ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همینطور است که فرمودید؛ اگر مردم را یک وقتی جهل و نادانی فرا بگیرد، حتی ممکن است که امام حسین علیهالسلام و یارانش را به مسلخ بکشانند و بکشند؛ پس وظیفه ولایت آگاهی بخشیدن و هوشیار کردن، بصیرت دادن و رهنمود است؛ گاه مردم میپذیرند و در برههای نمیپذیرند. حتی اگر رهبر شخص پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله باشند.
البته که مدل سیاسی، مبتنی بر اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله است، اما تردیدی نیست که در اجرا، عمل و تحقق آن هنوز راه بسیاری در پیش دارد.
*- مگر اسلام، برای نظر مردم، شأن و مرتبی قائل نیست که اگر در حکومتی به نام اسلام، رأی مردم مورد توجه و تحقق قرار گرفت، در اسلامی بدون مدل آن نظام یا حکومت تردید شود؟!
الف – خداوند متعال در کلام وحی، به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود: «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ - با آنان در كار [جنگ] مشورت كن، و چون بر [كارى] عزم نمودی، بر خداى توكل كن كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد / آلعمران، 159»
ب – برخی از این آیه سوء استفاده کردند و گفتند: "پس ما میتوانیم با مشورت خود، خلیفه و جانشین رسول (ص) انتخاب کنیم ... و خلاصه برای و به جای او خدا تصمیم بگیریم؛ اما دقت ننمودند که خدا فرموده در امور خودشان با آنها مشورت کن، نه این که در اوامر الهی مشورت شود. مردم نمیتوانند با مشورت و رأی اکثریت تصمیم بگیرند که نماز ظهر واجب باشد یا مستحب، چهار رکعت باشد یا هشت رکعت (مثل معاویه که نماز جمعه را چهارشنبه خوانده بود)، اما میتوانند تصمیم بگیرند که مسجد محل یا مسجد جامع را در این محل بنا کنند و یا در آن محل.
از این رو ایشان به ویژه قبل از جنگها، فرماندهان و گاهی بسیاری از رزمندگان را جمع میکردند و با آنها مشورت میکردند. چنان چه در جنگ احد، این نظر جوانان بود که حتماً از شهر خارج شویم و بیرون مدینه با کفار و لشکر سفیانی بجنگیم.
ج – در مدل حکومت اسلامی، چارچوبها، احکام، ضوابط و حقوق و ثغور الهی مشخص و مبین است، اما در چگونگی اجرا در آن چارچوب، نظر مردم شرط و مهم است. مگر این که نظری دهند که از چارچوب اسلام خارج شود.
در همه امور چنین است، فرض بگیرید در ازدواج، چارچوبها از عقد، مهریه، پرهیز از اسراف در مراسم و حدود و ثغور واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح مشخص است؛ حال ممکن است کسی در همین چارچوب به جاری شدن خطبه در یک محضر بسنده کند، کسی مجلس سادهای بگیرد، کسی توان دارد و به میهمانان بسیاری ولیمه دهد و ... .
د – حال اگر مردم به واسطهی جهل و نادانی مرتکب خطایی شوند، اشکال وقتی وارد است که کسی آنها را متوجه نکرده باشد و متذکر نشده باشد، اما وقتی امام معصوم علیه السلام و یا در دورهی غیبت فقیه و "ولی فقیه" هست و آنان را آگاه و متذکر میکند؛ دیگر بهانهای برای نادانی و انتخاب غلط باقی نمیماند.
ﻫ – انتخابهای مردمی، در چارچوب اسلام، بین اصلح و غیر اصلح است؛ اصلح یعنی "بهترین انتخاب"، نه "انتخاب خوب". نامزدها در چارچوب قوانین حکومت اسلامی که باید مغایرتی به اسلام نداشته باشند، به میدان میآیند؛ رهبری "ولایت فقیه"، شاخصهای گزینهی "اصلح" را بیان میدارند، اما انتخاب در همین چارچوب با مردم است.
و – بله، اگر حوادث به گونهای رقم بخورد که با اصل اسلام، اصل نظام، چارچوبها و خط قرمزهای یک نظام اسلامی، منافات داشته باشد، یا مغایر باشد، یا خطری جدی قلمداد شود، "ولی فقیه" مستقیم ورود پیدا میکند، خواه همه مردم طرفدار و موافق او باشند یا نباشند. او به تکلیف خود عمل میکند. البته با علم، حکمت، بصیرت و جامعنگری.
*- مثال حضرت امام خمینی (ره) در دورهی "بنی صدر"، مثال خوبی است. وی دائم تبلیغ میکرد که همه مردم با من هستند، به من رأی دادند و ...؛ حضرت امام برای این رأی و شاکله نظام مبتنی بر قانون اساسی و سایر قوانین، احترام قایل بود، اما در آنجا که خط قرمز شکسته شد، برای این که خیال "بنی صدر و بنیصدریها" از سوء استفاده از رأی اکثریت راحت شود، فرمود: "اگر همه مردم یک طرف باشند و من یک طرف، راه خودم را میروم" (نقل به مضمون).
ز - پس معنای مدل حکومت اسلامی این نیست که حاکم اسلامی در جایگاه رهبری بنشیند و به شاکله حکومت هیچ نظامی نبخشد و بگوید کل کشور و مردمش تعطیل. یا بگوید: تمامی آرا، نظرات و خواسته و انتخابهای مردم تعطیل، و در هر امری بنده رأساً تصمیم گرفته و میگویم که چه شود و چه نشود! چنان چه حضرت امام خمینی (ره) به محض استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ساختار نظام کردند.
ﻫ - هدف از "اسلام" که دین خداوند متعال است، رشد و هدایت تک تک آحاد و جامعه انسانی است، نه تعطیل آنها. اگر چنین بود که نه در قرآن کریم و آموزههای اهل عصمت علیهمالسلام این همه امر به تعقل، تدبر، تفکر، انتخاب اصلح، عمل صالح و ... میشد و نه مقام معظم رهبری (ولایت فقیه) این همه اصرار بر "بصیرت" و "عبرت" مینمودند.
*- خداوند متعال خالق و رب العالمین است و میتواند با یک اراده، همه چیز را متحول کند؛ او "محول الحول و الاحوال" و "مقلب القلوب و الابصار" است – پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، همه "ولیالله" هستند و میتوانند با نظر ولایی، همه چیز را تغییر دهند، اما همه جا در تمامی امور چنین نمیکنند، چرا که دور از حکمت است و هدف اصلی که رشد و نیل به کمال "آدمسازی" است محقق نمیگردد.
یک مثال واقعیِ سیاسی:
این مردم، با گذشتن از مال و به کف گرفتن جان انقلاب کردند. همه به خیابانها ریختند و زیر رگبار مسلسلها، "الله اکبر – خمینی رهبر" گفتند و آن قدر استقامت کردند، تا به پیروزی رسیدند؛ اما در عین حال شعار میدادند: "بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران". خب این یک انتخاب غلط بود، که خیلی زود خود را نشان داد. اما اگر امام همان موقع میگفتند: مردم، این انتخاب شما غلط است، من قبول ندارم و ...، به احتمال قوی در حال مردم میپذیرفتند، اما نه تنها هزاران ابهام در ذهن آنها پیش میآمد (چون شناخت درستی از بازرگان و حزبش نداشتند)، بلکه دشمن نیز از همین راه وارد میشد و القای دیکتاتوری میکرد و کل انقلاب و نظام به مخاطره میافتاد.
از این رو، انتخاب بازرگان یک انتخاب اصلح نبود، در واقع از سوی مردم به امام تحمیل شد، اما امام این انتخاب را پذیرفتند، چرا که رأی مردم در چارچوب نظام اسلامی بود. (امروز هم همینطور است).
اما، یک جا بازرگان خط قرمز اصول نظام را شکست، گفت: چه بخواهید و چه نخواهید من میروم و با برژنسکی و ... مذاکره میکنم. آن موقع چنین سیاست و اقدامی، شاکله و اصول حیاتی نظام را به هم میریخت، لذا امام فرمود: "من شما را روی هوا (داخل هوپیمایی که سفر میروید) عزل میکنم. البته آن موقع هنوز مجلس شکل نگرفته بود، عزل و نصب مستقیم با رهبری بود.
مجلس نیز نمایندگان منتخب مردم در چارچوب نظام اسلامی هستند، لذا در زمان بنیصدر، کار عزل را نگهداشت تا مردم انبوهی که این انتخاب را کرده بودند، خودشان به نتیجه برسند، مقابل مجلس جمع شوند، خواهان عزل گردند و نمایندگان طبق قانون، رییس جمهور را عزل کنند.
*- اکنون نیز همین طور است. شاید انتخاب ریاست جمهوری یا نمایندگان، انتخاب اصلح نبوده باشد؛ اما به دو نکته باید توجه نمود: اول آن که این انتخاب نیز در چارچوب اصول نظام در مدل اسلامی صورت گرفته است، پس مشروعیت و مقبولیت دارد و دوم آن که تمامی شاخصها و رهنمودها و باید و نبایدها، از سوی رهبری به مردم داده شده بود؛ پس اگر احیاناً خطا کردند، از روی نادانی نیست (مگر معدودی)، بلکه از روی میل و مبتنی بر بیبصیرتی میباشد و ضررش را میبینند. همین طور است در سایر انتخابها، مثل نمایندگان مجلس، شورای شهر، شهردار، هیئتهای امنا و .... – اگر هم بر اساس شاخصههایی که ولیفقیه ارائه دادند، انتخاب "اصلح" کرده باشند، خیر و فایدهاش را میبینند. و کار رهبری این نیست که مستقیم وارد کلیه زمینههای اجرایی شوند.
کلمات کلیدی:
سیاسی