حجت الاسلام میرباقری: فرار به سمت خدا برگشت به توحید و دوری از شرک
تحلیل انواع شرک
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین. اللّهمّ كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتک علی و علی آبائه، في هذه السّاعة و في كلّ ساعة، وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا، حتّى تسكنه أرضك طوعا، و تمتّعه فيها طويلا.
در قرآن داریم که «فَفِرُّواْ إِلىَ اللَّهِ إِنىّ لَكمُ مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ * وَ لَا تجَعلواْ مَعَ اللَّهِ إِلَاهًا ءَاخَر إِنىّ لَكمُ مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِين» - س به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را از طرف او بيمدهندهاى آشكارم * و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهندهاى آشكارم. (الذاریات/50)
یکی از انذارهای مهم قرآن که تقریباً همه انذارهای قرآن به همین یک کلمه بر می گردد این است « فَفِرُّواْ إِلىَ اللَّهِ » فرار کنید به سوی خدای متعال. من شما را انذار می کنم که اگر فرار نکردید دچار عذاب و رنج میشوید و همه رنجها و عذابها برای همین توقف کردن و فرار نکردن شماست .
یک طرف این فرار روشن است « فَفِرُّواْ إِلىَ اللَّهِ » به سمت حضرت حق فرار کنید. طرف دومش چیست و اینکه باید از چه چیزی به سوی خدای متعال فرار کنیم؟ این را در آیه بعد خدای متعال توضیح داده است « وَ لَا تجَعلواْ مَعَ اللَّهِ إِلَاهًا ءَاخَر إِنىّ لَكمُ مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِين »، اله دیگری را برای خودتان قرار ندهید و من شما را انذار میکنم از این که الهی غیر از الله تبارک و تعالی برای خودتان اخذ کنید. بنابراین فراری که ما باید بکنیم از آلهه خودمان به سمت خدای متعال است.
سوال این است مگر ما واقعا آلههای غیر از خدای متعال برای خودمان اخذ کردیم که باید از آن، به سوی خدای متعال فرار کنیم؟!
گاهی وقتی ما این آیات قرآن را تلاوت می کنیم، احساس میکنیم ما مخاطب این آیهها نیستیم. دیگران هستند که آلهه ای را اخذ کردند و باید از آن، به سوی خدای متعال فرار کنند؛ ما که الحمدالله خیالمان راحت است و اخذ آلهه نکردیم!
عنایت کنید، اگر معلوم بشود که ما دو جور اخذ آلهه داریم: یکی آلههای که انسان شرک آشکار داشته باشد و واقعا برای خدا شریک قائل بشود و شریک را بپرستد؛ اگر این گونه شد روشن است که ما الحمدالله اهل این شرک نیستیم و آلههای جز خدای متعال برای خودمان اخذ نکردیم. ولی اگر شرک شامل شرک خفی هم بشود آن وقت معلوم میشود که همه مبتلا هستند.
انسان اگر مبتلا به شرک شد حتی شرک خفی، شرکی که از خود انسان هم ممکن است پنهان باشد و محاسبه دقیق میخواهد، حتی محاسبه هم کافی نیست، معلم میخواهد تا انسان غفلتها و شرکهای خودش را بشناسد؛ آن وقت است که میفهمیم همه مبتلای به شرک هستیم الا مخلصین، الا آنهایی که در مقام اخلاصِ در توحیدند الا معصومین، ما بقی همه گرفتار این شرکاند، و همه گناهها بازگشت به همین شرک میکند.
فرار از شرک و روی آوردن به خدا
به دو نکته در این جلسه مختصراً اشاره می کنم. یکی این است که فرار از شرک باطنش فرار از چه چیزی است؟ و دوم اینکه باطن رو آوردن به خدای متعال و پرستش خدای متعال چیست؟
ما وقتی می خواهیم به خدای متعال رو بیاوریم و او را بپرستیم و به سوی او فرار کنیم، این در واقع فرار به سوی وادی توحید است. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»( بحار الأنوار، ج49، ص: 123).
خدی متعال در واقع یک بشارتی میدهد که من یک حصن (قلعه محفوظ) برای شما قرار دادم که اگر وارد این حصن شوید از رنج و عذاب در امانید. وادی ایمنی که انسان از عذاب خدا در امان هست، وادی توحید هست.
«کلمة لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي». این کلمه لا اله الا اللهایی که ما باید وارد به آن کلمه بشویم چیست؟ از خود این عبارت نورانی پیداست که این کلمه لفظ نیست و الا گفتن «دَخَلَ حِصْنِي» معنا نداشت، دخول در کلمه که معنا ندارد. پس این کلمه و این وادی، غیر از این لفظ است. این کلمه لا اله الا الله که ما باید واردش بشویم چیست؟ این را در قرآن به یک تعبیری توضیح داده است، مثلی قرآن می زند می فرماید «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كلَمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ * تُؤْتىِ أُكُلَهَا كلُ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَ»(ابراهیم/24) مثل کلمه طیبه در قرآن مثل شجرهای است که اصلها ثابت دارای یک ریشه استواریست و فرعها فی السماء و فرع این درخت در آسمان و سماء است. و این درخت هم، درخت همیشه بهار است و به دستور پروردگار علی الدوام محصول می دهد.
این امثال قرآن یک ظاهر دارد و یک باطن، ظاهرش این است که شجرهای است که ریشه ثابت و استواری دارد. از آن درختهایی است که ریشه عمیق دارد و فروعش در آسمان است و دائما سرسبز و خرم و پر میوه است. روایات این آیه را توضیح داده است، گاهی میفرماید این کلمه طیبه، همان کلمه توحید است. گاهی هم توضیح میدهد که این کلمه توحید در عالم چیست که «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ». فرمود: «این شجره طیبه که همان کلمه توحید است، وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین و فاطمه زهرا و معصومین هستند». و گاه این شجره طیبه را تفصیل داده و در مقام تفصیل فرمودند: «اصل این درخت نبی اکرم هستند، بدنه این درخت وجود مقدس امیرالمومنیناند، تا میرسد به این جا که ائمه و معصومین شاخههای این درخت هستند و میوه های این درخت هم علوم ائمه (علیهم السلام) است».
البته این علوم ائمه (علیهم السلام) برای کسانی است که وارد این وادی میشوند و وارد این سماوات می شوند؛ اگر کسی وارد این وادی شد از میوههای این درخت پاک برخوردار است و این برخورداری او همیشگی است، اینطوری نیست که یک موقعی در اختیار باشد و یک موقعی خشک باشد. دائما این درخت میوه علم میدهد.
یک روایتی همین مطلب را بیان کرده منتها با یک بیان نورانی دیگری فرمودند: «اصل این درخت اهل بیت (علیهم السلام) هستند و فرعش ولایت آنهاست»، یعنی اصل کلمه توحید خود ائمه (علیهم السلام) هستند، «وَ أَرْكَانُ تَوْحِيدِكَ وَ دَعَائِمُ دِينِك»( مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص: 411)، البته این باید توضیح داده بشود که چطور امیرالمومنین عین کلمه توحیدند و چطور جریان الوهیت در آنها واقع شده است.
این مطلب به نحو اجمال دردعای ماه رجب آمده است «فبهم ملأت سمائک و ارضک» خدایا تو همه سماء و ارض را به وسیله این وجودهای مقدس مملوء کردی، «حتی ظهر لا اله الا الله انت»، تا حقیقت لا اله الا انت در عالم ظاهر شد، یعنی ائمه (علیهم السلام) مظاهر کلمه لا اله الا الله در عالم هستند. ظهور کلمه لا اله الا الله در همه سماء و ارض به وجود مقدس رسول اکرم و معصومین(ع) وابسته است؛ لذا اینها میشوند اصل کلمه توحید. هر کجا حقیقت الوهیت حضرت حق جاری است (که در همه عالم جاریست) حقیقت وجود معصومین هم جاری است. «وَ هُوَ الَّذِى فىِ السَّمَاءِ إِلَاهٌ وَ فىِ الْأَرْضِ إِلَاهٌ»(زخرف/84)، هم در سماء و هم در ارض اله است و غیر از او اله دیگری نیست. «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/22) اگر اِله دیگری در سماء و ارض بود هر دو فاسد می شدند.
پس معصومین (علیهم السلام) اصل کلمه توحید و اصل شجره توحید هستند. فرعشان محیط ولایتشان است و این فرع فی السماء است. کاملا بالعکس درخت طبیعی، چون این درختهای طبیعی ریشهشان در زمین است شاخ و برگشان در آسمان است؛ اما معصومین (ع) خودشان فوقهای سماءاند، متصل به حضرت حقند، اصل ثابتی دارند و متکی و معتصم به حضرت حق هستند. اگر ما زمینی ها بتوانیم ارتقاء پیدا کنیم و به سماء آنها راه پیدا کنیم و وارد محیط ولایت آنها بشویم، می شویم سمائی، و اگر آنجا وارد شدیم باب علوم آنها به روی ما باز می شود «تُؤْتىِ أُكُلَهَا كلُ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَ»، علی الدوام از میوه این درخت توحید برخوردار می شویم. حالا اگر کسی وارد این فرع شد، یعنی در محیط ولایت آنها راه پیدا کرد که این محیط ولایت همان محیط توحید است («ولایه علی بن ابیطالب حصنی فمن دخلی حصنی امن من عذابی»، کما این که «کلمه لا اله الا الله حصنی»، یعنی اگر کسی وارد وادی ولایت شد، سیرش دیگر در وادی توحید است.)، کار تمام نشده و او هنوز به مقصد نرسیده است. کسانی که وارد این ولایت می شوند، وارد وادی توحید شدند و سیرشان در وادی توحید و معرفت الله و معرفت الامام تازه آغاز شده است.
شرط ورود به وادی ولایت
فرمود «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ»(بقره/58)، ورود به وادی ولایت شرطش همان سجده دم در است. اگر کسی توانست سُجَدا وارد شود راهش میدهند و الا اصلاً راه به وادی ولایت پیدا نمیشود. اگر کسی از این در وارد شد و از خدای متعال تقاضا کرد و ولایت معصومین را واسطه قرار داد و اقرار به ولایت آنها کرد، خدای متعال او را تطهیر می کند و پاک وارد این وادی میشود.
این که می گویند «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً» این سجده عبادت معصوم نیست. این خیلی واضح است، بلکه این سجده همانی است که در کتاب احتجاج از امیرالمومنین (ع) نقل شده که فرمودند: «سجده ملائکه عبادت خدای متعال و تعظیم خلیفه الله بود». «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً» یعنی با خضوع کامل باید بیاید. وقتی فردی به حضرت عرض کرد: آقا خدای متعال به حضرت آدم این مقام را عطا کرد که عالم ملکوت برش سجده کردند. بعد گفت: به پیغمبر شما چه چیزی دادهاست؟ فرمود: «بالاترش را به این وجود مقدس داده، خود خدای متعال در جبروت عالم که فوق عالم ملائکه است بر حضرت صلوات فرستاده است و ملائکه هم علی الدوام بر حضرت صلوات می فرستند» که صلوات خدای متعال در روایات به تطهیر نفس معنا شده است. از روایت امیرالمومنین استفاده میشود که این سجده دائمی است و بالاتر از سجده بر حضرت آدم است. یعنی ملائکه یک سجده در مقابل حضرت آدم کردند ولی در مقابل حضرت رسول علی الدوام سجده می کنند «يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»(احزاب/56).
...
- تعداد بازدید : 2156
- 22 آذر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد توحید