چرا با وجود اینکه تعداد زیادی از علمای اهل تسنن، حادثهی غدیر خم را قبول دارند و در کتابهای خود نیز نوشتهاند، شیعه نمیشوند؟!
چرا با وجود اینکه تعداد زیادی از علمای اهل تسنن، حادثهی غدیر خم را قبول دارند و در کتابهای خود نیز نوشتهاند، شیعه نمیشوند؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ما باید ابتدا نگران مسلمانی، اهل ایمان و شیعه شدن و شیعه ماندن خودمان باشیم؛ اما این مسئله را نیز میتوان از جنبههای گوناگون مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار داد. به عنوان مثال:
الف – اطلاع داشتن، با قبول داشتن، با باور کردن، با تصدیق نمودن و با ایمان آوردن بسیار متفاوت است. هر کدام اصولی، عللی، اسبابی، شرایطی و مقتصاتی دارند.
ب – آیا تمامی موحدان عالم (در گذشته و حال) و به ویژه مسلمانان، اعتقاد به توحید و معاد، محشر و حساب و کتاب، پاداش و عقاب ... ندارند و نمیدانند که در هر حال در محضر خداوند سبحان هستند و او به درون و برون آنها آگاه است؟! پس چرا اینقدر گناه؟! چون به رغم علم و اطلاع، باور و ایمان به آخرت ضعیف است.
آیا شیعیانی که اصل ولایت و امامت را قبول دارند، و حتی مدعیاند که تصدیق نموده، باور و ایمان دارند، واقعاً شیعه (پیرو) هستند که حالا سؤال کنیم چرا علمای اهل سنت، شیعه نمیشوند؟!
مراتب:
رشد، کمال و تقرب، مراحل و مراتبی دارد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که عدهای به تو میگویند که ایمان آوردیم؛ به آنها بگو که هنوز ایمان نیاوردهاید، بلکه در نهایت میتوانید بگویید که اسلام آوردهاید.
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » (الحجرات، 14)
ترجمه: اعراب (باديهنشينان) به تو گفتند ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياوردهايد و بايد بگوييد اسلام آورديم چون هنوز ايمان در دلهاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت كنيد خدا از پاداش اعمالتان چيزى كم نمىكند كه خدا آمرزگار رحيم است. »
نکته:
مسلمانی، مؤمن، شیعه یا اهل سنّت بودن، صرفاً به نوشتن یا خواندن چند آیه و حدیث، و یا اظهار شهادتین و یا بیان ادعاها نمیباشد؛ خداوند متعال نیز خریدار شعار صِرف و بدون ایمان و عمل نمیباشد، بلکه شاخصه دارد، ویژگی دارد، دستورالعمل و برنامه دارد ... و خداوند متعال نیز امتحان میکند.
آیا هر کسی که بگوید: من محصل هستم، من طلبه هستم، من پزشک یا مهندس هستم، من مسلمانم، من شهروند ایرانی هستم، من انسانم و قائل به اصول و ارزشهای انسانی هستم و ...، به همین سادگی از او پذیرفته میشود و در عمل امتحان نمیشود؟!
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ » (العنکبوت، 2 و 3)
ترجمه: آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! * ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد!
چند شاخصه:
ما مسلمانان [اعم از شیعه و سنّی]، دست کم ادعای مسلمانی داریم، در حالی که پیامبر اکرم ● - صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛
ترجمه: کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مىزند: اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست. (کافى، ج 2، ص 164)
آیا تمامی ما مسلمانان چنین هستیم؟!
● - امام صادق علیه السلام (و هم چنین دیگر امامان) فرمودند: « وَ لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسِ - و کسی که به مردم ظلم کند شیعهی ما نیست / تحف العقول ص314»
آیا تمامی ما شیعیان، عادل بوده و کمترین ظلمی به خود و دیگران نمینماییم؟!
ج – بنابراین، به صِرف قبول داشتن واقعهای مانند غدیر خم و یا نوشتن اخبار و احادیثش در کتب، دلیل بر تصدیق، باور و ایمان نمیگردد. اگر علمایی از اهل سنت این واقعه و احادیث را نقل کردهاند، بسیاری دیگر از مردم، خودشان در این واقعه حضور داشتند و حتی بیعت هم کردند، اما شکستند! در حالی که نه شیعه بودند و نه سنّی؛ بلکه ادعای مسلمانی و پیروی از رسول اعظم صلوات الله علیه و آله را داشتند.
د – آیا امروزه، اهل سنّت امریکایی و شیعه انگلیسی، امثال وهابیها، داعشیها و آنان که به امر کفار و مستکبرانِ ظالم، شیعه و سنّی را به جان هم میاندازند، مسلمان محسوب میگردند که شیعه یا سنّی باشند؟!
نکته:
●- امام رضا علیه السلام، ابتدا گروهی را که ادعای شیعه امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام بودن را داشتند، به حضور نپذیرفتند و پس از سه روز پذیرفتند و آنها را در مورد ادعایشان به شدت مورد عتاب قرار داده و افزودند: « فَأَمَّا أَنْتُمْ إِذَا قُلْتُمْ إِنَّكُمْ شِيعَتُهُ وَ أَنْتُمْ فِي أَكْثَرِ أَعْمَالِكُمْ لَهُ مُخَالِفُونَ – پس اما شما، در حالی میگویید که شیعه هستید که بیشتر رفتارهای شما، مخالف ایشان است» - « مُقَصِّرُونَ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْفَرَائِضِ – [و حتی] در انجام بسیاری از واجبات خود کوتاهی میکنید (مقصرید)» ( تفسيرالإمام العسكری، ص 312 )
●- مردی نزد امام باقر علیه السلام ادعای تشیع نمود، امام با توجه به حال و احوالش، پس از ذکر شاخصههایی در شیعه و تفاوتش با رفتارهای او، به او فرمودند: «فَلَستُ مِن شیعَتنا – پس تو از شیعیان ما نیستی» « وَ لکِن قُل: اِنّا مِن مُحبیکُم وَ مِن الرّاجینَ لِلنّجاة بِمُحَبّتِکُم - بلکه بگو: من از دوستان شمایم و از جمله کسانىام که به خاطر دوستى شما امید نجات دارند. / بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۶ »
اهل سنت:
بنابراین، صرف قبول خدا، پیامبر صلوات الله علیه و آله، قرآن کریم، احادیث ... و ذکر نوشتاری یا گفتاری آنها [از سوی شیعه یا سنّی]، دلیلی برای تصدیق نمودن، باور کردن و ایمان آوردن نمیگردد. مگر تمامی کفرها، شرکها و معاصی، به خاطر عدم برخورداری از اطلاعات و معلومات کافیست که علم و اطلاع، سبب ایمان گردد؟!
*- و البته اگر سیر تحولاتی تاریخی را بنگریم، بیشتر کسانی که برای خلافت با ایشان بیعت ننمودند، پس از دوران سه خلیفه، با ایشان بیعت نمودند و هنوز هم به این بیعت باقی هستند و اگر نباشند، اهل سنّت نیستند. منتهی بسیاری از این مهم، غفلت میکنند.
*- اگر دوستی و محبت قلبی را در نظر بگیریم، به جز عدهی قلیلی از آنان که خود را اهل سنت مینامند، اما با امامان بغض و دشمنی دارند، اکثر قریب به اتفاق مسلمانان اهل سنّت، و حتی بنیانگذاران مذاهبشان، به امامان علیهم السلام، محبت داشته و دارند. منتهی شرایط برای ظهور محبتشان فراهم و زمینهها مساعد نگردید و شاید خودشان نیز به این محبت قلبی، توجه لازم را ندارند.
*- اگر "مودت اهل بیت علیهم السلام" که دستور خداوند سبحان در قرآن کریم است را در نظر بگیریم، بسیاری از ما شیعیان نیز مودت چندانی نداریم، چرا که مودت، همان ظهور و بروز محبت در اندیشه، گفتار و عمل میباشد.
***- و البته تردیدی نیست که متأسفانه مسلمانان اهل سنت (پیروان چهار مذهب فقهی، نه چهار دین متفاوت)، در مقولهی شناخت ولایت و امامت، امامان علیه السلام، اطلاع از آموزههای وحی و حدیث در این مقوله ... و در نهایت تصدیق، باور، ایمان و بالاخره محبت و مودت به ایشان، فاصلهی بسیاری با اهل تشیع دارند. فاصلهای که علل و عوامل بسیاری سبب پیدایش، عمق و وسعت آن گردیده است، که از آن جمله میتوان به حکومتهای جائر و ظالم اموی و عباسی ... و نیز تداوم آن سیاستها توسط عمّال ریز و درشت آنها، و هم چنین چند قرن استعمار و سلطهی انگلیس و صهیونیسم بینالملل ... و بالاخره کوتاهی و غفلت در امر مهم وحدت، اطلاع رسانی، تعامل، آموزش، تبلیغ و ... اشاره نمود.
وقتی سطح فرهنگ و باورهای سطحی به گونهای است که هر بحث منطقی و مستدل (در هر موضوعی و حتی بین شیعیان)، به دشمنی تعبیر شده و به جدال کشانده میشود، نباید انتظار زیادی داشت.
پس باید هوشیارانه و هوشمندانه در اصلاح و ارتقای جامعه اسلامی واحد بکوشیم.
- تعداد بازدید : 4631
- 29 آذر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون غدیر