پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
الف – خداوند متعال برای ارسال انبیا، رسولان و حججش، تحت هیچ فشاری قرار نمیگیرد، بلکه هرگاه علم، حکمت و مشیتش ایجاب نماید، میفرستد.
ب – انبیای الهی نیز به خاطر فشار، اختناق، آزار و اذیت، دست از ابلاغ دین خدا نکشیدند، چنان که اولاً بیتردید هر نبی و رسولی با قدرتها و مردمان کافر مواجه بوده است و ثانیاً بسیاری از آنها به قتل رسیده و شهید شدند، چرا که دست از دعوت به خدا و مقابله با جهل، کفر، بتپرستی و سلطهی طواغیت برنداشتند.
ج – مقصود از دورهی فترت، این است که هیچ پیامبر صاحب کتاب و شریعت نوینی نیامده است، نه این که کلاً هیچ نبی و یا حجتی وجود نداشته است، و البته الزامی ندارد که حجت، حتماً نبی یا رسول باشد.
فاصله برخی از شرایع گذشته، بسیار بیشتر از فاصلهی حضرت مسیح علیه السلام و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بوده است، و نه تنها در این فواصل نیز هیچ پیامبر اولی العزم و صاحب کتاب و شریعتی نیامده است، بلکه به طور کلی از میان 124 هزار نبی، فقط 313 تن رسول بودند و از میان آنها، فقط 5 نفر اولی العزم و صاحب کتاب و شریعت بودند و با بقی، دین و شریعت آنها را تبلیغ میکردند و آن چه به آنها وحی میشد، همان دین و شریعت پیامبر اولی العزم بود.
د – اگر چه ضرورتی ندارد که حجت خدا، حتماً نبی و رسول باشد، چنان که امامان علیهم السلام، همه "حجج الله" میباشند و هر رسولی نیز جانشینانی داشته است، اما چنین نیست که بین این دو بزرگوار، هیچ نبی دیگری، برای هیچ قومی نیامده باشد.
حضرت مسیح علیه السلام، 12 حواری داشتند که از بین آنها، "شمعون" وصی بلافصل شد - حضرت جرجیس نبی علیه السلام، در سن 16 سالگی در سال 329 میلادی به مرتبه پیامبری رسید، اما به عنوان شریعت، همان شریعت حضرت عیسی علیه السلام به او وحی میشد و البته چه بسا در موارد دیگری نیز مخاطب وحی بودند، اما نه وحی کتاب و شریعت، بلکه نسبت به مأمورریت خودشان – از "منذر بن شمعون"، "سلمة بن منذر"، " خالد بن سنان – که نسبتش به حضرت اسماعیل علیه السلام میرسد"، و جمعاً شانزده نفر، به عنوان انبیای پس از حضرت مسیح علیه السلام و قبل از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نام برده شده است.
ھ – کار خدا، هدایت بندگانش میباشد که مستلزم روشنگری و اتمام حجت است و چنان که بیان شد، هیچ الزامی ندارد که راهنمایی و اتمام حجت، حتماً توسط نبی، رسول یا امام انجام پذیرد، بلکه اگر دانشمند و عالِمی و یا حتی دوست آگاه و ناصحی، مطلب حقی را به شما منتقل نمود، اتمام حجت میشود و البته امام کاظم علیه السلام تصریح نمودند که «خداوند متعال، عقل را حجت باطنی و رسولان و امامان را حجت بیرونی قرار دارد»؛ بنابر این، اگر حجت بیرونی نیز به کسی نرسیده باشد، با عقلش محاکمه میشود. به او میگویند: با کدام دلیل و حجت عقلی، با دست خود مجسمهای ساختی و گفتی این إله است؟ - چطور به مکتب بودا، هندو و ...، پس از گذشت قرون دست یافتی، اما به اسلام و قرآن دست نیافتی؟ - تو که ظلم و جنایت طواغیت و فراعنهی زمان را میدیدی، چرا طرفداری، اطاعت، تبعیت و حمایت میکردی و ...؟!
خلاصه، در قیامت، داور خداست، به احوال بندگانش علیم، بصیر و خبیر است، نه به کسی ظلم میکند و نه فریب میخورد و نه جای توجیه باقی میگذارد.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه