س- شایع شده روایت «اگر علم در ثریا باشد، مردانی از قوم فارس به آن دست مییابند» جعلی است و چرا نفرموده «افرادی از ایران» - برخی از آذریها صحت آن را قبول ندارند؟
ایکس – شبهه: ایران نام یک کشور و سرزمین است و فارس نام یک قومی که از ابتدا در این سرزمینی که گاهی مرزهایش تا روم گسترش مییافت و گاهی کوچکتر میشد زندگی میکردند و میکنند. چنان چه حجاز، عراق، شام، فلسطین و ...، نام کشور و سرزمین است، اما نژاد مردمشان عرب است. یا کشور آلمان که اسامی دیگری چون «دویچلند – در میان خودشان» - «آلمان – در زبان فرانسه، فارسی و ...» - «ژرمن – در زبان انگلیسی» دارد، یک سرزمین است، اما نژاد مردمشان ژرمن است. یا انگلستان که نژاد مردمشان «انگلو ساکسون» است و این نژاد به شاخههای چون بریتانیایی و ... تقسیم شده است.
پس ایران نام یک سرزمین است، اما «پارس یا فارس»، نژاد مردم این سرزمین است که اقوام (ایلهای) آذری، کرد، لر، گیلک و ... با گویشهای متفاوت را در بر میگیرد. چنان چه شاهدیم نام خلیج جنوبی ایران به رغم آن که مردمان آن ناحیه بیشتر با گویش عربی تکلم می کردند، «خلیج فارس» است. یعنی خلیجی که متعلق با قوم و نژاد فارس بوده و هست. هر چند ایل، قبیله یا گویششان متفاوت باشد.
الف – حدیث و شأن نزولش:
«و الذى نفسى بيده لو كان الايمان منوطا بالثريا لتناوله رجال من فارس - سوگند به آن كس كه جانم به دست او است اگر ايمان به ثريا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مىآورند».
هر چند برخورداری از «ایمان» (که رسیدن به امنیت کامل است) مستلزم برخورداری از علم است، اما در این حدیث سخن از «علم» نیست، بلکه سخن از «ایمان» است. چرا که «ایمان» والاتر از علم است، چه بسا کسانی که علم دارند، ولی ایمان ندارند یا ایمانشان ضعیف و البته متزلزل است.
شأن نزول از این قرار است که «اعراب» از یک سو دچار تعصبات نژادی شده و به این که خودشان مسلمان شدهاند میبالیدند و از سوی دیگر کلام وحی و سخنان گهربار حضرت ختمی مرتبت (ص)، نه تنها هیچ وقعی برای نژادپرستی و قومیّتگرایی قائل نگردید، بلکه فرهنگ، اخلاق و سنّتهای عربی را به شدت نکوهش مینمود، تا آنجا که فرمود: اعراب در کفر و نفاق شدیدتر از دیگرانند (چون جاهلترند):
«الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (التوبه، 97)
ترجمه: اعراب (بادیه نشینان و ...) در كفر و نفاق [از ديگران] سختتر و به اين كه حدود آن چه را كه خدا بر فرستادهاش نازل كرده ندانند سزاوارترند و خدا داناى حكيم است.
و فرمود که خیلی از این اعراب ادعای ایمان میکنند، اما به آنها بگو که شما هنوز ایمان نیاوردهاید، بلکه فقط اسلام آوردهاید (تسلیم شرایط محیطی شدهاید) و ایمان به این قلبهای سخت رسوخ نیافته است:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] اعراب گفتند ايمان آورديم؛ بگو ايمان نياوردهايد؛ ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
و البته فرمود که بعضی از اعراب نیز ایمان آوردهاند (التوبه، 99). از سوی دیگر گروهی گمان میکردند که اعراب به خاطر اسلام یا ایمانشان منّتی بر خدا و اسلام دارند و بر دیگر اقوام برتری دارند. لذا آیه آمد که اصلاً چنین نیست. نه خدا محتاج شماست و نه اسلام. بلکه هر گاه شما از ایمانتان برگردید، خدا قوم دیگری را جایگزین شما میکند که بسیار بهتر از شما هستند، آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز ایشان را دوست دارد و از ویژگیهای بسیار پسندیده و برجستهای که از شاخصههای اصلی ایمان است برخوردار میباشند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»(المائده، 54)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مىدهد و خدا گشايشگر داناست.
این آیه برای مؤمنین عرب یک تذکار بود، برای مسلمانان یک تنبّه بود و برای نژادپرستان و قومیّتگراها (ناسیونالیستها – ملیگراها) نیز یک شوک قوی بود؛ لذا پرسیدند که این کدام قوم است که خداوند این قدر آنها را دوست دارد و تعریفشان را مینماید؟
عرض كردند: «من هؤلاء الذين ذكر اللَّه فى كتابه؛ اين گروهى كه خداوند در اين آيه به آنها اشاره كرده كيانند؟!» در اين هنگام سلمان نزديك پيامبر(ص) نشسته بود، پيامبر دست بر پاى سلمان (و طبق روايتى بر شانه سلمان) زد و فرمود: «هذا و قومه، و الذى نفسى بيده لو كان الايمان منوطا بالثريا لتناوله رجال من فارس؛ - منظور (آیه) اين مرد و قوم او است، سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست، اگر ايمان به ثريا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مىآورند!».
صحت و سند حدیث:
صحّت و سند احادیث بر اساس خوش آمدها، ناخوش آمدها، قومیّتها و اهداف سیاسی احزاب تعیین نمیگردد تا اگر کسی خوشش نیامد به راحتی بگوید جعلی است و اگر گروهی آن را نپسندیدند بگویند «ما نمیپذیریم»! این که همان روش اعراب جاهلی و متعصب است که در منطق توحید و کلام وحی مردود است. بلکه تأیید صحّت یک حدیث شاخصههایی دارد که از جمله اهمّ آنها تطبیق با وحی و عقل، معین و مستند بودن سلسله نقل و تواتر آن است.
این حدیث را «عبدالله ابن جعفر حمیری در کتاب قرب الاسناد» نقل نموده است و او خود از فقها و راویان بسیار مشهور و معتبر است و در زمان امامان هادی و حسن عسکری (ع) میزیسته و از یاران باوفای امام یازدهم و مجاهدان دوران خفقان و ظلم عباسی بوده است.
اين حديث و مشابه آن را (با تفاوت واژگان علم یا ایمان) ،محدثان معروف اهل سنت مانند بيهقى و ترمذى در كتب معروف خود آوردهاند، و مفسران معروف شيعه و اهل سنّت بر آن اتفاق دارند، مانند: نويسنده تفسير قُرطبى، روح البيان، مجمع البيان، فخر رازى، مراغى و ابو الفتوح رازى و مانند آنها، از جمله «الدر المنثور، جلد 6 صفحه 67».
امام صادق علیهالسلام نیز روایتی مشابه را بیان نمودهاند: «و اللَّه ابدل بهم خيرا منهم، الموالى». یعنی «خداوند کسانی را جایگزین مینماید که خیلی بهتر از آنها (اعراب) هستند، موالی را جایگزین میکند». و موالی به غیر اعراب و به ویژه ایرانیها یا همان قوم فارس اطلاق میشد. (تفسير" مجمع البيان" جلد 9 صفحه 108).
نکته:
نکته قابل توجه آخر آن که اقوام آذری، کرد، لُر، بلوچ، گیلک، مازن و ...، هیچ یک از نژاد و قوم پارس یا فارس و سرزمین ایران منفک نیستند، بلکه همانگونه که بیان شد فقط گویشهایشان متفاوت است، اما جریانهای سیاسی وابسته سعی در تشدید تعصبات نژادی به منظور تفکیک وحدت مردم و یکپارچگی ایران اسلامی دارند. لذا مقصود و هدف آنها از ترویج این شبهات و نسبت دادن دروغ آنها به برخی آذریها، با اهداف سیاسی صورت میگیرد، نه این که واقعاً در صحت یا سقم و سندیّت حدیث شک داشته باشند. آنها اصل اسلام، رسول الله (ص)، قرآن را قبول ندارند چه رسد به حدیث یا فحوی آن را.
- تعداد بازدید : 15163
- 24 آذر 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون علم