ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: حالا چرا در تمثیل "مرد و زن" برای ادای شهادت اینگونه جملهبندی کردهاید؟ زن نخبه، زن استاد دانشگاه و ...، با پیرمردی که احیاناً حافظهی درستی هم ندارد؟!
الف – "شهادت" یک امر حسّی است. یعنی شاهد به آن چه خود دیده یا شنیده، گواهی میدهد. پس چه فرقی دارد که یک زن خانهدار باشد یا یک نخبهی استاد دانشگاه – و یک مرد جوان باشد یا پیر مرد 70 ساله؟! کسی چیزی را با نخبگی یا مدارک تحصیلی خود نمیبیند و نمیشنود.
ب – هم چنین شهادت کسی که حافظهی درستی ندارد – مشهور به فسق است – کسی که سابقه شهادت دروغ دارد و ...، قبول نیست، چه مرد باشد و چه زن، چه نخبه و استاد دانشگاه و وزیر و وکیل باشد و چه یک بیسواد.
ج – شهادت نزد قاضی (در دادگاه)، جهت احقاق حقوق دیگران است، نه هر شهادتی. پس اگر زنی یا مردی در خصوص امری که به احقاق حقوق دیگران ربطی ندارد، شهادت داد، دیگر دو زن و یک مرد و ... ندارد. مثل این است که کسی به شما بگوید: من دیدم که چراغ یا بخاری روشن بود.
این هم شهادت است، این هم حسّی است، اما ربطی به احقاق حقوق دیگران ندارد.
د – شهادت چه برای مرد و چه برای زن، یک "حق" و یک "ارزش" نیست که اگر به کسی داده نشد یا کمتر داده شد، معترض شود؛ بلکه یک "تکلیف" است، یک وظیفه است، یک بار مسئولیتی است. یعنی اگر کسی شاهد قضیهای بوده که شهادتش در دادگاه حقی را اقامه میکند، نباید از این شهادت فرار کند و آن را کتمان کند تا سبب ضایع شدن حقی گردد. (وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ)
*- پس، چه مرد و چه زن، در هر امری، اگر تکلیفی از دوششان برداشته شد، باید خوشحال شوند، نه این که معترض گردند و بگویند چرا تکلیف مرا شاقتر نکردهاند؟!
ﻫ- خداوند علیم و حکیم، متناسب با اهداف آفرینش مرد و زن – چگونگی آفرینش آنها و نقش آنها در کارگاه هستی، ویژگیهایی به هر یک داده است و به همان تناسب آنها را مکلف و مسئول کرده است. از این رو مرد تکالیفی دارد که زن ندارد و زن نیز تکالیفی دارد که مرد ندارد.
از جمله آن که خداوند متعال، بسیاری از تکالیفی سنگینی که (به ویژه در امور اجتماعی) بر عهدهی مردان گذاشته، بر عهده زنان نگذاشته است و یا کمتر گذاشته است. مثل شرکت در جنگ – قضاوت – شهادت و ...؛ پس باید بسیار ممنون هم باشند؛ و اگر جای اعتراض باشد، مردان باید اعتراض کنند که چرا برخی تکالیفشان شاقتر از زنان است؟ که البته آن هم جواب دارد و چنان چه بیان شد، تکالیف هر یک به حد ویژگیها، استعدادها و نقش هر کدام میباشد. البته نقشی که خداوند حکیم تعیین کرده است و نه نقشی که دیگران ترسیم میکنند.
و – در نتیجه، در بعضی موارد شهادت مرد لازم نیست و اثری ندارد و فقط شهادت زن و حتی یک زن کافیست. مثل شهادت در موارد شخصی خودش و یا یا شهادت نسبت به زنده متولد شدن یک طفل، در تعیین حق ارث او.
در برخی از موارد شهادت دو زن یا یک مرد لازم آمده است. چرا که زنان از احساسات و عواطف شدیدتری برخوردار هستند، ممکن است تحت تأثیر قرار گرفته و دچار سوء برداشت شوند، ممکن است عواطف بر عقل غلبه کند و در شهادت ملاحظاتی را مد نظر گیرند، ممکن است به هر دلیلی تحت فشارهای عاطفی بیشتری نسبت به مرد قرار گیرد و ... – همین طور است شدت شرم و حیا در زن نسبت به مرد، که در موضع "شهادت" ممکن است مشکل آفرین گردد.
پس وقتی دو شاهد زن خواسته شده، یعنی ضریب تأثیر این احتمالات کمتر شود تا حقی ضایع نگردد.
ملاحظه:
دقت کنیم که مباحث "حقوقی" در حقوق جزا، حقوق مدنی، حقوق اقتصادی، حقوق بازرگانی، حقوق بینالملل و ...، بسیار وسیعتر از آن است که در یک سؤال و پاسخ و آن هم در فضای مجازی قابل مطالعه و بررسی باشد و اگر کسی وارد "فلسفهی حقوق" شد، دامنهی آن وسیعتر میگردد.
بیتردید دامنهی این بحث در شرع و فقه اسلام، بسیار بسیار گستردهتر است. منتهی اگر موضوع "اسلام" نباشد، جایگاه مطالعات و مباحث حقوقی را دانشگاهها، مجالس مقننه، قوه قضاییه و دادگستریها، مؤسسات علمی و پژوهشی حقوقی میدانند، اما به "اسلام" که میرسد، در فضای مجازی چون و چرا میکنند!
پس ضمن آشنایی با موضوع بحث و مطالعه پاسخها، اهداف ضد تبلیغی این رفتارها فراموش نگردد.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام