پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نخستین گام این است که زود خود را بدون هیچ دلیلی متهم و محکوم ننمایید!
برخی گمان میکنند که اگر بگویند: «من به پوچی رسیدهام – من به همه چیز شک دارم و ...»، خودش یک هویت، شخصیت، اعتبار و امتیازی است؛ یقیناً یا نمیدانند و یا برای فرار و توجیه باورها و رفتارهای نادرست خود، دروغ میگویند و خود و دیگران را فریب میدهند! پس، شما چنین نباشید و البته نیستید که میپرسید و کمک میخواهید.
●- اگر شما به پوچی رسیده بودید، در بین این همه پایگاههای جور و واجور، این "پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات" را برای ارتباط، طرح پرسش، درخواست پاسخ و ... انتخاب نمینمودید!
●- اگر شما به پوچی رسیده بودید، اصلاً مشکل خود را در میان نمیگذاشتید – نمیپرسیدید و جویا پاسخ نمیگردیدید!
●- مرقوم نمودید که «تنها راه نجاتم، اثبات عقل است»؛ خب، کسی که به پوچی رسیده باشد، دنبال راه نجات نمیگردد؛ و اصلاً فرض نمیکند که راه نجاتش عقل است.
●- نبابراین، همینطوری خود را متهم و محکوم نسازید. مگر با پیدایش چند پرسش یا حتی شبهه در ذهن و نرسیدن به پاسخ آنها، آدمی به پوچی میرسد؟! تلاش، کنکاش و جستجو برای اثبات عقل، خودش دلیل بر عقلانیت است نه پوچی!
شک
"شک"، اگر سالم باشد، مقدمهی یقین است. ابتدا شک میکنیم، بر اساس آن در ذهن ما پرسش ایجاد میشود و وقتی به پاسخ رسیدیم، یقین مینماییم. حال خواه شک در وجود خداوند سبحان و خالق باشد، و خواه شک کنید که فلان ساختمان، در جنوب شهر واقع شده و یا در شمال شهر؟
مگر میشود که آدمی به همه چیز شک کند؟! دست کم نسبت به وجود خودتان و شک داشتن خودتان، یقین دارید. یقین دارید که اینجا یک پایگاه اینترنتی است، یقین دارید که بدینوسیله میتوانید ارتباط برقرار کنید و موضوع یا پرسش خود را مطرح نمایید؛ یقین دارید که منتظر پاسخ هستید؛ یقین دارید که اگر عقل به شما معرفی و اثبات شود، شکتان برطرف شده و نجات مییابید.
پس به همه چیز شک ندارید! بلکه نسبت به بعضی چیزها شک دارید و نسبت به بعضی دیگر یقین دارید، و البته همه همینطور هستند، منتهی موضوعات شک و یقینشان متفاوت است.
عقل
"عقل" یک نیرویی برای "تخیل، توهم، تصور، تفکر و تصدیق" است؛ یعنی نیروی برای شناخت. همین که میگویید: «من شک دارم»، یعنی: "من هم تخیل و تصور دارم و هم تفکر؛ پس عقل دارم".
آدمی محسوسات را با قوا و ابزار حسی [مثل بینایی، شنوایی و ...] میشناسد و معقولات را با قوای عقل. وقتی وارد یک اتاق مرتب خواب و یا کار میشوید، ضمن آن که مرتبی را با چشم میبینید، یقین پیدا میکنید که این ترتیب و نظم، خود به خود به وجود نیامده است و لابد کسی آن را مرتب کرده است! خب این یقین از کجا حاصل میشود؟ مگر شما مرتب کننده را میبینید؟! خیر، بلکه با آثارش، به وجودش پی میبرید. این عقل است که چنین حکم و تصدیق میکند.
وقتی شما یک مجسمه، یا تابلوی نقاشی را میبینید و یا یک شعر و سرودهای را میخوانید و یا میشنوید، یقین مییابید که یکی آن مجسمه را ساخته، یکی آن نقاشی را ترسیم نموده و یکی این شعر را سروده که توانایی، علم و ذوق آن را داشته است؛ اگر چه آنها را نبینید و نشناسید. خب این حکم عقل است.
●- شما برای اثبات "عقل"، دلیل میخواهید. این یعنی چه؟ یعنی عقلی دارید که بدون برهان و دلیل، نمیشناسد و نمیپذیرد. همین خودش دلیل بر وجود عقل است.
همین که "شک" میکنید، دلیل بر وجود عقلی است که برای شناخت و تصدیق، مردد مانده است؛ و همین که به دنبال دلیلی برای اثبات میگردید، خودش دلیل بر وجود عقل است که با دلیل و برهان میشناسد و تصدیق میکند، هر چند وجود خودش را.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
من به پوچی رسیدهام، به همه چیز شک دارم؛ تنها راه نجاتم اثبات عقله، کمک کنید تا عقل را درون خودم بیابم، عقل چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10097.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه