایع نکرده و به «نقمت» مبدل ننماید.
*- همانطور که مکرر توضیح داده شد، «عصمت» یک موهبت الهی است، اما «اختیار و اراده» نیز موهبتی الهی و شاید والاتر از آن باشد، [چنان چه ملائک عصمت دارند، اما اختیار و اراده بشری را ندارند]؛ پس هیچ گاه «عصمت»، ضایع کننده و یا سلب کنندهی «اختیار و اراده» نمیباشد. لذا به هر کسی هر مقداری که از نعمات الهی داده شده، خواسته شده تا آن را حفظ کند، باشد که مشمول بیشتر از آن گردد. یعنی با محافظت و کارکرد درست از آن نعمت (شکر)، ظرفیت وجودیاش ارتقا یابد، تا بیشتر به او داده شود. آیا رشد ما در دنیا بر اساس همین قاعده نمیباشد؟ هر چه کسب علم کنید، ظرفیت برای کسب علم بیشتر پیدا میکنیم. هر چه پردههای عصمت را ندرّیم و آن محافظت کنیم و جانب تقوا را پیشه کنیم، درجاتمان در عصمت و تقوا ارتقا مییابد.
*- از این رو، عصمت انبیا و اولیای الهی نیز خداداد است و از جای دیگری نیاوردهاند، منتهی با اختیار و ارادهی خود، از آن محافظت نمودهاند.
نبوت و امامت:
اگر چه پیامبران و امامان علیهم السلام، همگی معصوم بودند، اما «عصمت» یک صفت، حالت و ویژگی است، ولی نبوت یا امامت، یک مسئولیت است. لذا هر پیامبر و امامی معصوم بوده است، اما هر معصومی پیامبر و امام نبوده است. چنان چه حضرت مریم علیهاالسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز صاحب عصمت بودند، اما پیامبر یا امام نبودند.
حضرت زینب کبری علیهاالسلام صاحب علم لدنی و معصوم بودند، حضرت معصومه علیهاالسلام، به تأیید امام معصوم (ع)، معصوم بودند، اما نه پیامبر بودند و نه امام.
البته باید توجه شود که «عصمت» نیز مانند هر کمال خداداد دیگری، دارای مراتب متفاوت میباشد، لذا در قرآن کریم تصریح دارد که برخی از انبیا، افضل بر برخی دیگر هستند و مرتبه اعلای آن متعلق به چهارده معصوم علیهم السلام میباشد.
تکلیف و مسئولیت:
*- پس، نبوت، رسالت و امامت، مسئولیت است. خداوند علیم و حکیم، بندگان خود را خلق نمود و به هر کدام فضلیتهایی را موهبت نمود و به همان تناسب، برای هر کدام [بر اساس علم، حکمت، مشیت و ارادهاش]، نقش و تکلیفی در کارگاه هستی تعیین نمود.
اگر کسی را برای «مادری» خلق کرد، به غیر از نوع خلقتش، مِهر مادری نیز به او داد – اگر کسی را برای «پدری» خلق کرد، به غیر جسم و فیزیک لازم، به او قوهی تدبیر، استقامت و ... داد – همینطور است وقتی کسی را برای نبوت یا امامت خلق کرد ، امکانات و ملزومات لازم را به او داد و سپس مکلفش نمود. اما اختیار را از هیچ کدام سلب ننمود.
مرتبط:
عصمت پیامبر (ص) در قرآن - حرافان خطابها و تهدید به عذاب در قرآن کریم را دلیل بر عدم عصمت پیامبر اکرم روحی فداه (ص) میآورند و پاسخها را نیز به سخره میگیرند ... چه پاسخ متقنی (در اثبات عصمت شخص ایشان، به ویژه از قرآن) میتوان داد؟
کلمات کلیدی:
اعتقادی