نهج البلاغه - خطبه 193
السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فى جِوارِكَ، وَالسَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ.
اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوار تو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد.
قَلَّ يا رَسُولَ اللّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرى، وَ رَقَّ عَنْها تَجَلُّدى،
اى رسول حق، از دورى دختر برگزيدهات شكيبايىام كم شد، و طاقتم از دست رفت،
اِلاّ اَنَّ لى فِى التَّاَسّى بِعَظيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فادِح مُصيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ.
جز آنكه مرا در فراق عظيم تو، و سنگينى مصيبتت، جاى تسليت (در مصيبت فاطمه) است.
فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فى مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ، وَ فاضَتْ بَيْنَ نَحْرى وَ صَدْرى نَفْسُكَ. فَاِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ.
زيرا من بودم كه با دست خود تو را در آغوش خاك جاى دادم، و سرت بر سينه من بود كه روح پاكت از قفس تن پريد. ما از خداييم و به خدا بازمى گرديم.
فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَديعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهينَةُ.
راستى كه امانت بازگردانده شد، و گروگان دريافت گرديد.
اَمّا حُزْنى فَسَرْمَدٌ، وَ اَمّا لَيْلى فَمُسَهَّدٌ، اِلى اَنْ يَخْتارَ اللّهُ لى دارَكَ الَّتى اَنْتَ بِها مُقيمٌ.
اما غصه من ابدى است، و شبم قرين بيدارى است تازمانى كه خداوند براى من جايگاهى راكه تو درآن اقامت دارى اختيار كند.
وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ اُمَّتِكَ عَلى هَضْمِها، فَاَحْفِهَا السُّؤالَ، وَاسْتَخْبِرْهَا الْحالَ; هذا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ.
به زودى دخترت از همدستى امت براى ستم بر او به تو خبر خواهد داد، در پرسيدن از او
اصرار كن، و خبر اوضاع را از او بخواه; در حالى كه بين ما و تو فاصله زيادى نشده و زمانه از يادت خالى نگشته، اين همه ستم به ما شد.
وَالسَّلامُ عَلَيْكُما سَلامَ مُوَدِّع، لا قال وَ لا سَئِم.
به هر دو نفر شما سلام باد، سلام وداع كننده نه سلام رنجيده خاطر دلتنگ.
فَاِنْ اَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالة، وَ اِنْ اُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّــابِــريــنَ .
اگر از كنار مرقدت بروم نه از باب ملالت است، و اگر بمانم نه از جهت بدگمانى به آنچه خداوند
به صابران وعده داده است.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه