یکی از پدیدههای نامطلوب در دو دهه اخیر، ازدیاد ازدواج دختران و پسران با افراد بسیار بزرگتر از خودشان است و این پدیده، در میان دختران جوان بیشتر رایج شده است.
چندی پیش، در یکی از روزنامهها، مطلبی تحت عنوان «عوامل گرایش دختران مجرد به مردان متاهل» درج شد که با استقبال مطلوبی مواجه گردید. اما با توجه به ازدیاد ازدواج مشابه در پسران (با زنان بزرگتر از خود) و بیشتر از آن، ازدیاد گرایش زنان جوان به مردان میانسال، جای دارد که موضوع از مناظر و لحاظهای دیگر نیز مورد بحث قرار گیرد و برخی از معضلات رایج، صریحتر بیان شود. در بسیاری از موارد، در بیان درد، رکگویی لازم است.
بیتردید، اگر تمایل ازدواج دختران چوان با مردان متأهل بیشتر شده است، ریشه در تمایل دختران جوان به مردان میانسال دارد؛ حال خواه با آنها ازدواج بکنند یا نکنند و خواه آن مرد متأهل باشد یا نباشد. اینها همه اتفاقاتی است که بعد از برقراری ارتباط، به تناسب شرایط رخ میدهد، لذا میل به این ارتباط، مقدم و علت اصلی است که باید ریشه یابی گردد.
تغییر فرهنگ و نوع نگاه:
ممکن است کارشناسان، انواع دلایل را ذکر کنند و بسیاری از آنها ریشه در مشکلات اقتصادی داشته باشد و صحیح هم هست، اما نحوهی موضعگیری شخص نسبت به امیال و مشکلات اقتصادی و نوع معیشت نیز به فرهنگ و نوع نگاه او به زندگی برگردد.
وقتی ثروت، لذت و رفاه [هر چند مقطعی و زودگذر]، جایگزین سایر ارزشهای انسانی، اخلاقی، رفتاری و معیارهای اصیل زندگی گردید، طبیعی است اگر میل دختران به مردان میانسال به بالا، نسبت به مردان جوان بیشتر شود.
همه مشکلات از اینجا ناشی نمیشود که برخی دختران، فقیر و فراری هستند و رو به تن فروشی میآورند و به دام مردان متمول و خوشگذران میافتند؛ بلکه مشکل اصلی در این است که نوع فرهنگ و نگاه نسل جوان به زندگی تغییر کرده است.
دختر (مانند پسر) به دنبال خوشبختی است و طبعاً در سنین نوجوانی و جوانی، این خوشبختی را در کنار مردی متصور میگردد. او به حسب خلقت، فطرت و طبیعت خود، مردی میخواهد که به هر لحاظ به او تکیه کند و مورد توجه و علاقه و جذبهی او باشد (حتی اگر در تخیل خود چنین فرض کند). اما وقتی نوع فرهنگ و نگاه تغییر کرد، تعریف سعادت و خوشبختی نیز به "رفاه و لذت" تغییر مییابد، بدیهی است در چنین حالتی، مردی که به لحاظ تیپ و هیکل مطلوب باشد، به لحاظ جاذبهها و قدرت و تجربه جنسی کامل باشد، به لحاظ اقتصادی، یا پولدار باشد و یا در هر حال اهل خرج کردن در خوشگذرانی باشد، خودرویی شیک داشته باشد، آپارتمان خالی یا ویلایی در شهرهای شمالی یا حاشیه داشته باشد، بتواند هدیههای کوچک و بزرگ بخرد و ...، میشود مرد ایدهآل و خوشبخت کننده.
کمتر اتفاق میافتد که یک پسر جوان و کمتر از 30 سال چنین شرایطی داشته باشد و اگر داشته باشد نیز رقیب بسیار است. لذا از طرف دختران، خودآرایی بیشتر، همراهی ارزانتر و وصال سهلتر عرضه میگردد.
در چنین شرایطی، دختران دست به "انتخار عاطفی" میزنند. عاطفه و نیاز به عشق و معشوق را که اصلیترین و قویترین نیاز آنهاست، قربانی هوسها میکنند و سعی میکنند به مردان تلقین کنند که هیچ انتظاری در عشق، پایبندی و تعهدات از آنان ندارند.
صد البته که این احساسی که به خود و مرد طرف خود القا میکنند، نمایشی کاذب است، چرا که زن نمیتواند، زن نباشد و فقط بدن باشد. [حتی فاحشه نیز دوست دارد، زن باشد، معشوق باشد، مورد توجه باشد و تکیه کند]. لذا دختر یا زن جوان، تلاش خود را میکند تا ضمن نترساندن مرد، دل او را نیز به تسخیر خود درآورد. اگر پیروز شد، امید بعدی را امتحان میکند که آن ازدواج است، حتی اگر مرد متأهل باشد. اگر توانست مترصد طلاق زن اول و ازدواج با خودش میگردد، اگر نتوانست به ازدواج به عنوان همسر دوم رضایت میدهد و اگر در آن نیز موفق نشد، یک ارتباط پایدار را میپذیرد – هر چند که میداند پایدار نخواهد بود، مگر به ندرت.
اما مهم این است که اغلب این قبیل مردان، اصلاً با سعادت دختر یا زن جوان کاری ندارند، آرزوها و امیال و اهداف آنها برایشان مهم نیست، به دنبال پاسخگویی به نیازهای عاطفی آنها نیستند، بلکه شرایط سنّی به اضافه پول و ظواهر جذابی چون خانه و خودرو و هدیه و رستوران را به میان آوردهاند تا لذت ببرند و البته در این صید، دختران جوان زودتر، بیشتر و راحتتر صید میشوند و بدین ترتیب، بازار مفاسد اخلاقی در نوع پوشش جهت عرضه جاذبه جنسی، تعاملات نامتعارف، روابط نامشروع و یا مضر رونق مییابد و معضلات بعدی چون: فقر، فساد، فحشا، بزه و سایر جنایتهای پنهان و آشکار را به فرد و جامعه تحمیل میکند و معضلاتی چون کاهش ازدواج، ازدیاد طلاق، کاهش زاد و ولد و ... را به دنبال میآورد.
اگر چه در عرصهی تبلیغات، همیشه ازدواج مردان بزرگسال با دختران جوان در آسیا و به ویژه میان ملل مسلمان، بیان و مورد نقد غربیها قرار گرفته است، اما معضل تمایل دختران جوان به مردان میانسال به بالا و حتی مسن [چه مجرد و چه متأهل]، پدیدهای است که در غرب بیشتر از شرق و میان ملل مسلمان رواج دارد، چرا که مولود اندیشه و فرهنگ و نگاه آنها به زندگی و خوشبختی میباشد و باید تأسف خورد که چرا این فرهنگ منحط، در جوامعی چون جامعهی ما که هیچ سنخیتی با غرب ندارد، با تقلیدی کور رواج مییابد.
مرتبط:
■ مشاور: مشکلات دختر خانمها از خواستگاری تا عقد و از عقد تا عروسی/ علت فرار خواستگارها
کلمات کلیدی:
یادداشت ازدواج جوان