ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه در بحث، بررسی، نقد و نظر در خصوص بیانات دیگران، لازم است که عین جمله بیان گردد. گاه شنیدهها متفاوت است – گاه برداشتها متفاوت است – گاه حتی نقل قولها متفاوت است.
اما در هر حال، در مورد بیانات علامه، آیت الله حسن زاده آملی و دیگرانی که به همین مضامین توصیفاتی در باره حضرت آیت الله خامنهای (دام ظله العالی) داشته و دارند، اول باید اثبات کرد که نظر و بیانشان "مبالغه" است و بعد باید حکم به مبالغه داد و نظر پرسید که چرا؟
اگر من کسی را در حدی قبول نداشته باشم، یا شناخت کافی نداشته باشم، دلیل نمیشود که اگر دیگری قبول داشت و توصیفی از او نمود، حتماً "مبالغه" باشد. شاید من به یک استاد دانشگاه، حسن آقا بگویم و شما چون به مقام و جایگاه و موقعیت او اشراف دارید، جناب استاد یا حتی حضرت استاد بگویید، این دلیل نمیشود که بنده حکم کنم که شما مبالغه کردهاید. (البته مبالغه به معنا و مفهوم متعارف، نه معنای کلمه). صدای امریکا میگفت: "خمینی" – بیبیسی میگفت: "آقای خمینی" – برخی که مسلمان و شیعه بودند، اما به اصطلاح دنبال جدایی دین از سیاست بودند، میگفتند: "آیتالله خمینی" – عدهای که بالاخره فقاهت و مرجعیت را قبول داشتند، اما انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول نداشتند، میگفتند: "آیت الله العظمی خمینی"، اهل علم، اهل معرفت، اهل صدق و مردم نیز میگفتند و میگویند: "امام خمینی"، حال میشود گفت که اینها مبالغه کردهاند؟! نسبت به مقام معظم رهبری نیز همینطور است. هر کسی به تناسب معرفت، صدق، باور و ادبش حرف میزند.
الف - مقام "ولایت"، مقام مولایی است. خداوند متعال ولیّ مؤمنین است « اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ ...»، پس مولاست. چنان چه اهل عصمت علیهمالسلام در مناجاتخای خود «مولایَ یا مولای» و یا «یا ربّ وَ سَیّدی وَ مَولای» میگویند.
البته کسی در این عالم، بی ولایت و بی مولا نیست. لذا مولای کفار نیز طواغیت درونی و بیرونی هستند «وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»، لذا سَیّد، مولا و آقای آنان هستند و چون اهل توحید و وحدت نیستند، موالی آنها متعدد و متکثر و متفاوت است، لذا برای آنان به جمع «أَوْلِيَآؤُهُمُ» تصریح نمود.
ب - در طول ولایت الهی و به امر خداوند متعال، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، صاحب ولایت و مولای مؤمنین میباشند و در همین راستا و به امر خدا و ابلاغ رسولش (ص)، امیرالمؤمنین و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین، مولا و آقا میباشند. چنان چه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ».
ج - در طول ولایت خدا، رسول و امام (ع)، اشخاص دیگری نیز «مولا» هستند، اما نه با استقلال، بلکه در طول ولایت خدا - مثل پدر که ولیّ فرزندان خود است. مثل استاد و معلم، چنان در لفظ نیز به آنان "اولیای مدرسه و ..." گفته میشود و یا "اولیای امور". منتهی این "ولایت"ها، اگر الهی نشد و طبق امر خدا نشد، و برای اطاعت و عبادت او نشد، حتماً طاغوتی خواهد بود.
د - از جمله "ولایت"ها، ولایت فقیه، به تبع ضرورت اطاعت از فقه در تمامی شئون آن، از جمله شئون اجتماعی و حکومت بر مسلمین است. لذا "فقها"ی ما، به امر "مولا"، اولیای ما هستند و در شئون اجتماعی و حکومتی، فقیهی که عهدهدار این مسئولیت میگردد، "ولی فقیه" نامیده میشود و مولاست.
حالا اگر کسی ضعف ایمان داشت و یا به این معارف و معانی و فقه و فقاهت علم نداشت، مشکل از اوست و نه از حقیقت و خط "ولایت".
ارتباط با امام زمان علیه السلام:
ارتباط با امام زمان، حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، نه تنها به هیچ وجه امری محال و عجیب و غریب نیست، بلکه به معنای عامش، هر مسلمان و هر شیعهای باید مرتبط باشد و هست.
وقتی میفرماید: "هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است"، یعنی چه؟ یعنی یک شناخت شناسنامهای، که مثلاً نامش چیست؟ فرزند کیست؟ در چه سالی و کجا به دنیا آمده است؟ خب بسیاری از دشمنان و مخالفان نیز این شناخت را داشته و دارند و یا میتوانند حاصل کنند. خداوند جل جلاله را نیز بسیاری میشناسند، حتی کفار و ابلیس. پس منظور از شناخت، این نیست، بلکه یعنی به او "معرفت و صدق" داشته باشند که اگر این معرفت حاصل شد، او را الگو و اسوه خود قرار میدهند، امتِ آن امام میشوند و از او اطاعت و تبعیت میکند. همّ و غمشان امامشان است و البته میدانند که امام لحظهای از آنها غافل نمیگردد. آنها برای امامش دعا میکنند، امامشان برای آنها دعا میکند و واسطه کسب و فیض و رحمت الهیشان میگردد – آنها به امامشان توسل دارند و میدانند که امام بهترین وسیلهی هدایت، رشد، کمال و قرب الی الله آنان است. این یعنی ارتباط.
ارتباط به معنای خاص نیز عجیب و غریب و محال نمیباشد. ممکن است بنده یا شما نیز در هنگامی مشرف به زیارت ایشان شویم. این توفیق، لطف و ارادهای یک طرف و از سوی امام است و برای بسیاری اتفاق افتاده، میافتد و خواهد افتاد. پس، آن چه از آن نهی شده، ادعای مشاهده است. یعنی کسی بگوید: من میتوانم به دیدار ایشان بروم – هر موقع خواستم از نزدیک با ایشان ارتباط داشته باشم – من میدانم که در چنین وقتی ایشان را خواهم دید ... و یا راجع به دیگری چنین مدعی شود.
پس، اگر عالم، حکیم، عارف و فقیهی، با علم و نیز اشراف و اشراقی که دارد، گفت: یقین دارم فلان شخص با امام زمانش (عج) مرتبط است، حرف عجیبی نیست، ادعای مشاهده نیز نمیباشد و بدین معنا نیست که یعنی دائم (و حتی یک بار) ایشان را با چشم سر میبیند. بلکه "ارتباط" است. و ما نیز باید چنین ارتباطی داشته باشیم. حتی اگر شخص موثقی مطمئن باشد و یقین داشته باشد که کسی به زیارت ایشان مشرف است و آن را بگوید، باز هم نه عجیب است و نه مبالغه.
کلمات کلیدی:
گوناگون