استاد ما میگفت: من ضمن آن که مسلمان و شیعه هستم، همه ادیان (مسیحی، یهودی، بهایی، زرتشتی) را قبول دارم و با همه نیز دوست میشوم، چون هر دینی برای خود مزیتهایی دارد، پس باید همه را قبول داشته باشیم. آیا این نظر صحیح است؟ (لیسانس، اصفهان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): یکی از اوامر الهی که نتوانستیم به برخی از اساتید و ... بفهمانیم، این است که اگر در رشتهای استاد شدید، معنایش این نیست که حتی در همان رشته در مورد آن چه نمیدانید سخن بگویید، چه رسد به اظهار فضل دربارهی هر آن چه نمیدانید – به ویژه اسلام.
این امر خداست برای آن استاد مسلمان (و غیر مسلمان) و بسیار مسئولیتآور است:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (الإسراء، 36)
ترجمه: و از چيزى كه بدان علم ندارى (در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل) پيروى مكن، زيرا گوش و چشم و دل، هر يك مورد سؤال قرار خواهند گرفت (همه در مورد باورها، اعمال و گفتارهای خود مؤاخذه خواهند شد).
الف – آن استاد (یا هر کس دیگری)، میتواند به هر چه که دلش میخواهد، اعتقاد داشته باشد، اما حق ندارد که آن را به پای اسلام بگذارد یا به دیگران بگوید: «باید چنین بود». برخی از این اساتید «بایدها و نبایدهای» بسیاری دارند که هیچ کدامش درست و صحیح نمیباشد.
ب – اگر کسی گفت: من مسلمان هستم، همه ادیان را قبول دارم و بهاییت را نیز جزو ادیان نام برد، نه تنها مسلمانی او را باور نکنید، بلکه اساساً در وابسته نبودنش تردید نمایید. در هر حال یا اصلاً از اسلام و سایر ادیان الهی چیزی نمیداند، یا هدفدار و غرضدار است. کیست که نداند بهاییت یک دین نیست، حتی یک مکتب بشری نیز نیست، بلکه یک سازمان جاسوسی است که انگلیس (فراماسون) برای نفوذ و نابودی اسلام و مسلمین، بنایش نموده است و اکنون نیز مرکزش شهر حیفا در اسرائیل میباشد؟ مَثَلِ بهاییت در میان ادیان الهی یا حتی مکاتب بشری، مَثَل اسرائیل است در میان کشورها، که جعلی و کاذب است. در حالی که فقط یک رژیم جلاد و غاصب است، نه یک کشور، فراماسون و صهیونیسم سعی دارند آن را به عنوان یک کشور به اذهان عمومی غالب کنند.
ج – یک مسلمان معتقد، موظف است که همهی انبیای الهی و همه ادیان الهی را قبول داشته باشد، این دستور صریح خداوند متعال، در قرآن کریم به همگان است:
«قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (البقره، 136)
ترجمه: (اى مؤمنان) بگوييد: ما به خداوند و آنچه به سوى ما فرو فرستاده شده و به آنچه به سوى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ( نوادگان يعقوب) فرو فرستاده شده و به آنچه به موسى و عيسى و آنچه به پيامبران از جانب پروردگارشان داده شده ايمان آورديم، ميان هيچ يك از آنان (در اينكه حقّند و مبعوث از جانب خداوند) فرقى نمىگذاريم و ما در برابر او تسليم هستيم.
اما معنای قبول داشتن که در مقابل تکذیب و قبول نداشتن است، بسیار متفاوت است با معنا و مفهوم «تبعیت و پیروی» نمودن. قبول داشتن به باور «نظری» و اعتقادی (مبتنی بر دانش و بینش و ایمان) بر میگردد و تبعیت و پیروی کردن به «التزام عملی». و مسلمان موظف است ضمن آن که از بُعد نظری و اعتقادی، همه انبیا و ادیان الهی را قبول داشته باشد، در بُعد عملی، از اسلام تبعیت نماید؛ که اگر غیر از این بود، خداوند متعال یک پیامبر بیشتر نمیفرستاد، نه 124 هزار پیامبر یا پنج صاحب کتاب و شریعت.
د – این سخن که هر یک از ادیان مزّیتهایی دارند، سخن باطلی است؛ و این که کسی بخواهد از همه پیروی کند ناشدنی است؛ و این که خودش بخواهد تشخیص مزّیت بدهد که کلاً مسخره کردن دین، و البته مسخره کردن خودش است. وظیفهی برخی از این به اصطلاح اساتید، مسخره کردن دین به انحای مختلف که از جمله این روشها، اظهار نظرهای غیر علمی و بیمنطق میباشد که خداوند از آن به «لهو الحدیث» یا به قول خودمان «حرف مفت» یاد مینماید. حرف مفت و سخن بیمنطقی که فقط برای مسخره کردن و به بازی گرفتن دین و اعتقادات مردم بیان میشود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» (لقمان، 6)
ترجمه: و از مردم كسانى هستند كه سخنان لهو و بيهوده را مىخرند، تا جاهلانه (بی هیچ دانشی، مردم را) از راه خداوند گمراه سازند و آن را به مسخره گيرند آنها عذابى خواركننده خواهند داشت.
دین الهی (هر دینی) شامل اصول و فروعی است. اصول که همان جهانبینی است، معرفی و دعوتِ اعتقاد به توحید، معاد و بالتبع نبوت است. حال ما دو یا چند خدا و معاد نداریم که چند تعریف و دعوت داشته باشیم و هر کدام مزیتهایی داشته باشند!
و اما فروع که همان «شریعت» است، شامل احکام، بایدها، نبایدها و ... میباشد که قطعاً در همه ادیان متفاوت است، چرا که خداوند متعال هر پیامبری را برای مکان و زمان خاصی فرستاده است و خاتم الانبیاء و المرسلین را برای همه جهانیان تا آخرالزّمان، چنان چه فرمود:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» (الأنبیاء، 107)
ترجمه: و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (سبأ، 28)
ترجمه: و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم (همه عصرها و نسلها)، نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمىدانند.
حال اگر فرض بگیریم که به غیر از اسلام، کتب آسمانی و احکام الهی دیگری باشند که تحریف نشده باشند (که همه یا نابود یا تحریف شدهاند)، اما مسلمانی که مدعی پیروی و تبعیت از همه ادیان الهی است، چگونه عمل میکند یا چگونه تشخیص مزّیت میدهد؟
به عنوان مثال: یک قبله بیتالمقدس است که حق است – یک قبله نیز کعبه معظمه است که حق است، حال او به هنگام نماز، به سوی کدام قبله اقتدا میکند و آیا در هر شکل نماز و عبادتی مزّیتی دیده همه را به جا میآورد، یا گزینش میکند که مثلاً نمازش چگونه باشد، حجش چگونه، یا ازدواجش چگونه؟! – در زمان حضرت موسی علیهالسلام، ازدواج همزمان با دو خواهر مجاز بود، بعداً حرام شد و در اسلام نیز حرام است، حال تشخیص مزّیت این آقای استاد چیست و بر کدام مبناست؟! اگر مبنایش دین و وحی باشد، اگر مسلمان باشد، باید حرام بداند و اگر مبنایش شهوت است، چه بسا ازدواج همزمان با دو خواهر بی مزّیت هم نباشد! و البته بهاییت مورد علاقهی ایشان، همخوابی با کلیه محارم به غیر از مادر را نیز بلااشکال میخواند. یعنی همان سیره فراماسونی. (لینک -1)، که البته «وهابیت» نیز اخیراً آن را بر تروریستهای سلفی و تکفیری حلال کرد! (لینک -2)
از این استاد سؤال میکنیم که وقتی با آیهی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول ...» مواجه میشوی، چه میکنی؟ از رسول الله صلوات الله علیه و آله تبعیت میکنی، یا میگویی: خدایا حالا تو فرمودی، ولی من تشخیص مزیت داده و در هر موردی به شریعتی عمل میکنم و چه بسا به غیر شریعت (بهاییت) نیز عمل کنم؟!
بدیهی است که چنین اسلامی، از مصادیق بارز همان اسلام امریکایی، اسلام انگلیسی، اسلام التقاطی و اسلام تحریفی میباشد. هر چه دلش میخواهد میکند و نامش را هم اسلام میگذارد.
- تعداد بازدید : 3387
- 17 آبان 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی