ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: وقتی گفته میشود "قبر" و مسائل مربوط به آن گفته میشود، ذهن ناخودآگاه گمان میکند که منظور همین گودالی است که جسد بیجان انسان را در آن قرار داده و خاک رویش میریزند. در صورتی که چنین نیست، ممکن است کسی در دریا غرق شود و بپوسد، دیگری روی زمین بماند و بپوسد و دیگری در فضا پودر و خاکستر شود و یا مانند عادات و رسوم بسیاری از ملل (بت پرستان آسیای شرقی و بسیاری دیگر در غرب)، جسدشان سوزانده شود، خاکستر آن به آب ریخته شود و در نهایت یک شیشه کوچک از آن خاکستر، به عنوان یادبود به خانواده تسلیم گردد.
پس منظور از احوالات "قبر"، همان احوالات پس از گذر از دنیا به واسطهی مرگ و ورود به عالمی دیگر به نام "برزخ" میباشد. چنان که در قرآن کریم راجع به حیات پس از زندگی در این عالم و قبل از برپایی قیامت و ورود به محشر کبری، از حیات در "برزخ" خبر داده است. [برزخ یعنی بین دو چیز – مثل عالَمِ بین دنیا و آخرت]. در قرآن کریم، چنان که بین دو دریای شور و شیرین را برزخ مینامد (بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یبْغِیانِ / الرّحمن، 20)، بین دو عالم دنیا و آخرت را نیز برزخ مینامد:
«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ» (المؤمنون، 100)
ترجمه: تا آن گاه كه مرگ یكى از ایشان فرا رسد، مىگوید: «پروردگارا، مرا بازگردانید * شاید من در آنچه وانهادهام (دنیا) كار نیكى انجام دهم * نه چنین است، این سخنى است كه او گوینده آن است (محقق نخواهد شد) و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى كه برانگیخته خواهند شد.
الف – بدیهی است که چون فقط دنیا دار تکلیف و عمل است، دیگر برزخ نیز مانند دنیا، برای همگان یکسان و یک شکل نیست و مؤمن با کافر، متقی با فاسد، عادل با ظالم، یک جا جمع نمیشوند، بلکه هر کس به تناسب اعتقادات و اعمال خود، در جایگاهی قرار میگیرد و با صورت برزخی خودش و اعتقادات و رفتارش زندگی میکند، تا قیامت برسد و حقیقت همه چیز ظهور و بروز یابد و هر کس به جزا، مکافات و پاداش کردههایش برسد.
ب – از این رو، قبر محل ورود است، حفرهای است که انسان از آن یا بهشت برزخی وارد میشود و یا [العیاذ بالله] به جهنم برزخی.
امام سجاد علیه السلام در این خصوص، ذیل تفسیر آیه مبارکه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ ...» میفرمایند:
«هُوَ القَبرُ وَ إنّ لَهُم فیهِ مَعِیشَةً ضَنْکاً والله إنّ القَبرُ لَروضة مِن ریاضِ الجَنّة أو حُفرَةٌ مِن حَفرِ النّار» (حارالأنوار، ج 6، ص 218)
ترجمه: منظور از برزخ همان قبر است و برای مردگان در آن زندگی سختی است و به خدا قسم قبر یا باغی از باغهای بهشت است یا چاهی از چاههای آتش.
ج – خب، اگر قرار باشد که هر کسی یا وارد بهشت برزخی گردد و یا وارد جهنم برزخی شود، باید معلوم شود که چرا در چنین جایگاهی قرار گرفته است؟ از این رو یک محاکمه (سؤال و پاسخی) صورت میگیرد، البته نه محاکمهای مانند روز محشر که تمامی جزئیات دیده شده و مورد سؤال واقع میشود، بلکه یک محاکمه کلی، که به اصل اعتقادات اختصاص دارد. باید معلوم شود که اولا او موحد و مؤمن به خدا از دنیا رفته یا کافر – ثانیاً او مسلمان از دنیا رفته یا غیر مسلمان – ثالثاً کتابش (که به آن عمل میکرده) قرآن کریم بوده یا کتب دیگر (حتی انواع مانیفستها و قوانین بشری) – رابعاً امامش که بوده و به دنبال کدام رهبر و الگویی بوده است؟ قبلهاش کدام بود؟ کعبه معظمه بوده است یا واشنگتن و لندن؟
پس در برزخ از اعتقادات انسان سؤال میشود و تردیدی نیست که تمامی اوامر الهی، توسط ملائکهی مربوطه انجام میگیرد، چنان چه وحی توسط حضرت جبرئیل علیه السلام و ملائکهی تحت فرماندهی او انجام میگیرد – رزق توسط حضرت میکائیل علیه السلام و فرشتگان تحت فرماندهی او توزیع میشود – مرگ توسط حضرت عزرائیل و فرشتگان مرگ که تحت فرمان او هستند به وقوع میپیوندد:
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» النّحل، 28)
ترجمه: كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه ستمكار بر خویش بودهاند مىستانند (در آن حال) سر تسلیم و خضوع فرود مىآورند (و مىگویند) ما هیچ عمل بدى انجام نمىدادیم. چرا (انجام مىدادید، زیرا) مسلّما خداوند به آنچه مىكردید داناست.
پس از همان لحظهی مرگ، مواجهه با فرشتگان گوناگون آغاز میگردد و از جمله «نکیر و منکر» یا «بشیر و مبشر» هستند، که به محض رود به قبر میآیند و از کلیات اعتقادی میپرسند تا جایگاه حیات برزخی او معلوم گردد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند که دو فرشته «نکیر و منکر» بر او وارد شده و میپرسند: «فَیَسْأَلَانِ الْمَیِّتَ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ – پس از میت میپرسند که ربّ تو کیست و دین تو کدام است؟ / اصول کافى، جلد 3، صفحه 236»
روایتی دیگر:
شیخ صدوق، محمّد بن علی بن بابَوَیه قمّی، در كتاب «أمالی» با إسناد متّصل خود حدیث میكند از حضرت صادق علیه السّلام كه: چون مؤمن وفات كند هفتاد هزار فرشته او را تا محلّ قبرش تشییع كنند، و چون در قبرش گذارند منكر و نكیر كه دو فرشته سؤالند نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: مَنْ رَبُّكَ؟ وَ مَا دِینُكَ؟ وَ مَنْ نَبِیكَ؟
مؤمن در پاسخ میگوید: پروردگار من الله است و پیغمبر من محمّد است و دین من اسلام است .
آن دو فرشته به اندازهای كه شعاع مدّ بَصَر یعنی كشش نور چشم این مؤمن است، قبر او را گشاد میكنند و از بهشت برای او طعام میآورند و روح و ریحان را برای او وارد میكنند؛ و این است مفاد گفتار خداوند عزّوجلّ كه میفرماید:
فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ * فَرَوْحٌ وَ رَیحَانٌ، یعنی در قبرش، وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ [الواقعة، 88 و 89] یعنی در آخرت و قیامت.
پس حضرت فرمود: و اگر كافری وفات كند او را هفتاد هزار ملك زبانیه كه از جهنّم هستند تشییع كنند تا كنار قبرش.
و آن شخص تازه گذشته، تشییع كنندگان و حاملان جنازۀ خود را سوگند میدهد به صدائی كه تمام موجودات غیر از جنّ و انس میشنوند و میگوید: ای كاش برای من یك بار بازگشت به دنیا بود تا من از جمله ایمان آورندگان بودم! و میگوید:
«ارْجِعُونِی لَعَلِّی أَعْمَلُ فِیمَا تَرَكْتُ/ »
«مرا به دنیا بر گردانید امید است كه من با أعمال صالحهای كه انجام دهم آنچه از من ترك شدهاست تدارك نمایم.»
آن ملائكهی زبانیه او را پاسخ دهند كه: كَلَّا إنَّهَا كَلِمَةٌ أَنْتَ قَآئِلُهَا (مستند به سوره المؤمنون، آیات 99 و 100)
«ابداً ابداً هیهات! بازگشتن به دنیا امری محال است»، این كلمهای است كه تو اكنون میگوئی، و عمل نمیكردی، حالا هم اگر بازگردی عمل نخواهی كرد!»
و در این حال فرشتهای ندا كند كه: لَوْ رُدَّ لَعَادَ لِمَا نُهِی عَنْهُ. «اگر او به دنیا باز گردانیده شود هر آینه به همان اعمال زشتی كه از آن نهی شده بود عود خواهد نمود.»
و چون او را در میان قبر قرار دهند و مردم از دور او كنار روند و مفارقت نمایند، نكیر و منكر در وحشتناكترین صورتی به نزد او آیند و او را بنشانند و سپس از او بپرسند: مَنْ رَبُّكَ؟ وَ مَا دِینُكَ؟ وَ مَنْ نَبِیكَ؟
زبانش در ادا كردن پاسخ سنگین شود و قدرت بر جواب نیاورد؛ آن دو فرشته چنان ضربهای بر او زنند از عذاب خدا، كه تمام اشیاء از آن ضربه به دهشت افتند. دو باره از او پرسند: مَنْ رَبُّكَ؟ وَ مَا دِینُكَ؟ وَ مَنْ نَبِیكَ؟ فَیقُولُ: لَا أَدْرِی «پس گوید كه نمیدانم.» و به او میگویند: لَا دَرَیتَ وَ لَا هُدِیتَ وَ لَا أَفْلَحْتَ. «نفهمیدی و راه نیافتی و رستگار نشدی. » پس از آن دری از آتش به روی او بگشایند و از حَمیمِ دوزخ برای او فرود آورند؛ و این است گفتار خداوند:
وَ أَمَّآ إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِینَ الضَّآلِّینَ * فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ، یعنی در قبر وَ تَصْلِیةُ جَحِیمٍ، (الواقعة، 92 تا 94) یعنی در آخرت و قیامت. [امالی، شیخ صدوق، ص 174 و 175]
*- برداشت از کتاب «معاد شناسی، مرحوم علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسينی طهرانی قدسسره، ج2، قسمت نهم».
مرتبط:
همهی علم بشر در چهار محور خلاصه میشود. (سیری در کلام امام کاظم علیهالسلام) – 19 شهریور / 1392
کلمات کلیدی:
اعتقادی معاد