ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متن و ترجمهی آیهای که به اخلاق پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله تصریح نموده است، به شرح ذیل است:
«وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ / القلم، 4» یعنی: و اينكه تو ملكات اخلاقى بس بزرگى دارى كه بر آن مسلطى.
البته آیات دیگری نیز به صفات اخلاقی و شرح صدر و سایر کمالات و مقامات ایشان تصریح دارد، اما در این آیه مستقیماً کلمه «اخلاق» آمده است.
دقت شود که نفرمود: "اخلاق حسنه" داری، بلکه فرمود: «بر خُلق عظیم» هستی.
اخلاق:
برای اخلاق معانی متفاوتی ارائه شده است که البته اغلب آنها در یک راستا بوده و منافاتی با یک دیگر ندارند. اما در یک جملهی کوتاه، میتوان گفت: "اخلاق یعنی موضعگیری"، و البته مواضعی که منطبق و نشأت گرفته از «خُلق» آدمی است و «خُلق» به صفات، مواضع و جهتگیریهایی میگویند که "ملکه" انسان شده است، خواه این ملکات فضایل باشند و خواه رذایل و همه افعال بدنی انسان نیز از همین ملکات است، ظهور و بروز این ملکات است.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ. به راستى كه من براى به كمال رساندن مكارم اخلاق مبعوث شدهام / كنزالعمال،ج13، ص151» - یعنی چه؟ یعنی آمدهام که با تزکیه، با کنار زدن غبار نفس از عقل و قلب، با وحی، با رهنمایی و رهبری، با تعلیم کتاب و حکمت، موضعگیریها و جهتگیریهای انسان را [در هر موضوع و امری]، به کمال برسانم، به گونهای که این کمالات، ملکهی او گردد، نه یک کمال و رفتاری مقطعی و فرّار.
بدیهی است که ایمان به خدا و معاد، یک نوع موضعگیری است – چنان چه اطاعت و تبعیت از پیامبر و امامان و تأسی به آموزههای قرآنی و سیره اهل عصمت علیهم السلام نیز نوعی موضعگیری میباشد – چنان چه رفتارهای ساده و پیچیدهی انسان در قبال هر موضوعی، از خوردن و آشامیدن گرفته، تا رفتار در قبال پدر و مادر، ازدواج، همسر و فرزند، کار و معامله و تجارت، یا جنگ و صلح و ...، همه موضعگیری (اخلاق) است.
پس، «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، به عظمت کمال انسانی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله تصریح دارد.
بدیهی است که «عظمت کمالات اخلاقی»، مستلزم عظمت در مظهریت تمامی اسماء الله، چون: علم، حکمت، حلم، بصیرت، صبر، جود، کرم، سخاوت، رأفت، رحمت و ... میباشد، چنان که فرمود:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ - و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم / الأنبیاء، 107»
خوش اخلاقی دیگران:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نه تنها نیامده تا "اخلاق" و "خوش اخلاقی" را محدود و منحصر به خودش نماید، بلکه چنان چه فرمودند، برای اکمال اخلاق در مردمان مبعوث شدهاند. پس بدیهی است که همه باید خوش اخلاق باشند و بسیاری خوش اخلاق هستند.
البته چنان چه بیان شد، منظور از خوش اخلاقی، خندهرو بودن یا نرم و لطیف سخن گفتن نیست، بلکه خوش اخلاق یعنی کسی که مواضع درست و احسنی دارد. در هر حال بسیاری از مردم اخلاق حسنه دارند، اما حد کمالی و عظمت آن «خُلُقٍ عَظِيمٍ»، در اشرف و اکمل مخلوقات، یعنی شخص ایشان ظهور و بروز یافته است. لذا ایشان را برای همگان بهترین الگو قرار داد و فرمود:
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (الأحزاب، 21)
ترجمه: قطعا براى شما در رفتار رسول خدا مايه اقتدا و سرمشق زندگى است، براى كسى كه به خدا و روز واپسين اميد (قلبى و عملى) دارد و خدا را بسيار ياد مىكند.
و البته هر کس به میزانی که بتواند حُسن اخلاق داشته باشد، نزد دیگران محبوب و محترم است، میتواند الگویی برای جلب و جذب به نیکیها باشد و زندگیاش اثرات مثبت و نیکو خواهد داشت.
اثر اخلاق ایشان در هدایت:
خداوند متعال انسان را عاشق خودش، یعنی عاشق کمال آفریده است، پس انسان به سوی کمال جلب و جذب میشود، مگر آن که آن قدر پست شود که رذایل اخلاقی ملکهی او شوند، مثل یک حیوان باشد و یا حتی پستتر. «کالأنعام بلهم اضلّ». حیوان دیگر این کمالات را فهم و درک نمیکند و میلی هم به چنین تکاملی ندارد. حیوان وقتی گرسنه است، حمله کرده و میدرّد و برای او فرقی بین انسان و حیوان، عالم و جاهل، یا حلال و حرام وجود ندارد. اما اگر انسان باشد، عاشق کمال است.
خب، این کمالات (اسماء الله یا صفات الله) کجا ظهور و بروز کاملتری دارد؟ در انسان کامل که خلیفة الله و مظهر اتمّ اسمای الهی است. بهترین ملکات، بهترین سخنان، بهترین رفتارها، بهترین موضعگیریها ... و بالاخره اوج "عظمت اخلاقی". «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ».
از این رو فرمود اگر این اخلاق و نیز رقت قلب، نگاه با رحمت و رأفت، محبت و دلسوزی، خیرخواهی و قبول زحمت برای نجات و هدایت دیگران، صبر و استقامت در دعوت و هدایت و بالتبع تحمل آزارها و اذیتها که مستلزم حلم عظیم نیز هست ... (که مظاهر اخلاق حسنه میباشند) را، آن هم در این حد "عظیم" نداشتی، نه تنها به تو نمیگرویدند، بلکه از اطراف تو پراکنده میشدند.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آلعمران، 159)
ترجمه: رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوى گردانيد، و اگر تند خو و سخت دل بودى مردم از پيرامون تو متفرق مىشدند، پس چون امت به نادانى در باره تو بد كنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش كن و براى دلجويى آنان در كار جنگ مشورت نما ليكن آنچه را كه خود تصميم گرفتى با توكل به خدا انجام ده كه خدا آنان را كه بر او اعتماد كنند دوست دارد و يارى مىكند.
کلمات کلیدی:
قرآن